باسابقهترین ایرانی جامجهانی در گفتگو با «پارس»:
مهدویکیا: دو جامجهانی را مفت از دست دادم
زمانيكه تاريخ حضور ايران در جامجهاني مرور ميشود، مهدي مهدويكيا نامي است كه نميشود آن را ناديده گرفت.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- بازيكني كه زننده يكي از شش گل تاريخ ايران در جامجهاني است، آنهم گلي پيروزبخش. بازيكني كه با دو دوره حضور در جامجهاني و انجام شش بازي ركورددار حضور يك ايراني در تاريخ جامهاي جهاني است.
شما با ششبازي در جامجهاني ركورددار بازي در جامجهاني در بين ايرانيها هستيد، آيا بهنظر خود استحقاق داشتيد در ادوار بيشتري از جامجهاني حضور داشته باشيد؟
بله، من شخصا ميتوانستم در چهار جامجهاني بازي كنم كه تنها در دو جام بازي كردم. واقعا بايد از اين واژه استفاده كنم كه دو جامجهاني را «مفت» از دست داديم و حسرتش ماند. در مقدماتي جامجهاني 2002 كه در بازي با بحرين و ايرلند آن اتفاقات عجيب رخ داد و ما از صعود بازي، مانديم، 2010 هم را در لحظه آخر از دست داديم. تا دقيقه 83 بازي با كرهجنوبي ما صعودكننده بوديم اما آن اتفاقات افتاد و حسرتش ماند.
پس از حدود 20سال در اين جامجهاني شانس حضور نداشتيد آيا اين جامجهاني با جامهاي ديگر برايت فرق دارد؟
در دو جامجهاني قبلي كه ايران حضور داشت من بازي ميكردم و اين بار تنها يك طرفدار تيم ملي هستم. خب آن هيجان حضور در جامجهاني موضوعي نيست كه بتوان فراموش كرد. هر بازيكني در هر نقطه دنيا دوست دارد بازي در جامجهاني را تجربه كند.
بهعنوان يك فوتباليست كه سالها در سطح اول جهان بازي كرديد ميتوانيد توضيح دهيد تفاوت جامجهاني با ديگر بازيها و تورنمنتها چيست؟
خيلي لذتبخش است اگر بازيكني در جو جامجهاني قرار گرفته باشد ميفهمد چه ميگويم. مردم شوروحال خاصي دارند وقتي ما در جامجهاني بوديم، ميديديم كه ايرانيها چه آنهايي كه از ايران آمده بودند و چه آنهايي كه ساكن خارج بودند و چندين سال به ايران نيامده بودند با چه ذوقوشوقي ميآيند تا تيمشان را تشويق كنند و بگويند اين تيم ماست من كه دو دوره بودم ميدانم كه مردم با چه افتخاري به جامجهاني ميآيند. جامجهاني خيلي برايشان مهم است اين بزرگترين رويداد ورزشي دنياست كه تماشاچي اينقدر با عشق ميآيد. حتي اگر تيمش هم ميبازد باز هم تيم را تشويق ميكند.
وقتي نام جامجهاني را ميشنويد ياد چه ميافتيد؟
البته آن گل يكي از بهترين خاطراتم است ولي در كل جامجهاني يكي از مهمترين رويدادهاي ورزشي دنياست و هر ورزشكاري دوست دارد در آن شركت كند من خيلي خوشحالم كه دو دوره بودم و خيلي ناراحتم كه دو دوره نبودم.
آيا فكر ميكنيد جامجهاني ديگري را هم تجربه كنيد؟
مطمئنا آرزو دارم روزي بهعنوان سرمربي در جامجهاني حاضر باشم.
