حسادت یک سردار به مقام یک جوان
در دومین محفل «عصر حماسه» گرامیداشت یاد شهید عباس دانشگر با عنوان «جوان مؤمن انقلابی », همرزمان شهید دانشگر خاطراتی از رشادتهای این شهید مدافع حرم را بیان کردند.
دومین محفل «عصر حماسه»، گرامیداشت یاد یکی از جوانترین شهدای مدافع حرم شهید «عباس دانشگر» با عنوان «جوان مؤمن انقلابی» برگزار شد. در این مراسم سردار حمید اباذری جانشین فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع), خانواده شهید دانشگر و جمعی از همرزمان و دانشجویان این دانشگاه و عموم مردم حضور داشتند.
سردار اباذری بهعنوان اولین سخنران پشت تریبون حاضر شد و در سخنانی به وصیتنامه شهید دانشگر اشاره کرد و با بیان اینکه «هر بار وصیتنامه شهید دانشگر را میخوانم, نمیتوانم جلوی اشکهای خود را بگیرم», گفت: اگر بخواهید عباس دانشگر را بشناسید باید به خودش مراجعه کرده و از خودش سؤال کنید.
وی ادامه داد: باور من این است که وقتی یک جوان قرن بیست و یکمی و دهه هفتادی دست به قلم میشود و این گونه وصیتنامهای را مینویسد, یک دستی پشت نوشتن این وصیتنامه بوده و کسی این نوشته را هدایت میکند. جالب است دکتر سبحانی یکی از اساتید مطرح که سابقه 40ساله سخنرانی و تدریس دارد به من گفت که «من دهها سخنرانی رفتم و در تمامی آنها وصیتنامه این شهید را تفسیر کردم».
جانشین فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) اظهار کرد: وقتی دستنوشتهها و وصیتنامه شهید دانشگر را میخوانید این سؤال در ذهن انسان بهوجود میآید که چه اتفاقی افتاده است که یک جوان میگوید «سیاهی گناه چهرهام را لخت و کسل کرده است». اولین علامت این است که همه دهه هفتادیها و دهه هشتادیها میتوانند به نقطهای برسند که بزرگان به مقامشان غبطه بخورند.
سردار اباذری افزود: من هم هر از گاهی به حال و مقام شهید دانشگر غبطه میخورم و گاهی این غبطه به حسادت منجر میشود و به خود میگویم «نکند داری به عباس حسادت میکنی؟» او چنان کاری کرد که ما را عقب زد و به درجه عالی رسید. علت رسیدن به این درجه تواضع و بیادعابودنش بود.
اولین قدم عباس این بود که پا روی خودش گذاشت و همین موجب شهادتش شد
وی با اشاره به جملات اول وصیتنامه شهید دانشگر که مینویسد «آخر من کجا و شهدا؟» گفت: بهنظر من این جمله عباس را شهید کرد و اگر او این جمله را ننوشته بود ممکن بود الآن کنار ما حضور داشت. من همیشه فکر میکردم که پیش خدا کوپنی دارم و میتوانم خرج کنم اما بعد از شهادت عباس فهمیدم که اینطور نیست. اولین قدم عباس این بود که پا روی خودش گذاشت و همین موجب شهادتش شد. همچنین اخلاص عباس نیز یکی از عوامل دیگر بود که او را بالا برد.
سردار اباذری عنوان کرد: اگر عباس زنده بود منشأ اثرات زیادی بود اما آنقدری که امروز عباس نورانیت و اثرگذاری دارد در زمان حیاتش نداشت و این از خصلت شهدا است. مهمترین درد شهید دانشگر داشتن درد بود و او دردمند بود.
جانشین فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) با بیان این موضوع که امروز ابزار حکمرانی در جهان از ابزار سنتی برگشته و با ابزار دیگری حکمرانی میشود, تصریح کرد: در جهان امروز مهم نیست که دولت داشته باشی یا نه, زیرا جهان توسط کسانی اداره میشود که افکار عمومی را در دست دارند و عباس این را فهمیده بود و با تکیه بر منظومه فکری حضرت آقا در این مسیر قدم برمیداشت.
