با بالا گرفتن تنش های لفظی میان سران و مقامات کاخ سفید با ایران در خصوص تحرک (۲۷ فروردین/ ۱۵ آوریل) شناورهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با گشت‌زنی ۱۱ شناور این نیرو در کنار ناوهای آمریکایی پولر، پال همیلتون، فایربولت، سیروکو، رنگل، و یو اس سی جی سی مائوی در آب‌های بین‌المللی و همچنین ورود به محدوده ۱۰ یاردی (حدود ۹ متری) کشتی «مائوی» در خلیج فارس، برخی از ناظران و کارشناسان احتمال وقوع درگیری و تنش نظامی میان دو طرف را دور از ذهن نمی دانند. دیپلماسی ایرانی بررسی بیشتر این مسئله را، موضوع گفت و گوی خود با محسن جلیلوند، کارشناس، پژوهشگر و استاد روابط بین الملل قرار داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:

طی دو هفته اخیر تحولات در خلیج فارس با تشدید تنش لفظی مقامات تهران و واشنگتن به شکل معناداری در حال پیگیری است. در این رابطه دور جدید تنش لفظی دو کشور با اقدام چهارشنبه دو هفته پیش (۲۷ فروردین/ ۱۵ آوریل) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گشت‌زنی ۱۱ شناور این نیرو در کنار ناوهای آمریکایی پولر، پال همیلتون، فایربولت، سیروکو، رنگل، و یو اس سی جی سی مائوی در آب‌های بین‌المللی و همچنین ورود به محدوده ۱۰ یاردی (حدود ۹ متری) کشتی «مائوی» کلید خورد که با فضاسازی های رسانه ای گسترده ای از سوی آمریکایی ها همراه بود. پیرو این فضاسازی ها مایک پمپئو، وزیر امور خارجه طی سخنانی صراحتاً از برگزاری جلساتی در وزارت دفاع این کشور به منظور بررسی واکنش‌های مناسب در قبال این اقدام سپاه سخن گفت. حتی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید برخورد قاطع با این دست اقدامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خواستار شد. مضافا دیوید نورکیست، معاون وزیر دفاع ایالات متحده هم در این راستا عنوان کرده آنهایی که فکر می کنند به خاطر مشغول شدن ما به کرونا، الآن زمان درگیر شدن با ارتش آمریکاست، به طرز خطرناکی در اشتباه هستند. ارتش ما آماده دفاع از مردم و منافع کشور است. اما مهمترین این مواضع مقامات کاخ سفید به توئیت ۲۲ آوریل دونالد ترامپ، رئیس جموری آمریکا باز می گردد که عنوان کرده بود: به نیروی دریایی ایالات متحده دستور داده‌ام هر قایق مسلح ایرانی که در دریا برای کشتی‌های ما مزاحمت ایجاد کند را هدف قرار دهد و نابود کند. در مقابل تمام این مواضع و فضاسازی های کاخ سفید شاهد بیانیه یکشنبه گذشته نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودیم. در بیانیه مذکور، سپاه با جعلی و هالیوودی خواندن روایت تروریست های امریکایی از ماجرای ۱۵ آوریل در خلیج فارس، صراحتا تاکید کرد که مستندات خلاف ادعای امریکایی هاست و هرگونه خطای محاسباتی را قاطعانه پاسخ می‌دهیم. در سایه این نکات و از نگاه شما هدف یا اهداف ایالات متحده آمریکا از تنش آفرینی لفظی با جمهوری اسلامی ایران در خصوص گشت زنی شناورهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلیج فارس چیست؟

