قضاوت و دادرسی به سبک و سیاق علوی
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نقل میکند: روزی مردى در زمان خلافت امیرالمؤمنین بر ایشان وارد شد و چند روزى میهمان آن حضرت بود، آنگاه دعوائى با کسى عنوان کرد و از حضرت استعلام حکم نمود ...
یکی از مباحثی که از دیر باز نظر خطبا، محققان و نویسندگان علوم اسلامی را به خود جلب کرده، موضوع قضاوتهای امام علی(ع)است. روایات این قضاوتها و داوریها در منابع مختلف شیعه و سنی به فراوانی نقل شده است، نوعاً متکلمان برای اثبات برتری علمی امام علی(ع) این روایات را مورد استناد قرار داده و فقیهان نیز برای اثبات احکام قضایی از این روایات به طور علمی استفاده کردهاند. در این نوشتار سعی داریم به ساختار کلی و ویژگیهای اساسی این داوریها اشاره کنیم.
1-شدت عدالت و مساوات:
یکی از مهمترین اصول اخلاقی و قرآنی در اجرای قضاوت رعایت عدالت و مساوات است.[1] این عنصر حیاتی پایه و اساس قضاوت های امام علی(ع)را تشکیل می دهد.
حکایت: شاکی که مهمان قاضی بود
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نقل میکند: روزی مردى در زمان خلافت امیرالمؤمنین بر ایشان وارد شد و چند روزى میهمان آن حضرت بود، آنگاه دعوائى با کسى عنوان کرد و از حضرت استعلام حکم نمود در صورتى که قبلاً یعنى روز اول عنوان نکرده بود، حضرت امیر (ع) فرمود: آیا تو با کسى مخاصمهاى دارى و بشکایت آمده اى؟ گفت: آرى، حضرت فرمود: از نزد ما برو، زیرا رسول خدا(ص) نهى فرمود از اینکه یکى از طرفین دعوى بدون حضور دیگرى میهمان قاضى باشد.[2]، گونه ی دیگری از عدالت علوی اهتمام و توجه به حقوق محکوم علیه بود. زمانی که به قنبر دستور داد که شخصی را حد بزند و قنبر سه ضربه اضافی زد امام وی را قصاص کرد و سه ضربه را به او زد.[3]
2-قاطعیت و عدم مداهنه:
از جمله لوازم مهم و اساسی در امر قضاوت صلابت و قاطعیت است، بنا به نقل منابع روایی و حدیثی قضاوت و صلابت از جمله مهمترین ویژگی های قضایی امام علی(ع) به شمار می آمد. قاضی که از این عناصر تهی باشد و با سستی و بزدلی به امر قضاوت بپردازد، نمی تواند حق مظلوم را از ظالم بگیرد، از این رو به گونه ای خود موجب اشاعه فحشا و گسترش ناهنجاری در جامعه می شود.
حکایت: حد زدن والی شرب خوار
نمونه ای از این قاطعیت را می توان در اجرای حد بر«ولید بن عقبه» معرفی کرد. این شخص که از سوی عثمان حاکم کوفه شد بود، مرتکب شرب خمر می شود، از این رو خلیفه وقت به خاطر فشار مردم مجبور شد او را عزل کند، ولی در مدینه کسی حاضر نشد بر ولید حد جاری کند، جز امام علی(ع) که این کار را بر عهده گرفت.[4]
3-حق مداری:
از جمله ویژگی و شاخص های قضاوت و داوری امام علی(ع)، حرکت بر مدار حق و بر اساس دستورات الهی بود.
حکایت: پسری که کنیز پدر را فروخت
جناب کلینی در کافی این چنین حکایت می کند: روزی پسری در غیاب پدرش، کنیز پدر را فروخت و مشتری از او بچه دار شد. صاحب کنیز مرافعه نزد امام علی(ع) برد و امام فرمود کنیز و بچه اش از آن صاحب اول است. مشتری قسم خورد که من خبر نداشتم و التماس کرد که حقش ضایع نشود. امام فرمود پسر این مرد که کنیز را بی اجازه به تو فروخته است را نگه دار تا این بیع را تنفیذ کند، خریدار نیز چنین کرد و به صاحب اصلی گفت تا بچه ام را ندهی، بچه ات را نمی دهم، مرد که چنین دید بیع را اجازه داد.[5]
محققاً در ذیل این حکایت این چنین بیان داشته اند که امام قضاوت صحیح را بیان فرموده، اما مشتری هم حقی داشت که راهی برای رسیدن به آن نبود، از طرفی از شیوه اخلاقی امام به دور نیست که به رغم قضاوت صحیح، راهی برای چاره جویی پیش پای طرف دعوا قرار دهد تا اوهم به حق خود برسد.[6]
4-شکل و روند جلسه دادرسی:
جلسهٔ دادرسی یا جلسهٔ رسیدگی یا محاکمه نشستی است که در آن به دادخواهی دادخواه رسیدگی میشود.
حکایت: برکناری قاضی که صدایش بلند بود
از موارد شکلی قضاوت که امام به آن توجه خاص داشتند، عزل یکی از قضات به دلیل بلندی صدای او در برابر طرفین دعوا بود، برخی مورخین ابو الاسود دئلی را به عنوان قاضی بصره از سوی امام[7] یا از سوی ابن عباس نماینده امام در بصره دانسته اند،[8] ابن الاخوه حکایت کرده است که وی بسیار سریع از این کار بر کنار شد. وقتی از امام علت عزلش را پرسیدند، فرمود: شنیده ام صدای تو هنگام دادرسی از صدای طرفین بلند تر است.[9]
محققاً در خصوص این حکایت این چنین بیان داشته اند که چه بسا این عبارت حضرت به این مطلب اشاره داشته باشد که احیاناً ابوالاسود در مواجهه با طرفین دعوا برخورد تندی داشته، و یا آنکه به گونهای تحکم آمیز با مراجعه کنندگان برخورد می کرده است.
پی نوشت:
[1]. «وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ (مائده/42) و اگر میان آنها داورى کنى، با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد!»
[2]. من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج4، ص14.
[3]. دعائم الإسلام، ج2، ص444. « أَنَّهُ أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ یَضْرِبَ رَجُلًا فَغَلِطَ قَنْبَر».
[4]. بلاذری، انساب الاشراف، ج6، ص145.
[5]. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 222. «قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی وَلِیدَةٍ بَاعَهَا ابْنُ سَیِّدِهَا...»
[6]. ر.ک: ارزیابی اخبار قضاوتهای امیر المومنین علی(ع)، مصطفی، صادقی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص60.
[7]. تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ج5، صص155و136و93.
[8]. تاریخ، خلیفه بن خیاط، ص121.
[9]. ابن الاخوه، معالم القربه، ص300.
[10]. ر.ک: ارزیابی اخبار قضاوتهای امیر المومنین علی(ع)، مصطفی، صادقی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص62.
ارسال نظر