بد نيست كارنامهات را در جامهاي جهاني مرور كنيم، از جامجهاني 98 شروع كنيم هنوز هم خيليها ميگفتند كه تيم ملي در آن دوره پتانسيل صعود به دور بعد را داشت اگر ايران يكبار شانس صعود داشته آنبار 1998 بوده با اين نظر موافقيد؟
در سال 98 ما بعد از 20سال به جامجهاني رفته بوديم. در آن مقطع همه توجهها به بازي با آمريكا بود. بازي آمريكا خيلي سرنوشتساز بود. خيليها ميگفتند كه اگر ما آمريكا را ببريم كارمان را انجام داديم كمااينكه وقتي آن بازي را برديم بعضيها گفتند اگر به آلمان هم باختيد، باختيد. ولي ما ميتوانستيم آلمان را ببريم. همه ديدند كرواسي با همان آلمان پير چهكار كرد، يك ماه قبل از جامجهاني همان كرواسي را ما در كرواسي چه بلايي سرش آورديم. ما پتانسيل صعود را داشتيم ولي باور نداشتيم. باور نداشتيم كه آلمان را ميتوانيم ببريم. شايد اگر اين باور در ما بود كه ميتوانيم آلمان را ببريم ميتوانستيم. آلمان بدترين تيم تاريخش بود آلمان رفت و جلو كرواسي زانو زد.
شما هميشه از نقش ايويچ فقيد در آن تيم به نيكي ياد ميكنيد...
من بعد از گذشت 17سال هنوز هم از ايويچ به خوبي ياد ميكنم. اين مربي وقتي به تيم ايران آمد با برنامه آمد. يادم ميآيد يك روز من با ايشان در يك سفر هوايي همسفر بودم، در هواپيما ششتاكتيكي را كه ما بايد جلو يوگسلاوي بازي ميكرديم برايم توضيح داد. خدا شاهد است به من گفت تنها راهي كه ممكن است ما گل بخوريم اين است كه اين «پسره» ميهايلوويچ به ما كاشته بزند. دقيقا همان شد. جالب اينكه قبل از جامجهاني ما به كرواسي رفتيم تا با اين تيم يك بازي دوستانه انجام دهيم. ايويچ هم آمد بعد از بازي آمد داخل اتوبوس گريه كرد و گفت من ايمان دارم شما يوگسلاوي را له ميكنيد. يعني اينقدر تيمملي را دوست داشت و به آن ايمان داشت، باورش نميشد يكهفته قبل از جامجهاني اخراج شود.
به نظر شما اگر ايويچ ميماند اتفاق بهتري براي تيمملي در جامجهاني ميافتاد؟ شانس صعود پيدا ميكرديم؟
اصلا شك نكنيد چون مربي اين باور را داشت. با اين باور تاكتيكهايش را چيده بود كه ما حداقل با يوگسلاوي مساوي ميكنيم. اينقدر ايمان داشت با اين تيم در جامجهاني موفق ميشويم كه قبل از بازي دوستانه با رم، تمرين بدنسازي ميكرديم كه رميها تعجب كرده بودند و به ما ميگفتند مگر قرار نيست فردا با ما بازي كنيد پس چرا بدنسازي ميكنيد. اما ايويچ ميگفت 20تا گل هم بخوريم مهم نيست. اين بازي تداركاتي است. اصلا باورش نميشد كه بعد از يك بازي تداركاتي اخراجش كنند. شوكه بود وقتي آمديم در لابي هتل تا با او خداحافظي كنيم اين آدم شوكه شده بود. مبهوت ما را نگاه ميكرد. بعد از بازي آمده بود در رختكن برايمان دست ميزد. ميگفت عيب ندارد اين بازي تداركاتي است، من تا حالا صدتا از اين بازيها را باختم.
خود شما يكي از بازيكنان درخشان تيمملي در جامجهاني 1998 بوديد كه با بازيهاي خوبت نگاهها را متوجه خودت كردي و در نهايت هم به اروپا رفتيد، دليل آن بازيهاي خوبت چه بود؟
در 21سالگي بودم. اوج جواني و آمادگي بدني ايدهآل، يك بدنسازي عالي هم قبل از جامجهاني انجام داده بودم. ديگر بهتر از آن چه ميخواستم؟
خودتان قبولداريد در جامجهاني 1998 خيلي بهتر از 2006 بوديد؟
قطعا در سال 1998 از نظر بدني در شرايط خوبي بودم اما قبل از جامجهاني2006 به دليل كمردردم 10روز استراحت مطلق داشتم. وقتي يك ورزشكار 10روز تمرين نكند چه اتفاقي برايش ميافتد؟ يك فصل سنگين را با هامبورگ پشتسر گذاشته بودم بيش از 50بازي، 90دقيقهاي را پشتسر گذاشته بودم، آن هم در پست دفاع راست كه بايد طول زمين را برود و بيايد، انجام داده بودم. من با اوج خستگي و همچنين مصدوميت راهي جامجهاني 2006 شدم ولي در مسابقات 1998 چهار، پنجماه مصدوم بودم و استراحت خوبي انجام داده بودم. يك بدنسازي خوب در بروجرد انجام داده و از هر لحاظ آماده بودم. جام براي من خيلي خوب بود. فكر كنم جزو شش، هفت بازيكن برتر جوان رقابتها انتخاب شدم. من بودم. كلاپورت، اوون و تيري آنري.
