دیدار اخیر کارگران با رهبر معظم انقلاب، حاوی یک پیام راهبردی بود: «دولت برنامه‌های اقتصادی مهمی در پیش دارد که دستگاه‌ها و همه آحاد مردم باید دست‌به‌دست هم بدهند تا به نتیجه برسد.»در این زمینه چند نکته حائز اهمیت است:
یک. تردیدی نداریم که ساختار اقتصادی کشور دچار اشکالات جدی است. باز کردن گره‌های اقتصادی ما، هیچ راه‌حل آسان و مقطعی ندارد، یعنی تمام راه‌حل‌ها قطعا با پیچیدگی و دشواری مواجه خواهد بود و اصلاح موردنظر هم تدریجی خواهد بود.
دو. یکی از معضلات بزرگ ساختار اقتصاد ما، حوزه یارانه غیرهوشمند یا به تعبیری، ارز ترجیحی است. یارانه‌ای که به‌جای آن‌که در انتهای زنجیره مصرف یعنی در سفره‌های مردم توزیع شود، در ابتدای زنجیره توزیع می‌شود و بنا بر برآوردها، حتی گاهی به جیب ۱۵ میلیون نفر غیر ایرانی می‌رود. حتی یک نفر هم موافق سیاست ارز ترجیحی نیست. به دنبال مقصر نیستیم، اما کافی است اشاره‌کنیم که حتی طراحان آن طرح نیز، امروز آن را گردن نمی‌گیرند. درواقع بحث و اختلاف‌نظر امروز، اصل حفظ یا حذف ارز ترجیحی نیست، بلکه چگونگی حذف آن راهبرد توزیع هوشمند منابع حاصل از آن است.
سه. دولتی که بخواهد پا در مسیر اصلاحات اساسی بگذارد، باید ازخودگذشته و فداکار باشد. نمی‌توان به فکر جلب رضایت کوتاه‌مدت این‌وآن بود و همزمان زیر بار اصلاحات اساسی رفت. این حوزه، مدیران کارکشته، دلسوز و ازخودگذشته می‌خواهد و عرصه مدیران مردم‌گرا ست نه عوام‌گرا.
چهار. با موقعیتی که دولت فعلی در میان مردم و همچنین بخش‌های مختلف کشور دارد، شروع چنین اصلاحاتی دور از انتظار نیست. از سوی دیگر، وضعیت اقتصاد کشور هم تأخیر بیش از این را تاب ندارد.
پنج. کافی است یک‌بار دیگر مرور کنیم. دولت جمهوری اسلامی، روی بلیت پرواز هر مسافر از تهران به تایلند چیزی حدود پنج میلیون تومان یارانه می‌دهد! این یعنی هزینه‌ای که می‌تواند برای یک خانواده محروم در یک ماه، رفاه نسبی ایجاد کند، خرج مصارف غیرضروری کمتر از یک درصد از جامعه می‌شود. مثال‌ها ازاین‌دست متعددند.
شش. باید توجه داشت که اولویت اول و آخر هر تحولی در اقتصاد و سایر شئون حکمرانی، رضایت، رفاه و آرامش مردم است. اصلاحی که بدون اطمینان‌بخشی به مردم و همراه‌سازی آن‌ها صورت پذیرد، ابتر خواهد ماند.
هفت. شرایط بین‌المللی ازجمله جنگ روسیه و اوکراین و تبعات آن بر اقتصاد ما نیز ضرورت بازسازی ساختارها و اصلاحات اساسی را جلو انداخته است. دیگر مجال امروز و فردا کردن نیست…