چند تکنیک ساده برای گفتوگوی بهتر در زندگی
تئوری انتخاب، بر روی یک مسئله تاکید فراوان دارد و اصلاح آن را، بهترین عامل در بهبود سلامت روان قلمداد میکند؛ و آن، این است: " رابطه".
همان طورکه در مقالهٔ قبل ذکر شد، ارتباط مؤثر و ارتباط صلح آمیز، تنها راه حل معمای ازدواج است و در بهبودی روابط زوجین، بی تردید معجزه خواهد کرد.
تئوری انتخاب، بر روی یک مسئله تاکید فراوان دارد و اصلاح آنرا، بهترین عامل در بهبود سلامت روان قلمداد میکند؛ و آن، این است: " رابطه".
افرادی که در برقراری رابطه با عزیزانشان توانمندند، احساس رضایتمندی بیشتری دارند و از زندگیشان لذت فراوانی میبرند. در مقابل، افرادی هستند که شاید از بسیاری امکانات مادی بهرهمند باشند و نیازهای مربوط به بقایشان بهخوبی ارضاء گردد، ولی به سبب نداشتن مهارت کافی در برقراری ارتباط مؤثر و سازنده، دارای تنشهای بسیاری هستند و خود را در زندگی شاد و خشنود فرض نمینمایند.
مارشال روزنبرگ در کتاب خود با عنوان " ارتباط بدون خشونت "، سعی در بیان نوع خاصی از گفتار و رابطه دارد که آن را "زبان زندگی" مینامد. زبان و شیوهای که اگر افراد آن را بیاموزند و در زندگی خود به کار برند، مشکلاتشان بیشک حل خواهد شد و به سبب عدم گفتار صحیح و عدم بهکارگیری کلام مناسب، مشکل بر مشکل افزوده نخواهد شد و آرامشی بیبدیل ایجاد خواهد گردید. شیوهٔ بیانشده در این کتاب، یک شیوهٔ جهانی است که در نقاط مختلف دنیا مورد آزمون واقعشده و نتایج خوشایندی را به بار آورده است.
زبان زندگی
حال در این مقاله و مقالات بعد، با توجه به مبانی تئوری انتخاب، و راهکارهای ارائهشده در ارتباط بدون خشونت (nvc)، به توضیح مواردی میپردازیم که در بهبود روابط زوجین و عدم ایجاد طلاق عاطفی، بسیار کاربردی است و در ایجاد رابطهٔ سالم و رضایتبخش بسیار مؤثر است.
یکی از اصول مهم در بهکارگیری زبان زندگی و گفتگوی صلحآمیز، رعایت کردن گامبهگام اصول زیر است. بسیاری از زوجین مدعی هستند که تمام اصول زیر را انجام میدهند، ولی مشکلاتشان نهتنها حل نمیشود بلکه هر روز هم از یکدیگر دورتر میشوند. همانطور که گفته شد، رعایت گامبهگام نکات زیر، یعنی ابتدا رعایت گام اول و سپس گام بعد، زوجین را به برقراری ارتباط مؤثر و سازنده میرساند.
1-بیان دقیق و روشن مشاهدات خود
برای آنکه بتوانیم رابطهای تأثیرگذار داشته باشیم، ابتدای گفتگو، بسیار مهم است. اینکه ابتدا از واضحاتی سخن بگوییم که طرف مقابل هم آن را قبول دارد، قابل مشاهده است و هیچ شک و شبههای در آن وجود ندارد، شروع مطلوبی برای مذاکرهٔ موفق است. یکی از عواملی که به هیچ وجه نباید در شروع صحبت و بیان مشاهدات باشد، قضاوت ارزشی است. در ابتدای بحث، هر نوع قضاوت در رابطه با خوب یا بد بودن شرایط، و هر نوع نتیجه گیری زودهنگام، مسیر گفتگو را منحرف خواهد کرد. به دو مثال زیر دقت نمایید:
-" شما در مهمانی شب گذشته، هنگام صرف شام، اصلاً سراغ من را نگرفتی "
و یا مثلاً:
-" شما گفته بودی من شبها ساعت 7 از محل کارم به خانه میآیم تا وقت بیشتری برای بازی با بچهها بگذارم، امروز دوشنبه است. شما شنبه ساعت 8 آمدی، یکشنبه ساعت 7 و نیم آمدی و امروز هم ساعت 8 و نیم به منزل آمدی. "
2-بیان احساس خود از مشاهده
همانطور که گفته شد، تقدم و تأخر این مراحل بسیار مهم است. بعدازآنکه بدیهیات و مشاهدات بهطور کامل، بی کنایه و پردهپوشی بیان شد، زمان بیان احساس است، ابراز نگرانی و ناراحتی پیشآمده از موقعیتی است که واضح و مشخص توضیحش را داده بودید. در بیان احساس هم هیچگونه نتیجهگیری و اتهام بستن نباید وجود داشته باشد. مثلاً نباید در این مرحله همسر را با عباراتی چون بدقول، بیمعرفت، بی تعهد و غیره خطاب کرد؛ تنها و تنها به احساسی اشاره مینماییم که وجودمان را درگیر کرده است.