واقعیت این است که ایالات متحده آمریکا اکنون این تصور را پیدا کرده که سران و مقامات جمهوری اسلامی ایران از وضعیت متشتتی که در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی به واسطه تداوم و تشدید شیوع کرونا در مناسبات جهانی شکل گرفته است، نهایت سوء استفاده را برای افزایش نفوذ خود در منطقه غرب آسیا داشته و کماکان دارد. در این راستا واشنگتن معتقد است که تهران در سایه تداوم این وضعیت ضمن افزایش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه به دنبال همراهی جامعه جهانی علیه تحریم های آمریکا است. خصوصا که ما از اواخر اسفند سال گذشته شاهد یک موج دیپلماتیک گسترده ایران برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده هم بودیم. برای مثال از نگاه کاخ سفید به واسطه تداوم شیوع کرونا و تعلیق موقت رفت و آمد بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به منظور نظارت بر فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای ایران، اکنون تهران به دنبال توسعه مراکز مهم هسته‌ای نظامی خود است. در کنار آن ایران با همراهی چین و روسیه از وضعیت کرونا زده جهان و غرب آسیا به دنبال افزایش نفوذ خود در خاورمیانه است و به همین دلیل سفر اخیر محمد جواد ظریف به سوریه نیز مورد انتقاد و هجمه آمریکایی‌ها قرار گرفت. به همین واسطه آمریکا با کوچکترین اقدام ایران که بخواهد منافع واشنگتن را در منطقه و جهان تهدید کند با برخورد شدیدتری در این دوران پاسخ خواهد داد. در همین راستا شاهد جریان سازی رسانه ای و سیاسی آمریکایی ها و نیز تنش لفظی کاخ سفید در خصوص گشت زنی تعدادی از شناورهای نیروی دریایی سپاه در اطراف ناوهای آمریکایی طی دو هفته اخیر هستیم تا آمریکایی ها به زعم خود به این وسیله بتوانند فشار را بر ایران افزایش دهد. اتفاقا چون واشنگتن این برآورد را دارد که وضعیت اقتصادی و معیشتی ایران به واسطه تداوم شیوع کرونا بیشتر شده است و این چالش ها در دوران پساکرونا نیز پررنگ‌تر خواهد شد باید از هم اکنون مشکلات، چالش ها و فشارها بر ایران افزایش پیدا کند. لذا ضمن جنجال آفرینی برای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلیج فارس و تشدید تنش لفظی می بینیم که کاخ سفید به موازات تدوام تحریم ها و سیاسی فشار حداکثری با درخواست بانک مرکزی ایران برای دریافت ۵ میلیارد دلار وام از صندوق بین‌المللی پول مخالفت کرد و همچنین به کشورهای اروپایی به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی برجام فشار می‌آورد تا از برخی مراودات و مناسبات مالی و تجاری و کمک به ایران در دوران کرونا، حتی در قالب اینستکس هم جلوگیری کند. 

از طرف دیگر نباید این نقطه واقعیت را هم فراموش کرد که دونالد ترامپ به واسطه تشدید شروع کرونا در داخل خاک آمریکا با موج گسترده ای از انتقادات و هجمه ها مجبور است برای انحراف در افکار عمومی داخلی دست به برخی جنجال آفرینی ها، آن هم در ماه های منتهی به انتخابات بزند. از این رو من معتقدم هر چه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سوم نوامبر/ ۱۳ آبان ماه نزدیک شویم دور این حملات و هجمه های آمریکا علیه ایران و تنش های لفظی افزایش پیدا خواهد کرد. مضافا به واسطه شرایط کنونی در بازار جهانی نفت، این احتمال را هم باید داد که ایالات متحده آمریکا به سمت ایجاد یک تنش سوری و مقطعی با جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس باشد تا بتواند بهای نفت خام در بازارهای جهانی را تا حدودی افزایش دهد. به هر حال شرکت های نفتی آمریکایی از مهمترین منابع حمایتی ترامپ و تاثیرگذارترین مهره ها در تعیین سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شمار می روند. بنابراین دونالد ترامپ برای کسب رضایت این شرکت ها هم که شده اکنون به دنبال یک تنش نمایشی با ایران است تا بتواند با افزایش بهای نفت خام و خروج شرکت های نفتی آمریکایی از وضعیت کنونی، حمایت بیشتر آنان را از خود در انتخابات داشته باشد.

اما نکته حائز اهمیت به اقدام چهارشنبه گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب ماهواره بر قاصد بازمی‌گردد. اتفاقا بعد از این اقدام تهران دور جدیدی از تنش های لفظی علیه ایران شکل گرفت. به نظر شما پرتاب موفقیت آمیز ماهواره نور به عنوان کاتالیزور این تنش های لفظی عمل کرده است؟

قطعا چنینی است. چون نکته ای که در خصوص پرتاب ماهواره بر قاصد وجود داشت وجود داشت ناظر بر این مسئله بود که این موفقیت نیروی هوافضای سپاه در چهارشنبه گذشته سبب شد که موازنه جدی در تنش تهران - واشنگتن البته به نفع ایران شکل بگیرد. لذا ترامپ برای کمرنگ‌ کردن این اقدام و همچنین مطرح کردن برخی اتهامات مانند نقض قطعنامه ۲۲۳۱ در سایه پرتاب ماهواره بر قاصد سعی کرد با ایجاد انحراف بیشتر در افکار عمومی و پررنگ کردن تنش لفظی با تهران، با توئیت اخیر خود در رابطه با هدف قرار دادن شناورهای دریایی ایران به اصطلاح خواست که قدرت نظامی آمریکا در پاسخ به هرگونه تهدید شناورهای دریایی سپاه پاسداران را پررنگ تر کند تا موازنه قوای ایران که با پرتاب موفقیت آمیز ماهواره بر قاصد شکل گرفته بود به هم بخورد.

