مسعود پیرهادی
درس کنکوری ها
اسامی نفرات برتر کنکور اعلام شد؛ فارغ از تحلیلهایی که جای کار مفصل در گزارشهای اجتماعی دارد و عدالتی که در نظام آموزشی ما ذبح میشود، در صحبتهای نفرات برتر کنکور، درسهایی وجود دارد که از آن در برابر هر آزمونی میتوان بهره جست. خوشحالی و ذوقزدگی دلنشینی که نفرات برتر کنکور بعد از اطلاع از موفقیتشان دارند انسان را یاد شعف حقیقی مؤمنان بعد از توفیق در یومالحساب میاندازد؛ با این فرق که کنکوریها یکسال یا نهایتا دو سه سال خود را در معرض آزمونی بزرگ بهنام کنکور میبینند اما برای توفیق حداکثری در روز جزا، باید بندگی مداوم و ملازمت امر پروردگار حاصل شود.
اساسا فلسفه خلقت بر این مبناست؛ الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ همانکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید و مشخص کند که کدامتان نیکوکارترید. البته قیاس این دو فقط منباب تقریب به ذهن است وگرنه پیچیدگیهای آزمون الهی و خصوصا نحوه محاسبه کارنامه هر شخص، بسته به ظرفیت و امکاناتی که در اختیار داشته، این آزمون را عادلانه میکند و هر کسی را در جایگاه حقیقی خودش قرار میدهد وگرنه برخورداران مثل سنجشهای زمینی در آزمون الهی نیز جلوتر بودند حال آنکه در بسیاری موارد اینگونه نیست و سهمیههای خدا برای مستضعفان، بازی را به شکل دیگری رقم میزند.
قرآن درباره افراد شایسته با کارنامه مناسب اینگونه تعریف کرده است که: فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ؛ پس کسیکه نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادی و مباهات) فریاد می زند که: (ای اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید! إِنِّی ظَنَنْتُ أنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ؛ من در دنیا باور داشتم که با حساب اعمال خود روبهرو میشوم (از این رو ایمان آوردم و کار شایسته انجام دادم.) و درباره افرادی که کارنامه نامناسبی دارند میگوید: وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ؛ و اما کسیکه کارنامهاش به دست چپش داده شود، میگوید: ای کاش کارنامهام به من داده نمیشد. وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ؛ و نمیدانستم که حسابم چیست.
واکنشهای نفرات برتر و افراد ناموفق کنکور هم همین است؛ حق هم دارند؛ رتبههای برتر ایام سختی سپری کردند و نان سعی خود را خوردند؛ اولین اقدامشان، اعلام همین موفقیت به خانواده و دوستان نزدیک بوده و حتی بعضیهایشان در شبکههای اجتماعی خود را تحت این عناوین معرفی کردهاند و میخواهند از این موفقیت، بهزعم خود موفقیتهای دیگری نیز بسازند؛ ایرادی هم ندارد بهشرط آنکه مثل کنکور، با برنامه و با مشاوره و با تدبیر، کارهایشان را پیش ببرند. از طرفی افرادی که نتوانستند از سد کنکور آنچنان که می خواستند بگذرند نیز دوست دارند هیچکسی از آنها نه رتبه کنکور نه رشته و نه هیچ چیز دیگری بپرسد. اما یکی از فرقهای آزمونی مثل کنکور و روز اعلام نتیجه آن با امتحانات الهی و یومالحساب آن است که کنکور، پایان فرصتها و عمل نیست ولی در قیامت، فرصتی برای عمل نیست و فقط آنچه پیشفرستادهایم ملاک محاسبه خواهد بود.
پس آنان که نتیجه باب میلشان نگرفتهاند اینبار بدون تکرار اشتباهات دور قبل و با سعی بیشتر، اقدام کنند تا کارنامهای قابل عرضه برای خود بسازند. مصاحبه نفرات برتر کنکور، حاکی از آن است که این افراد عمدتا یک ترکیب موفق داشتهاند؛ از استعداد شخصی داوطلب گرفته تا محیط آرام و همراه خانواده تا برنامهریزی و استفاده بهینه از زمان، تا جدیت و پشتکار مثالزدنی؛ حالا اگر این موارد با مدرسه خوب همراه شده باشد ترکیب را ایدهآل میکند. برای دیگر آزمونهای زندگی نیز باید یک ترکیب ایدهآل یافت یا ساخت؛ عمده موارد در توفیقها به خود شخص و میزان تلاش و همت او بازمیگردد؛ البته این نافی تبعیض ها و بیعدالتیها و شرایط نابرابر نیست اما تجربه افراد موفق ثابت کرده که همه نابرابریها در مقابل عزم و اراده رنگ میبازد.
ارسال نظر