احد آزادیخواه
غفلت عالمان و مجریان سیاست از راهبرد سیاسی اسلام
وَلَن تَرضىٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم
به جرات میتوان گفت خداوند باری تعالی در آیه۱۲۰ سوره بقره دور نمای کلی روش برخورد و سیاست در برابر بیگانگان به خصوص یهود و مسیحیت را بیان نمودهاست.
با این وجود شاید در هیچ دورهای به این میزان حقانیت این بیان نورانی در مرعا و منظر عموم امت اسلامی به اثبات نرسیده بود و به عبارتی محک تجربه عینیت این آیه را در پیش روی همگان متبلور ساخت.
رویکرد جمهوری اسلامی به تبعیت از رای مردم در خرداد ۹۲ بر این امر استوار گردید که میتوان از مسیر مذاکره با نظام سلطه به سردمداری آمریکا به توافق و تفاهم رسید و به نوعی مسائل فی مابین را حل و فصل نمود.
هر چند از ابتدا، غایت این مسیر توسط ولی جامعه به صور مختلف به دولت و مردم شریف بارها گوشزد شد اما فارغ التحصیلان علوم سیاسی غربی به دید تردید و انکار به این موضوع نگاه و این نگرانیها را صرفا برخاسته از یک نگاه بدبینانه دانسته و با برچسبهایی نظیر دلواپس و… منتقدین مذاکره را متوهمین توطئه قلمداد کردند و حال با گذشت ۹سال از شروع روند عقب نشینی علی رغم پایبندی جمهوری اسلامی به تعهدات خود و خروج آمریکا از توافق و بی عملی و بد عهدی طرف اروپایی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در اقدامی سیاسی و تعجب برانگیز اقدام به صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی نمود و این اتفاق در حالی رقم خورد که رئیس آژانس در روزهای اخیر با سفر به سرزمین های اشغالی با نخست وزیر رژیمی دیدار کرد که بزرگترین ناقض قوانین مربوط به عدم اشاعه سلاح های هسته ای است.
هدف از نگارش این متن نقد سیاسی جریان رقیب یا مرور رویدادهای سیاسی این چند ساله نیست آنچه که نگارنده را بر آن داشت تا چند جملهای را در این باب بیان نماید
بی توجهی محض نهادهای علمی و دانشگاهی و غفلت آنان از مبانی اندیشههای اسلامی در علوم انسانیست.
غفلت جریانات سیاسی و سیستم اجرایی از مبانی دینی به دلیل عدم توجه اساتید حوزه و دانشگاه از تولیدات علمی بر مبنای تفکر اسلامیاست.
برای نمونه علاوه بر آیه فوق، آیه۱۴۱ سوره نسا قاعدهای را مطرح مینماید که بعدها در فقه با عنوان قاعده نفس سبیل شهرت یافته است.
در انتهای این آیه خداوند خطاب به مؤمنین میفرمایند:”وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا”
بسیاری اینقاعده را از پرکاربردترین و مهمترین قواعد فقه و احکام ثانویه میدانند و میگویند بر احکام اولیه تقدم دارد؛ یعنی هر حکم اولیهای که با آن منافات داشته باشد، باطل میشود.
حال باید پرسید چگونه پس از کسب تجارب فراوان به قیمت گزاف و اثبات درستی این قواعد و اصول قرآنی هنوز هیچ ردپایی از آنها در دانشکدههای علوم سیاسییافت نمیشود چرا که در صورت عدم ورود این مباحث به سرفصلهای علوم سیاسی و سایر حوزههای علوم انسانی با تغییر نسل این تجارب فراموش و امکان آسیب مجدد در نتیجه غفلت فراهم خواهد آمد.
ارسال نظر