یک. سال پیش در همین روزها، سرمقاله‌ای با عنوان “سیاست در سطح گوجه‌فرنگی” نگاشتم. آن روزها، دولت شهید رئیسی بر سرکار بود و رسانه‌های جریان مقابل به گرانی گوجه‌فرنگی در فصل پاییز و ناتوانی دولت اصولگرای وقت در مدیریت بازار این محصول می‌تاختند. امسال هم در آبان ماه، گوجه گران شده و این بار، خبری از رسانه‌های قبلی نیست، جریان چرخیده و رسانه‌های دیگری حمله به مدیریت دولت در بازار گوجه‌فرنگی را شروع کرده‌اند.
دو. آمار قیمت گوجه و سایر محصولات جالیزی از سال‌ها پیش به‌صورت هفتگی در وزارت جهاد کشاورزی ثبت‌شده و هرسال، گوجه‌فرنگی در پاییز گران شده است. دلیل این مسئله، بارندگی این فصل و عدم امکان برداشت محصول است که با تغییر فصل جبران خواهد شد. از طرفی، گوجه مانند برخی محصولات دیگر امکان انبار کردن بیش از چند روز ندارد و این یعنی تنظیم بازار این محصول، با دپو کردن شدنی نیست و کاملا وابسته به وضعیت آب‌وهوا و متغیرهای فصلی است. در پاییز، عرضه گوجه حدود ۴۰ هزار تن از تقاضای بازار ایران کمتر می‌شود و نتیجه طبیعی غلبه تقاضا بر عرضه، افزایش موقت قیمت محصول است.
سه. این متن در مورد گوجه‌فرنگی نیست. بلکه در مورد نوعی از رفتار سیاسی و قبیله‌ای است که امروز، گوجه نماد آن شده است. در دولت اصولگرا، در پاییز رسانه‌های اصلاح‌طلب به قیمت گوجه حمله می‌کنند و در دولت اصلاح‌طلب عکس قضیه اتفاق می‌افتد! آن‌هم درحالی‌که قیمت محصولات جالیزی در عمده کشورها متغیر و تابع فصل است. چنین روشی، هرچند مزورانه و ناجوانمردانه است، اما این تزویر مشکل دوم است. مشکل اول و اساسی آن است که چنین روشی، مسائل فرعی را اصلی جا می‌زند و باعث گم‌شدن و پنهان ماندن مسائل اصلی است. از باب نمونه، سال‌هاست صاحب‌نظران از نا ترازی بودجه، ریشه پولی تورم و اشکالات اساسی نظام بانکی سخن می‌گویند اما هرسال در یک فصل، گوجه دست‌مایه نقد است و در فصل دیگر پیاز! گویا قانون پایستگی نقد نامربوط و غیرمنصفانه داریم و این نقد از دوره‌ای به دوره دیگر منتقل می‌شود، تنها با این تفاوت که نقش‌ها چرخش می‌کنند.
چهار. ببینید سال گذشته، عکس بزرگ گوجه‌فرنگی، تصویر صفحه اول کدام روزنامه بوده است؟ چرا آن روزنامه امسال چیزی دراین‌باره نمی‌نویسد؟
پنج. یک روش برای تمییز نقد اقتصادی مبتنی بر مبانی علمی آن است که دقت شود در کنار چه جملاتی آورده می‌شود. عباراتی که در پس پرداختن به گرانی یک محصول، آن را با پیوست سیاسی و جریانی همراه می‌کنند، نه‌تنها نقد منصفانه اقتصادی نیستند بلکه اصلا نقد نیستند. بیایید این‌قدر با شوخی‌های سیاسی، اقتصاد را هجو نکنیم!