نگاهی به مناسبات روسیه و اسرائیل؛ از توازن تا شکست موازنه
روسیه و رژیم اسرائیل در سیاستهای منطقهای خود تلاش میکنند تا نوعی توازن را ایجاد کنند، اما شرایط نشاندهنده سنگینی وزنه قدرت به سمت روسیه و شکست موازنه است که شالوده نگرانی تلآویو را تشکیل میدهد.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، رژیم اسرائیل را یکی از موانع اصلی بر سر راه اتحاد راهبردی ایران و روسیه میدانند. مسکو و تلآویو به ظاهر روابط خوبی دارند، اما این مناسبات بسیار محافظهکارانه دنبال میشود، زیرا هم اسرائیل و هم روسیه با نقطه ضعفهایی در مناسبات خود روبرو هستند که بی توجهی به آنها خسارات زیادی برای دو طرف به بار میآورد.
* مسکو و تلآویو در ابتدای مسیر
نقش بسیار موثر اتحاد جماهیر شوروی در شکست نیروهای آلمان نازی، تشکیل رژیم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی را تقویت کرد، چراکه نیروهای هیتلر در قالب یهودی ستیزی دست به اقداماتی علیه آنها زدهاند. این واقعه ذهنیت خوبی از شوروی برای یهودیان جهان به ویژه کسانی که میخواستند اسرائیل را پایهگذاری کنند به وجود آورد.
با تشکیل رژیم اسرائیل بر روی ویرانههای فلسطین، اکثر یهودیان جهان به اسرائیل مهاجرت کردند و با توجه به تصور مثبت یهودیان، انتظار میرفت که اتحاد جماهیر شوروی نیز اجازه مهاجرت به یهودیان کشور خود را بدهد. اسرائیل نیز میدانست که بیشتر یهودیان اتحاد شوروی از نخبگان اجتماعی و علمی هستند و میتوانند موجبات رشد حداکثری اسرائیل را فراهم آورند، بدین ترتیب به ورود آنها امید بسته بود، اما حکومت شوروی اجازه مهاجرت آنها به اسرائیل را نداد.
در دوران حکومت استالین نیز اسرائیل به مثابه نیروی آمریکا در خاورمیانه بود. وی جهت اقدام علیه ایالات متحده تلاش میکرد تا اسرائیل را در موضع ضعف قرار دهد. از این رو، استالین حمایت گستردهای از اعراب در برابر اسرائیل داشت، تا آنجا که جنگ 6 روزه اعراب با اسرائیل در سال 1967 میلادی منجر به قطع روابط شوروی با اسرائیل شد.
در دوران جنگ سرد نیز اسرائیل مرزدار بلوک غرب بود، بنابراین شوروی در همین راستا اختلافات خود با این رژیم را ادامه داد تا اینکه گورباچف با اجرای طرحهای تحول خود، زمینه را برای مهاجرت یهودیان شوروی به اسرائیل فراهم آورد. در نهایت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مهاجرتهای یهودیان و به دنبال آن فراهم شدن عرصهها برای برقراری و گسترش روابط روسیه و اسرائیل، آتش تخاصم مسکو و تلآویو سرد شد.
این مهاجرتها تا حدی بود که بعد از آن حدود 30 درصد یهودیان اسرائیل را روس تبارها تشکیل میدادند. به دنبال این ماجرا انتقال فرهنگی و اجتماعی از روسیه به اسرائیل نیز گسترش یافت و در ادامه، فعالیتهای متخصصان اسرائیلی برای توسعه صنایع الکترونیک و کشاورزی در روسیه بیشتر شد. همچنین، راه دستیابی بازرگانان و صنعتگران روسی به تکنولوژیهای پیشرفته غربی باز شد. قراردهای همکاری، مبادله پژوهشگر و همکاری آکادمی علوم روسیه و آکادمی علوم طبیعی و انسانی اسرائیل، تنها نمودهایی از توسعه روابط آنها در این دوره است.
* جزر و مد سطح مناسبات روسیه و اسرائیل
در حال حاضر روسیه به اسرائیل همچنان به عنوان پلی برای دستیابی به صنایع پیشرفته غربی مینگرد، علاوه بر آن، راضی نگه داشتن اسرائیل به معنای کنترل آمریکا به وسیله یک اهرم هدایت کننده در منطقه خاورمیانه است. در مقابل، یهودیان روسی حاضر در اسرائیل به عنوان اهرم فشاری برای هدایت روسیه محسوب میشوند و این عامل در کنار آسیبهای اقتصادی، بیشترین نگرانی مسکو در صورت اختلاف با اسرائیل را تشکیل میدهد.
