تهران و دیگر شهرهای ایران برای چندمین بار عرصه ظلم‌ستیزی و اعلام انزجار از جنایات بی‌پایان دشمن تمام بشریت، صهیونیست‌های کودک‌کش شد. بسیاری از شهرهای جهان‌ در این مدت بارها با اعتراض انسان‌های آزاده مواجه شدند.‌ کودک‌کشی این رژیم به این معنا نیست که قاطی جنگ و کشتار دیگران چند کودک هم بکشد. نه؛ رژیم به کشتن کودکان التفات ویژه‌ای دارد و الا شمار شهدای کودک‌غزه به نزدیک ۵۰۰۰ تن‌ نمی‌رسید. رژیم اگر از دستش بر می‌آمد فقط کودکان را می‌کشت. رژیم راه‌ورسم حرمله‌بودن را بلد است. او کودکان را می‌کشد تا پدران را بکشد.

 

کودکان را می‌کشد تا مادران را بکشد. کودکان را می‌کشد تا حماس را بکشد. کودکان را می‌کشد تا مقاومت را بکشد. کودکان را می‌کشد تا فلسطین را بکشد. اینگونه نیست که رژیم با بی‌دقتی بکشد، بزرگ را با کوچک بکشد و زن را با مرد. نه؛ رژیم سفیدی زیر گلوها را هدف می‌گیرد؛ رژیم فرعون‌وار به دنبال موسی‌های در گهواره می‌گردد. رژیم زنان را تعمدا می‌کشد. او از گریه‌های فاطمه‌وار و خطبه‌های زینب‌وار می‌ترسد. می‌ترسد قلب دخترکی در فراق پدر دیگر نتپد و ناگهان خون مقاومت به جوشش درآید. ترس رژیم بیش از آنکه از تونل‌های حماس باشد، از رگ‌های حماسه است که از هر کودک یک رزمنده بسازد.

 ظلم همان شوم‌اختر است که هرچه فربه‌تر شود فروپاشی‌اش سهمگین‌تر است؛ تا جایی که به  سیاهچاله‌ای سیاه بدل گردد. نه! این حماس نیست که مردم را سپر انسانی خود قرار داده، صهاینه حماس را بهانه کودک‌کشی قرار داده‌اند. مردم غزه ریشه‌های حماس‌اند و نفرت دشمن از ریشه‌ها بیشتر از شاخه‌هاست.  کودک‌کشی سیاست رژیمی است که مردم فلسطین را بومیانی می‌داند که باید به هر ترتیب حذف شود؛ یا با جلای وطن، یا با مرگ و یا با استحاله.

 این از اخلاق اروپائیان مهاجم که قاره آمریکا را اشغال کردند به صهاینه به ارث رسیده است و همچنین از آموزه‌های یهودیت تحریف‌شده. نباید پنداشت غاصب کودکان را می‌کشد چون جان کودکان برایش مهم نیست؛ نسل‌کشی و کودک‌کشی برای رژیم موضوعیت و محوریت دارد. اسرائیل می‌کوشد آینده فلسطین را بکشد؛ فردایی که هرگز آن را نخواهد دید.