محسن پیرهادی
میراث حاج قاسم
در مدح جایگاه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار میتوان گفت و نوشت؛ از گفتمانی که ساخت و از مکتبی که پس از شهادتش با نام و یاد او به ثمر نشست؛ مکتبی که حالا با نام «مکتب سلیمانی» در هیاهوی مدافعان ملیگرایی و اسلامگرایی به پلی میان هر دو طیف بدل شده و چتر همراهی و همدلی را بر سر دو طیف گسترانده و به محفلی برای انسجام و وحدت ملی بدل شده است.
در مدح جایگاه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار میتوان گفت و نوشت؛ از گفتمانی که ساخت و از مکتبی که پس از شهادتش با نام و یاد او به ثمر نشست؛ مکتبی که حالا با نام «مکتب سلیمانی» در هیاهوی مدافعان ملیگرایی و اسلامگرایی به پلی میان هر دو طیف بدل شده و چتر همراهی و همدلی را بر سر دو طیف گسترانده و به محفلی برای انسجام و وحدت ملی بدل شده است.
حاج قاسم سلیمانی به تعبیر خودش سرباز وطنی بود که در رکاب ولایتفقیه شبانهروز درراه امنیت ایران اسلامی و ایرانیان فارغ از هر مسلک و قومیتی جنگید و درنهایت هم بهغایت آرزویش که شهادت بود نائل شد. او چنان شیفته ایران اسلامی و خدمت به مردم بود که در حراست از مرزوبومش نه ذرهای عقبنشینی کرد و نه لغزید. همین روند «پایمردی در انجاموظیفه» به عهدی نانوشته میان او و مردم بدل شد. ماندگاری او بر عهدی که با مردم داشت و پیش بردن بی کموکاست وظیفهای که بر دوشش نهاده شده بود، غبار هر انتقاد و برچسبی را از او دور کرد و خلاف هجمههای گستردهای که از سوی ابررسانههای دنیا علیه او ساختهوپرداخته میشد، میان مردم محبوب شد.
«برای ایران»، «در راه اسلام» و «همراه با مردم» سه عنصری بود که پاسداری و جانفشانی بر سر آن، قاسم سلیمانی و مسیر و مسلکش را برای ایرانیان، ماندگار و ابدی و محبوبیتش را صدچندان کرد.
مردم، حاج قاسم را باور کردند، میهندوستی و نوعدوستیاش را از فاو و کربلای ۴ گرفته تا موصل و خانطومان لمس کردند. شهادتطلبی و خدمتگزاریاش را در عشق به خدمت، نه کسب مقام و منصب پذیرفتند و سرانجام با وفای به عهدش برای درهمپیچیدن طومار داعش به اسطوره بدل کردند؛اسطورهای از جنس مردم و با مردم.
حالا این اسطوره و همه راههای رفته و نرفتهاش پس از شهادت ایشان در ذهن مردم بهعنوان ولینعمتان نظام، شاغول و متر و معیار عملکرد مسئولان شده و در ناخودآگاه مردم الگوی مسئول تراز انقلاب و ایران است.
شاخصی که وجود آن در روزهای دشواری که کشور به دلیل لشکرکشیهای بیوقفه دشمنان نظام علیه کشور و ملت از یکسو و سنگاندازیها و رسوخ نفوذیهای دشمن در لایه به لایه و سطوح مختلف مدیریتی کشور از سوی دیگر بیشتر از هرزمانی احساس میشود.
دو سال است که وجود مؤثر و کم مانند سردار سلیمانی از ایران و ایرانیان گرفتهشده اما میراثی که او از مسلک خود به یادگار گذاشته، حالا بهترین متر و معیاری است که میتواند دلسوزان ایران اسلامی را به هم نزدیک و بدخواهان داخلی و خارجی را منزوی کند. غربالگری حول معیار شهید سلیمانی عزیز و گام برداشتن در مکتب او صورت میپذیرد. معیاری که میتواند در روزهایی که اعتماد عمومی به دلیل حال ناخوش اقتصاد کشور آسیبدیده است، منجر به بازسازی این اعتماد زخمخورده شود و مرز میان انقلابی و غیرانقلابی، میهندوست و نفوذی و ولایی و غیر ولایی را روشنتر و قابللمستر از هر زمان و برهه دیگری آشکار کند.
ارسال نظر