عباس دانشگر نگران و دغدغهمند بود و نمیتوانست آرام بنشیند
علی پاجانی از همرزمان شهید دانشگر نیز به ویژگیهای این شهید اشاره کرد و گفت: عباس بسیار خندهرو بود اما در اواخر حیاتش دیگر آن عباس خندان نبود. او همیشه در حال حرکت بود و آرام و قرار نداشت. عباس دغدغه داشت و تشویش در چهرهاش نمایان بود.
وی ادامه داد و گفت: من چندین بار وصیتنامه عباس را خواندم و نکات بسیار ارزشمندی را از وصیتنامهاش یاد گرفتم. او در بخشی از وصیتنامهاش میگوید که «خدایا، به ما حرکت بده!»، این حرف بزرگی است و به ما میگوید که باید غفلت و تنبلی را کنار بگذارید.
پاجانی بیان کرد: او نگران و دغدغهمند بود و نمیتوانست آرام بنشیند. او دلش علاوه بر اینکه با مردم خودمان بود, با مردم سوریه و یمن و شهدای منا بود و همین دغدغهمندی بود که او را بالا کشید و به درجه عالی رساند.
شهید دانشگر یک قهرمان دهه هفتادی برای همه نسلها است
مجتبی حسینپور همرزم دیگر شهید دانشگر از دیگر سخنرانان این مراسم بود. او گفت: از نگاه من و در زندگی پنجسالهای که در دانشگاه با او داشتم اولین اتفاقی که عباس را بهعنوان جوان مؤمن انقلابی معرفی میکند, انتخابهای بزرگ است.
وی افزود: عباس در دوره نوجوانی انتخاب میکند که مسجدی شود و بعد در مسجد انتخاب میکند که بسیجی باشد و در برههای که میخواهد آینده زندگیاش را انتخاب کند در حالی که در دانشگاه دولتی در رشته کامپیوتر قبول شده بود اما دانشگاه امام حسین(ع) را انتخاب میکند، از همان روزهای اول ورودش به دانشگاه شروع به مطالعه کتابهای حجیم و تخصصی میکند. عباس قرار نبود که مانند بقیه باشد و انتخابهایی که داشت با توجه به دغدغهاش بود. او با توجه به همه دغدغهای که نسبت به شهرش سمنان داشت در دانشگاه ماندن را انتخاب کرد و در دوران ابتدایی خدمتش در دانشگاه نیز انتخاب میکند که در همه عرصهها حضور داشته باشد و در وسط جبهه جنگ نرم مبارزه کند، اما او به همین اندازه هم بسنده نکرد.
همرزم شهید دانشگر با بیان اینکه عباس قهرمان و الگو برای همه جوانان است, گفت که او یک قهرمان دهه هفتادی برای همه نسلها است و هیچ نویسندهای تاکنون نتوانسته دیالوگهایش را بنویسد و هیچ کارگردانی هم نتوانسته زندگی او را تا شهادتش قاببندی کند.
حسینپور گفت: عباس یک گمشده داشت و در ذهنش دغدغههای زیادی وجود داشت. چیزی که او را عباس میکند همان دغدغه و درد است. او هم در حوزه نظامی و در حوزه فرهنگی دغدغه داشت.
وی با اشاره به اینکه عباس همیشه در حال حرکت است و تمامشدنی نیست, اظهار کرد: در اواخر عباس فهمید که انتخابهایی که دارد جسمش جوابگوی آن انتخابها نیست و آن موقع بود که خدا آن را انتخاب کرد و قشنگترین انتخاب برای او رقم خورد و عباس یک پایانی را برای یک آغاز رقم زد.