حال فارغ از هدف یا اهداف ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ در تداوم و تشدید تنش لفظی با جمهوری اسلامی ایران پیرامون تحرکات نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس، از نگاه شما تا چه اندازه امکان وقوع تنش نظامی میدانی بین دو طرف وجود دارد، خصوصاً اینکه شما در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی همواره تاکید داشته اید که جنگ ها به واسطه سوء مدیریت ها و نیز وقوع اتفاقات ناخواسته و پیش بینی نشده شکل گرفته اند و در این راستا شما به شکل‌گیری جنگ جهانی اول در سایه ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش و سوفیا دوشس هوهنبرگ در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ اشاره کردید. آیا اکنون با توئیت ۲۲ آوریل دونالد ترامپ مبنی بر دادن چراغ سبز به نیروهای نظامی آمریکا برای مورد هدف قرار دادن شناورهای نیروی دریایی سپاه، امکان شعله ور شدن آتش جنگ در خلیج فارس وجود دارد؟ 

همان گونه که قبلا هم در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی اشاره کردم وقوع جنگ ها در طول تاریخ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان می کند: "جنگ مانند باز کردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمی دانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!". از این رو اگر شما جنگ های مهم طول تاریخ را بررسی کنید، هیچ کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست، بلکه در نتیجه سوء تدبیر روی داده است. برای مثال همان گونه که شما هم به درستی اشاره کردید جنگ جهانی اول به واسطه ترور ولیعهد اتریش روی داد و یا خود هیتلر عنوان کرد زمانی که مجارستان و اتریش را تصرف کرد، انگلستان و فرانسه کوچکترین واکنشی نشان ندادند. از این رو هیتلر فکر نمی کرد تنها به واسطه بمباران یک دالان در لهستان آتش شعله های جنگ جهانی دوم با آن وسعت برافروخته شود. شما حتی اگر به تاریخ معاصر و سه جنگی که صدام حسین در منطقه به راه انداخت نگاه کنید، می بینید که همگی محصول سوء تدبیر و سوء محاسبه او بود. لذا این مسئله اجتناب‌ناپذیر است. من امیدوارم که هر کدام از طرفین به سمت سوء محاسبه و سوء تدبیر پیش نروند. خصوصا این که برخی از گروه ها و جریان های تندرو و جنگ طلب در آمریکا به دنبال تحریک دونالد ترامپ در خاورمیانه به منظور تقابل با ایران هستند و در کنار آن همان گونه که اشاره کردم شاید برخی از شرکت های اسلحه سازی و نفتی نیز در سایه رکود کرونایی بی میل به ایجاد یک تنش و درگیری نظامی و مقطعی، ولو محدود با ایران در خلیج فارس نباشند. اما از طرف دیگر معتقدم اگرچه اکنون بستر شکل گیری یک جنگ نظامی بین ایران و آمریکا در سایه تشکیل تنش های لفظی میان دو طرف در خلیج فارس افزایش پیدا کرده است، اما با بررسی تحرکات نظامی نیروهای دو طرف در خلیج فارس می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که هر تحرک و اقدامی کاملا هوشمندانه اتخاذ می شود. یعنی شناورها، کشتی های جنگی و ناوها زمانی که از کنار هم رد می شوند و یا به هم نزدیک می‌شوند به همدیگر کدها و پیام‌هایی را ارسال می کنند. بنابراین این گونه نیست که شناورها، کشتی ها و یا ناوها بدون اطلاع از همدیگر دست به اقدامی بزنند. پس تمام اقدامات و تحرکات، چه از طرف ایالات متحده آمریکا و چه از طرف نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاملا مدیریت شده است. البته باز هم تاکید می کنم امکان وقوع هر خطای محاسباتی برای وقوع جنگ نیز وجود دارد. البته این نکته را هم باید گفت که حتی اگر این تنش های لفظی نهایتا به یک درگیری نظامی در خلیج فارس ختم می‌شود، قطعاً این درگیری‌ها مدیریت شده خواهد بود و از یک سطح بالاتر نخواهد رفت. چون ما سال گذشته شاهد بودیم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از ترور سردار سلیمانی توسط آمریکایی ها پاسخ کاملاً قاطع و در عین حال مدیریت شده ای را داد که نهایتاً به جنگ گسترده نظامی ختم نشد. پس دو طرف تجربه خوبی در مدیریت تنش ها دارند و اجازه نمی‌دهند که این درگیری‌ها از یک حد معین بالاتر رود.