در مقايسه، اين دو تيم 98 و 2006 كه در جامجهاني بازي كردند كدام تيم را بهتر ميدانيد؟
دو تيم را نميشود با هم مقايسه كرد همانطور كه گفتم تيم 98 تيمي بود كه تجربه زيادي داشت بازيكناني مثل عابدزاده، جواد زرينچه، نادر محمدخاني، حميد استيلي و كريم باقري همه بازيكنان باتجربهاي بودند كه پا به اين مسابقه گذاشتند اما متاسفانه در 2006 بسياري از بازيكنان تا قبل از مسابقات مصدوم بودند من خودم 10روز استراحت مطلق كردم من كه تا سه روز قبل از بازي مكزيك تمرين نميكردم، تمرين كردم يا علي كريمي، سال قبلش دچار شكستگي شده بود و از آمادگي هميشگياش بهدور بود، هاشميان و زندي هم مصدوم بودند بيشتر بازيكنان كه جزو نفرات اصلي بودند و تيم را به جامجهاني برده بودند، مصدوم بودند و يكي از مشكلات اصلي، همين آسيبديدگيها بود با اين حال ما خوب بازي كرديم.
برسيم به جامجهاني 2006 آيا به نظرتان نمايش تيم ملي در آلمان قابل قبول بود؟
تيم ما خوب بازي كرد جلو مكزيك بازي خوبي به نمايش گذاشتيم ولي روي اشتباهات، بازي را واگذار كرديم يا در بازي با پرتغال ما به تيمي كه به جمع چهارتيم برتر جام راه پيدا كرد با دو گل عجيب باختيم، گل اول استثنايي بود و دومي هم اصلا پنالتي نبود.
اما در آن مقطع مردم چنين نظري نداشتند و از نمايش تيم ملي راضي نبودند...
ما بد بازي نكرديم اما ذهنيتي قبل از جامجهاني ايجادكرده بودند كه ما حتما بايد از گروهمان صعود كنيم كه من نميدانم روي چه حسابي يا روي چه استدلالي ميگفتند كه ما بايد از مكزيك و پرتغال بالاتر قرار بگيريم.
شايد به خاطر بازيهاي خوبي كه تيمملي در جامملتها انجام داده بود...
اين يك حرف احساسي بود كه اعتقاد دارم مطبوعات در به وجودآمدن آن خيلي نقش داشتند. واقعا تيم را خيلي بزرگ كردند. هيچ منطقي هم در اين نبود كه ما برويم مكزيك و پرتغال را ببريم. از نظر ليگ از آنها عقبتريم، از نظر امكانات عقبتريم و از نظر تاكتيك هم عقبتريم ولي بازي خوب و جوانمردانهاي مقابلشان انجام داديم. گل استثنايي دكو كه شايد سالي يكبار اتفاق ميافتاد. ما در حد امكانات ليگمان از اعتبار فوتبال آسيا خوب دفاع كرديم.
در آن زمان گفته ميشد در تيم ملي اتحاد وجود ندارد و دودستگي است...
هر فوتباليستي هيچكس را دوست نداشته باشد آبروي خودش را خيلي دوست دارد. وقتي ميرود داخل زمين دوست دارد بهترين بازياش را انجام دهد. ولي بحث من اين است كه ما بايد قبول كنيم از نظر كار فوتبالي، كار گروهي و كار تاكتيكي از سطح اول فوتبال دنيا فاصله داريم.