عباس قبل از اینکه دغدغه مردم سایر کشورها داشته باشد دغدغه مردم خودش را داشت
مهرداد پاکار از دیگر همرزمان شهید عباس دانشگر آخرین سخنران این مراسم بود. او در ابتدای سخنانش ضمن تقدیر از خبرگزاری تسنیم برای اهتمام به برگزاری چنین مراسماتی گفت: همه اتفاق نظر داریم که شهید دانشگر در زمان خودش ناشناخته بود اما وقتی به سخنان حضرت آقا مراجعه میکنیم متوجه میشویم که شهدای مدافع حرم کسانی بودند که در زمان خود شناختهشده بودند و این ما بودیم که ظرف وجودیمان تحمل این چنین افرادی را نداشت و خودمان را گم کرده و حواسمان به خودمان نبود و امروز است که این شهید و سایر شهدا راه را به ما نشان میدهند و لازم است چشمانمان را باز کنیم و در این راه قدم برداریم.
وی ادامه داد: فعالیتهای جسمی و فکری عباس توأم با اعتقاد بود و هرگاه کار و فعالیتهای ما توأم با اعتقاد باشد, کار به سرانجام میرسد. شهید دانشگر ولایتمدار بود و تمام و سعی در اجرای فرامین رهبری داشت. زمانی که حضرت آقا به دانشگاه تشریففرما میشد عباس آنقدر گریه میکرد که تمام وجودش یکپارچه آتش میشد و تمام صحبتهای آقا را گوش میکرد و بلافاصله پس از آن سعی در اجرا کردن آن داشت. همچنین هر روزی که حضرت آقا سخنرانی داشتند عباس آن را با دقت گوش میداد و شبها تا دیروقت صحبتها را بررسی میکرد و با دوستان در خصوص بیانات آقا صحبت میکرد.
پاکار عنوان کرد: اکنون این شبهه مطرح میشود که؛ چرا ما با اینکه در جامعه اینهمه گرفتاری داریم رزمندگان ما به جبهه مقاومت رفتند؟ جواب آن است که عباس, رزمندگان و شهدای مدافع حرم قبل از آنکه مدافع حرم باشند مدافع وطن هستند.
وی در همین زمینه با خاطرهای از شهید دانشگر گفت: بعضی موقعها در دانشگاه میدیدیم که عباس غیبش زده, بعد متوجه شدیم که او به حاشیه تهران رفته و مناطقی را که افراد بیبضاعت زندگی میکنند شناسایی و به آنها کمک میکرد. عباس برای جوانان و ناموس کشور هزاران کیلومتر از شهرش فاصله گرفت و رفت و قبل از اینکه دغدغه مردم سایر کشورها را داشته باشد دغدغه مردم خودش را داشت.
وصیتنامه شهید دانشگر تنها یک جمله نیست بلکه مبانی فکری نظام اسلامی است
همرزم شهید دانشگر گفت: شهید دانشگر بهعنوان جوان مؤمن انقلابی گفتمان نوین اسلامی را تشکیل داد و پیشقدم تشکیل تمدن اسلامی در دنیا شد، چرا؟ چون یکی از مصادیق این موضوع این است که در اربعین کسانی که عکس عباس را دیدند متحول شدند.
وی با اشاره به وصیتنامه شهید دانشگر گفت که بخش عمده این وصیتنامه برگرفته از کتاب حرکت مرحوم حائری است و بهنظر من وصیتنامه عباس باید در دانشگاهها تدریس شود. او به منظومه فکری امامین انقلاب و منظومه فکری استاد شهید مطهری مسلط بود. وصیتنامه شهید دانشگر تنها یک جمله نیست بلکه مبانی فکری نظام اسلامی است.
پاکار اظهار کرد: یک روز به من گفت که "احساس میکنم از لحاظ فکری و اعتقادی باید ارتقا پیدا کنم". آنجا بود که پیشنهاد ثبتنام در حوزه علمیه را داد و ما در حوزه علمیه ثبتنام کردیم و به حوزه میرفتیم. او همزمان که در دانشگاه فعالیت داشت و برای اولین بار تدریس در دانشگاه را شروع کرد. عباس یک مربی تمامعیار بود و یک هفته قبل از اعزام فرمانده یکی از گروهانهای دانشگاه شد.
در انتهای این برنامه از ایثار و فداکاری خانواده شهید دانشگر تقدیر و تجلیل بهعمل آمد.
ارسال نظر