به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، نیما کرمی و زینب زارع هر دو از مجریان توانای کشور به شمار می روند آنها با وجود اینکه ۷ سال از زندگی مشترک شان را پشت سر گذاشتند و تا کمتر از یک ماه دیگر صاحب فرزندی می شوند، اما همچنان با عشق و علاقه زندگی می کنند و بر این باورند هر روز که می گذرد، عشق آنها عمیق تر می شود با نیما کرمی یک بار دیگر خاطرات خوش دوران خواستگاری. ازدواج و ماه عسل شان را مرور کردیم با ما همراه شوید. سوژه ای که حسابی طرفدار پیدا کرده است.

در روز خواستگاری به ما سخت نگذشت


نیما کرمی می گوید: چون من و همسرم از قبل همدیگر را می شناختیم و پیرامون بسیاری از مسائل با یکدیگر به توافق رسیده بودیم در نتیجه در روز خواستگاری استرس چندانی نداشتیم و این مراسم به ما چندان سخت نگذشت و بیشتر جنبه معارفه خانواده ها با یکدیگر را داشت، چون ما در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر هم فکر بودیم، در نتیجه مراسم خواستگاری با خیر و خوشی گذشت و اصلاً در آن از سختگیری های رایج خبری نبود.

ما مراسم عروسی نگرفتیم


کرمی می گوید: « من و همسرم هر دو تمایل چندانی برای برگزاری مراسم عروسی به شکل رایج و با تجملات نداشتیم، در ابتدا ما جشن عقد ساده ای را در منزل مان برگزار کردیم و میزبان اقوام و نزدیکان بودیم، اما مراسم عروسی را برگزار نکردیم و به جای آن به « ماه عسل» رفتیم، منتهی من شش ماه بعد از ازدواج مان توفیق رفتن به سفر مکه را پیدا کردم و به همین خاطر در یکی از رستوران های تهران، اقوام خودم و همسرم را دعوت کردم و به آنها شام دادم تا از این طریق به نوعی جبران شام عروسی را کرده باشیم.

با مهریه همسرم مخالفت کردم


آقای مجری می گوید: « من و همسرم قبل از اینکه مراسم خواستگاری به شکل رسمی برگزار شود در مورد مسائلی مانند مهریه و جهیزیه و برگزاری نوع مراسم عقد و عروسی با یکدیگر صحبت کردیم و به نوعی به توافق رسیده بودیم. پیشنهاد همسرم برای مهریه ۱۴ سکه طلا بود که من با آن مخالفت کردم و پیشنهاد دادم که مهریه ۱۱۰ سکه شود چرا که بر این باور بودم اگر برای من اتفاقی بیفتد این مبلغ هر چند اندک به نوعی به پشتوانه ایشان می تواند بدل شود.

یک پیشنهاد در گوشی به آقایان


با وجود اینکه من و همسرم مراسم عروسی برگزار نکردیم و همسرم در کمال خانمی و متانت از این خواسته به حقش گذشت اما پیشنهاد در گوشی من به آقایان این است که یک مراسم عروسی ساده برای همسرشان حتماً برگزار کنند چون خانم ها حس پوشیدن لباس عروسی و سوار شدن در ماشین عروس، آداب و رسومی از این دست را دوست دارند البته بهتر است در این مراسم دست به زیاده روی نزنیم و با برگزاری یک مراسم ساده و صمیمی به دور از تشریفات، شب خاطره انگیزی را رقم بزنیم.

از بابت مادرزن شانس آوردم


من در مورد خانواده همسر هیچ گارد ذهنی نداشتم و برخلاف برخی که بر این باورند خانواده همسر، هیچگاه نمی توانند جای خانواده فرد را بگیرند و همواره در حال دخالت هستند این پیش زمینه ذهنی را نداشتم، خوشبختانه این نگاه مثبتم باعث شد با خانواده ای آشنا شوم و وصلت کنم که به لحاظ اخلاقی در سطح بالایی قرار دارند من از بابت مادرزن حسابی شانس آوردم چرا که ایشان به لحاظ اخلاقی بسیار وارسته هستند.

دو سال ابتدایی زندگی مشترک سخت است


خوشبختانه با وجود اینکه سال ها، از زندگی مشترک ما می گذرد، اما رابطه میان ما، نه تنها سردتر نشده است و دلزدگی در آن به وجود نیامده، بلکه خدا رو شکر، عشق و علاقه میان ما به مراتب بیشتر شده است، فراموش نکنید در ابتدای زندگی مشترک چون زن و شوهرها از دو فرهنگ متفاوت کنار هم قرار می گیرند در نتیجه به لحاظ اخلاقی ممکن است با یکدیگر تفاوت هایی را داشته باشند که این تفاوت ها گاه باعث ایجاد اختلاف میان آنها می شود که البته اگر این مدت را بتوانند با درایت پشت سر بگذارند، بی شک زندگی شان شیرین تر می شود، در مورد ما هم این موضوع وجود داشت، من و همسرم در ابتدای زندگی بر سر مسائلی ممکن بود، دچار اختلاف نظر شویم، اما رفته رفته وقتی با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شدیم، توانستیم این اختلاف نظرها را به حداقل برسانیم.

به زودی صاحب فرزند می شویم


اگر خدا بخواهد تا کمتر از یک ماه دیگر صاحب فرزند می شویم، شکی ندارم که حضور او به زندگی ما گرمای خاصی می بخشد و باعث شیرینی زندگی ما می شود.

نقش نامزدی در ازدواج


به نظرم، نباید از کنار نقش نامزدی در ازدواج گذشت، این دوره نقش زیادی در آشنایی زوجین با یکدیگر دارد، به همین خاطر من معتقدم، از این دوران، دختر و پسرها باید بهترین استفاده را ببرند، البته بر این باورم که دوران عقد، نباید بیشتر از ۶ ماه به طول بیانجامد، چون ممکن است دچار مشکل شود. چرا که در این دوران، زوج ها با فرهنگ های مختلف به خانه همدیگر می روند و ممکن است در این میان، حرف هایی را بشنوند و یا رفتاری ببینند که موجب دلخوری شود، اما اگر زودتر زیر یک سقف بروند مشکلات شان به حداقل می رسد.

حکایت آشنایی ما دو نفر


حدود هفت سال قبل با همسرم « زینب زارع» که از مجریان توانای کشور به حساب می آیند در رادیو آشنا شدم، وقتی با ایشان برخورد کردم، جدا از ظاهرشان، از نوع برخورد و فعالیت اجتماعی ایشان خوشم آمد، چرا که با وجود رعایت حریم ها، رفتار تحسین برانگیزی را در جمع داشتند، قبل از آشنایی با همسرم تمایل چندانی نداشتم که همسرم با من همکار باشد، اما پس از آشنایی با ایشان، نظرم تغییر کرد و به این نتیجه رسیدیم که ایشان گزینه مناسبی به شمار می روند.