آيا اختلافات بين سازمان تربيت بدني و فدراسيون فوتبال هم در كار تيم تاثير گذاشت؟
صددرصد. كاري كردند تا رييس فدراسيون تمركز خود را از دست دهد. آرامش تيم بههم ريخته بود. بعد از جامجهاني هم كه ديديد چه اتفاقاتي افتاد، آقاي دادكان را اخراج كردند و چه هجمهاي عليه تيم ملي به راه افتاد.
قبول داريد به آن تيم در آن مقطع نامهرباني شد؟ دادكان اخراج شد، برانكو رفت، عليه بازيكنان صحبت ميشد و...
متاسفانه در كشور ما خيليها دست به انتقادكردنشان خوب است. پس از جامجهاني همه حمله كردند. سوال من اين است حمله به تيم ملي با چه منطقي؟ آنهمه هجمه با چه منطقي؟ در بازي با مكزيك، در نيمه اول، مكزيك اسير ما بود، جلو پرتغال هم بد نبوديم تيمي كه چهارم جامجهاني شد. به نظرم انتقادها غيرمنطقي بود.
البته چند سال بعد همه حسرت تيم 2006 را خوردند...
مطمئن باشيد در آينده وضع بدتر هم ميشود چون در زيرساختها كاري نكرديم.
ميتوانستيد به دو جامجهاني ديگر هم برويد كه اينطور نشد، ابتدا درباره صعودنكردن به جامجهاني 2002 توضيح بدهيد. باتوجه به نتايج خوبي كه تيمهاي كوچك و آسيايي گرفتند آيا اگر ايران هم راهي جامجهاني ميشد ميتوانست شگفتيساز باشد؟
جامجهانياي كه در آسيا برگزار شد اتفاقات عجيبي داشت، سنگال در همان بازي افتتاحيه فرانسه را برد. كره تا نيمهنهايي بالا آمد. ژاپن و تركيه شگفتيساز شدند. البته فراموش نكنيم كه عربستان هم در يكبازي هشتتا خورد، در كل جامجهاني حادثهها بود. ما هم ميرفتيم شايد شگفتيساز ميشديم. تيم خوبي داشتيم، البته هميشه تيم خوبي داشتيم.
چرا آن تيم به جامجهاني نرسيد؟
تيم، عالي شروع كرد اما به يكباره پايين آمد هميشه همينطور بوده كه ما تا روزهاي آخر بالا هستيم بعد عربستان ميآيد جاي ما را ميگيرد.
قبول داريد تيم بلاژويچ تيم خوبي بود؟
تيم خوبي بود اما حاشيه زياد بود يك مقدار خود بلاژويچ هم حاشيه را دوست داشت مدام با روزنامهها درگير ميشد. ميگفت اگر نرفتيم جامجهاني اعدامم كنيد. تيم 2002 خيلي پرحاشيه بود و از اين بابت لطمه خورد.
البته اگر اين تيم به جامجهاني صعود ميكرد احتمالا شما نميتوانستيد در جام بازي كنيد درست است؟
بله من مجبور شدم كمرم را عمل كنم و خيلي از بازيهاي جامجهاني را از روي تخت بيمارستان نگاه كنم.
جامجهاني 2010 و فرصتي كه به راحتي از دست رفت.
يادم ميآيد بعد از بازيمان مقابل كرهجنوبي تا صبح بيدار بوديم تا بازي عربستان – كرهشمالي را ببينم از شانس ما، توپها گل نميشد اگر يكي از توپها گل ميشد به احتمال زياد راهي جامجهاني ميشديم واقعا بدشانس بوديم. برخلاف بازيهاي مقدماتي جامجهاني 2006 كه ما تمامي بازيهاي خانگيمان را برديم و راحت صعود كرديم، در بازيهاي 2010 از بازيهاي خانگيمان استفاده نكرديم. اگر عربستان را در تهران ميبرديم راحت به صورت مستقيم صعود ميكرديم. با اين حال در بازي آخر در خانه كرهجنوبي تا آخرين دقايق صعودكرده بوديم و داشتيم تمامي خرابكاريهاي قبليمان را جبران ميكرديم كه آن گل را دريافت كرديم. بازي كره شمالي- عربستان هم كه شاهكار بود. بازيها همزمان نبود و دو تيم مساوي كردند و ما حذف شديم.