در قبال تحولات منطقه قفقاز نیز اسرائیل سیاست محتاطانه و دوگانهای را پیگیری میکند. تلآویو با تمسک به شرایط "نه صلح و نه جنگ" در این مناطق به دنبال کسب بیشترین امتیاز از گسلهای موجود در منطقه است.
برای مثال اسرائیل بر اساس سیاستهای اعلامی خود از تمامیت ارضی گرجستان حمایت میکند، این در حالی است که رژیم صهیونیستی روی یهودیان ساکن در آبخازیا و اوستیای جنوبی(جدایی طلبان گرجستان) نیز حساب باز کرده و حمایتهای زیادی از جمله کمکهای مالی را در اختیار مردمان این منطقه قرار میدهد.
رژیم صهیونیستی در آذربایجان نیز اقدامات کاملاً محسوسی را انجام میدهد، البته بیشتر این تلاشها برای ایجاد نا امنی در مرزهای ایران و به وجود آوردن نوعی توازن در برابر اقدامات روسیه مانند پایگاه نظامی این کشور در ارمنستان میباشد و تاکنون کمتر جنبه عملیاتی داشته است.
* تلاش دو طرف برای ایجاد توازن در منطقه
علت این فعالیتهای اسرائیل در منطقه قفقاز، کنترل مرزهای روسیه و استفاده از آتش آن در برابر اقدامات احتمالی مسکو است. به عبارتی اسرائیل ضمن آنکه به مناسبات خود با روسیه ادامه میدهد، پاشنه آشیل روسیه در مناطق مختلف را آسیبپذیرتر و محسوستر کرده تا توازن قدرت در منطقه را برقرار کند.
نگرانیهای اسرائیل از سیاستهای مسکو زمانی افزایش یافت که روسیه مناسبات خود را با جمهوری اسلامی ایران گسترش داد. هرگونه رابطه روسیه با ایران موجب ترس اسرائیل است، اگرچه این رژیم از حمایتهای کامل آمریکا برخوردار باشد. مشارکت ایران و روسیه در هر سطحی وزنه قدرت را به سمت روسیه سنگین میکند.
علاوه بر آن، همواره یکی از مشکلات دو طرف، فروش سلاح از سوی روسیه به دشمنان اسرائیل و فروش سلاح توسط اسرائیل به برخی کشورها در نزدیکی مرزهای روسیه بوده است. این بازار تسلیحاتی هیچگاه متوقف نخواهد شد، بلکه دو طرف با توجه به حساسیتها و نقاط ضعف خود-که به برخی از آنها در بالا اشاره شد- و جهت ایجاد توازن، فروش تسلیحات را محدود میکنند.
* همکاری روسیه با ایران و چالش در توازن
همکاری روسیه با ایران، در هر صورت شرایط منطقه را به نفع مسکو تغییر میدهد. هم روسیه و هم اسرائیل به این نکته واقفند، اما مسکو تلاش میکند که پرده سیاهی در مقابل چشمان مقامات تلآویو بیافکند تا شفافیت این برهم خوردن توازن در منطقه را پنهان کند و علاوه بر آن خود نیز از آسیبهایی که ممکن است از جانب اسرائیل ببیند، مصون بماند. سفر مدودیف، نخست وزیر روسیه در سال گذشته میلادی به اسرائیل نیز در همین راستا بود، چراکه وی تلاش میکرد تا مقامات تلآویو را قانع کند که اس-300 یک سامانه دفاعی است و خطری برای این کشور ندارد. البته این اقدام روسیه میتواند در چارچوب رقابت برای فروش تسلیحات در عین اظهار همکاری با اسرائیل باشد، یعنی نه میخواهد که شرایط به نفع اسرائیل تغییر کند و نه مخالفت خاصی حداقل در ظاهر با تلآویو نداشته باشد.
در مقابل، این بار اسرائیل میکوشد تا با "اقدامات سلبی" جلوی همکاری روسیه و ایران در منطقه را بگیرد که سفر نتانیاهو، رئیسجمهور این رژیم به روسیه در همین چارچوب قابل تفسیر است. بر اساس گزارشات به دست آمده، ایران واژه کلیدی گفتوگوی وی با پوتین بوده است.
نتانیاهو تلاش میکند تا با تروریستی خواندن ایران و متقاعد کردن پوتین برای تغییر شرایط در سوریه، به یک توافق ضمنی با مسکو برسد و حضور ایران در منطقه را کمرنگ کند. البته روسیه در این خصوص یکجانبه عمل نمیکند و برای دلگرمی دادن به صهیونیستها ممکن است اقداماتی انجام دهد.
ارسال نظر