ذیل نکته مهم شما اگر شاهد تداوم و تشدید شیوع ویروس کرونا در خاک ایالات متحده آمریکا و به تبع آن افزایش آمار مبتلایان و کشته شدگان باشیم و نیز آثار مخرب این ویروس کماکان دامنه شرکت‌های نفتی را به واسطه سقوط بیش از پیش بهای نفت خام در بازارهای جهانی بگیرد، آیا امکان دارد دونالد ترامپ برای خروج از این رکود، کسب حمایت بیشتر این شرکت ها و ایجاد انحراف بزرگ تر در افکار عمومی به واقع یک جنگ تمام عیار با ایران را در دستور کار قرار دهد. چون اگر تحلیل شما درست باشد به هر میزان چالش‌ها و معضلات ناشی از تداوم و تشدید ویروس کرونا در آمریکا بیشتر شود، دونالد ترامپ مجبور است اتفاق بسیار بزرگ و مهمی مانند وقوع یک جنگ نظامی با کشوری مانند ایران را در دستور کار قرار دهد تا بتواند افکار عمومی آمریکا را نسبت به کمبودها، نارسایی های، کم کاری ها، مدیریت ناموفق وی و از همه مهمتر معضلات و چالش‌های معیشتی ناشی از رکود اقتصادی در دوران پساکرونا منحرف کند؟ 

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. در این رابطه من معتقدم به هر میزان که تنش بالاتر رود به همان اندازه مدیریت تنش نیز پررنگ تر خواهد شد. مگر آن که تداوم این تنش ها به یک بحران در روابط ایران و آمریکا بینجامد. در آن صورت مدیریت تنش، هم برای ایالات متحده آمریکا و هم برای جمهوری اسلامی ایران بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین هم تهران و هم واشنگتن سعی می‌کنند وارد بحران و نقطه بدون بازگشت نشوند. البته در این میان یک تحلیل ژورنالیستی نیز وجود دارد که تا اندازه ای قابل استناد و قابل اتکاست. این تحلیل ناظر بر این واقعیت است که هر زمان که ایالات متحده آمریکا با یک بحران گسترده اقتصادی و رکود مواجه بوده برای برای گذر از این شرایط، خروج از بحران رکود اقتصادی، همچنین ترمیم شکاف بین ساختار سیاسی با افکار عمومی و از همه مهمتر ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی، گزینه پروژه جنگ نظامی با دیگر کشورها را کلید زده است. چون با شکل‌گیری جنگ نظامی میزان اشتغال و نیز حمایت افکار عمومی از مسئولین آمریکایی بیشتر خواهد شد. کما این که رکود اقتصادی سال ۱۹۲۹ در آمریکا، این کشور وارد جنگ جهانی دوم کرد یا رکود اقتصادی اوایل دهه شصت میلادی در آمریکا، این کشور را درگیر جنگ ویتنام کرد، همان گونه که رکود اقتصادی آمریکا در سال‌های بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این کشور را وارد جنگ های خاورمیانه و به خصوص جنگ با عراق در چند مرحله کرد. در این راستا بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی نیز سبب برخی تحرکات در منطقه خاورمیانه شد. بنابراین اگر گفته ژنرال آیزنهاور را درست بدانیم که این شرکت های اسلحه سازی و نفتی هستند که تعیین کننده سرنوشت انتخابات در آمریکا به شمار می روند یقینا ترامپ برای عبور از رکود اقتصادی دوران پساکرونا مجبور خواهد بود گزینه جنگ نظامی را کلید بزند. البته باز هم تاکید می کنم این یک تحلیل ژورنالیستی است که می‌تواند برای آماده کردن ذهن مطرح شود. 

با این تفاسیر به نظر شما واکنش جمهوری اسلامی ایران به این تحرکات چه خواهد بود؟

همان گونه که پیشتر اشاره کردم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثابت کرده است که توان مدیریت تنش با آمریکا را دارد. کما این که بعد از ترور سردار سلیمانی، سپاه در یک اقدام هوشمندانه ضمن گرفتن انتقام با موشک باران پایگاه عین الاسد، توانست شرایط را به گونه‌ای پیش ببرد که مانع از تداوم تنش ها نشود. پس اقدامات و واکنش های ایران هم پا به پای تنش های لفظی و یا اقدامات میدانی آمریکاست. یعنی به هر میزان که آمریکایی ها دست به تنش لفظی بزنند، سران و مقامات ایران نیز پاسخ آن را با همان شدت خواهند داد و اگر هم آمریکا دست ماشه بیرد، متوازن با آن، ایران نیز پاسخگو خواهد بود. اما من معتقدم که تقابل ایران با آمریکا مانند شطرنج بازی کردن با یک گوریل است. بنابراین امکان دارد این گوریل در حد وسع فکر خود بازی بر مبنا و منطق بازی شطرنج را پیش ببرد، اما این امکان هم وجود دارد که کل بازی را به هم بزند.