اين انتقاد از علي دايي ميشد كه اگر در بازيهاي مقدماتي بيشتر از بازيكنان باتجربه استفاده ميكرد اينطور كار گره نميخورد...
نميشود اين را گفت. تيم بازيكن باتجربه هم داشت، كريم باقري بود. به هر حال آقاي دايي آنموقع كمتجربهتر بود و همين كمتجربگياش موجب شد تيم چند بازي برده را در دقايق آخر از دست دهد.
ارزيابيتان از گروه ايران در اين جامجهاني چيست؟
گروه سختي است. جامجهاني در آمريكايجنوبي برگزار ميشود و قطعا آرژانتين يكي از مدعيان اصلي جام است. نيجريه هم تيم خيلي قدرتمندي است. سالهاست كه يكي از تيمهاي برتر قاره آفريقاست. برخلاف بعضيها كه فكر ميكنند بوسني تيم قدرتمندي نيست بايد بگويم كه بوسني تيم سازمانيافتهاي است كه در تمامي پستها بازيكنان بسيار خوبي دارد كه همهشان در باشگاههاي بزرگ، بازيكنان كليدي تيمهايشان هستند. در جامجهاني گروه آسان نداريم.
فكر ميكنيد با چند امتياز برگرديم مطلوب است؟
در فوتبال همهچيز ممكن است. ما بايد بدانيم اگر به آرژانتين باختيم اتفاق خاصي در فوتبال دنيا نيفتاده است، سطح فوتبال ما با آنها قابل مقايسه نيست. مهم اين است كه ما آبرومندانه بازي كنيم. در دو جامجهاني 2006 و 1998 ما آبرومندانه بازي كرديم. در 1998 مقابل يوگسلاوي و در 2006 مقابل مكزيك بر اثر يك اشتباه شكست خورديم. دستوپا بسته نبوديم. نيامديم مثل بعضي تيمها هفت بر صفر و هشت بر صفر ببازيم. اگر آبرومندانه بازي كنيم قطعا مردم راضي خواهند بود.
برخلاف جامجهاني 2006 اينبار مردم توقع صعود ندارند...
يكي از اشتباهات قبل از جامجهاني بالابردن توقع مردم است. درست است كه در فوتبال همهچيز ممكن است اما بايد توقع صعود براساس استدلالي باشد، نبايد بزرگنمايي كرد.
كدام تيمها را مدعي فتح جام ميدانيد؟
برزيل، آلمان، اسپانيا و آرژانتين.
پيشبيني ميكنيد كدام تيم قهرمان شود و دوستداريد كدام تيم قهرمان شود؟
دوست دارم آلمان قهرمان شود ولي فكر كنم برزيل به قهرماني برسد.
از بچگي طرفدار آلمان بوديد يا به خاطر بازي در بوندسليگا طرفدار آلمان شديد؟
بالاخره وقتي شما بيش از 10سال در يك كشور زندگي ميكنيد به آن علاقهمند ميشويد. آنهم آلمان كه نظمش زبانزد عاموخاص است. تيمي كه هميشه در تورنمنتهاي بزرگ موفق است. اين موفقيتها اصلا شانسي نيست و نتيجه نظم و كار ريشهاي در اين كشور است.
يادتان ميآيد اولينباري كه يك بازي جام جهاني را ديديد كي بود؟
بله، اولين فوتبالي كه در ذهنم مانده بازي فرانسه - برزيل در جامجهاني 1986 است. بازياي كه خيليها آن را بهياد دارند. آنموقع 9سالم بود و هيچ مسابقهاي قبل از آن بازي در ذهنم وجود ندارد. من هم مثل همه، دوست داشتم برزيل ببرد كه باخت.
در اين جامجهاني به غيراز بازيكنان ايران با بازيكن خاص ديگري دوست هستيد كه علاقه داشته باشيد نتيجه بگيرد؟
مقابل خيلي از بازيكنان آلمان بازي كردم، با چند تا از بازيكنان هلند هم همبازي بودم. اما بايد به وينسانتكمپاني، كاپيتان بلژيك اشاره كنم. پيشبينيام اين است بلژيك يكي از شگفتيسازان جام ميشود.
ارسال نظر