مثلاً:
- " من از اینکه در آن مهمانی، سراغ من را نگرفتی، احساس غم داشتم و احساس میکردم درونم خالیشده، حس تنهایی عجیبی همراهم بود، .....
و یا:
-"احساس میکنم من و بچهها برایت مهم نیستیم، احساس میکنم به شغل و حرفهات بیشتر از ما اهمیت میدهی، من در این شرایط احساس ناامنی میکنم، من نگران تو میشوم و دلم همیشه شور میزنه که الان شما کجا هستی."
بهتر است در این قسمت اشارهای نماییم به تفاوت بیان احساس و قضاوت:
بیان احساس، بیان تجربیات درونی فرد است، نه برداشت فرد از موقعیت. احساس، با واژههای تک کلمهای بیان میشود، بدون توصیف و توضیح بیشتر؛ مثل: شرمنده، ترسیده، دلهره، اضطراب، توهین، بی حرمتی، ... . بیان احساس، معمولاً خیلی کوتاه است. مثلاً: "من الان کمی دلهره دارم، من الان ناراحتم، من الان احساس میکنم مورد توهین قرار گرفتم. همین، بدون بسط و گسترش و توضیح بیشتر". ابتدا به درون خودمان رجوع میکنیم، نوع احساسی که داریم را میسنجیم و با یکی دو جملهٔ کوتاه بیانش میکنیم و کمی منتظر میمانیم تا طرف مقابل متوجه احساس ما شود. ولی قضاوت، شامل برداشت و فکر فرد است، دارای نتیجهگیری است و معمولاً عبارتی طولانی است.
3-بیان نیاز خود
سومین مرحله، بیان روشن و واضح نیاز خودمان است. در مقالات قبل، در رابطه با نیازهای اساسی انسان کاملاً توضیح دادیم: نیاز به عشق و احساس تعلق، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به بقاء، نیاز به تفریح و سرگرمی. ما انسانها از صبح تا شب، هر رفتاری که انجام میدهیم، در جهت ارضای یکی از نیازهای اساسیمان است. نادیده گرفتن این نیازها، فرد را از خود واقعی خویش دور میسازد و او را دچار سردرگمی مینماید. نیازها، نیروهایی هستند که سبب احساسات افراد میشوند ولی یادمان باشد که در گفتگوی مؤثر، ابتدا احساس را بیان مینماییم و سپس نیاز را. بیان نیاز میتواند اینگونه باشد:
- من نیاز دارم در جمعها و مهمانیها، به من توجه بیشتری داشته باشی.
- من نیاز دارم بدانم همسرم چه زمانی به منزل میآید، من نیاز دارم تازندگیام را برنامهریزی کنم و مثلاً بدانم شام را چه زمانی آماده کنم، من به جمعهای خانوادگی که تمام اعضای خانواده ساعات بیشتری را در کنار هم میگذرانند نیاز دارم، من نیاز دارم در شبانهروز، ساعتی را بدون دغدغههای همیشگی در کنار همسرم باشم، ...
این مرحله، مرحلهٔ بسیار حساسی است. زیرا بسیاری از زوجین، بعد از بیان نیازهایشان وارد رفتارهای مخربی چون سرزنش، غرغر، قضاوت، پیشداوری، تهدید و غیره (در مقالات قبل کاملاً توضیح دادیم) میشوند.
مقاله "رابطه ی رضایت در زندگی زناشویی با نیازهای اساسی انسان" را در اینجا بخوانید.
4-بیان روشن درخواست و تقاضای خود
در آخرین مرحله، فرد باید تقاضا و درخواست خود را بهروشنی، بدون کنایه و دقیقاً "آنچه میخواهد " را بیان دارد. مثلاً:
-میشه در مهمانیها، هنگام خوردن شام، در کنار من باشی؟
-میشه برنامههای کاریات را جوری تنظیم کنی که ساعت مشخصی به منزل بیایی؟
-میشه ازت خواهش کنم وقتی به خانه میآیی، موبایلت را خاموش کنی، یا تماسهای کاریات را جواب ندی؟
-میشه لااقل یک شب را در طول هفته، بیرون از خانه باشیم، تا حال و هوای من و بچهها کمی عوض بشود؟
این چهار مرحله، در گفتوشنود صلحآمیز بسیار مؤثر است. اگر کمی به گفتگوهای زوجین دقت نماییم، متوجه میشویم که در مراحل گفتگو، بیان درخواست اول بیان میشود و سپس به بیان احساس میرسد؛ بهگونهای که گاها با گریه و زاری از طرف خانم و دادوبیداد از طرف آقا به پایان میرسد. با دقیق شدن، متوجه حضور رفتارهای مخربی چون توهین و تحقیر و سرزنش و مقایسه و غیره میشویم که مداوم فضای گفتگو را آلوده میسازد و زوجین را به سمت مشاجره و نزاعهای بی سرانجام میکشاند. همچنین، متوجه میشویم که به سبب عدم بیان دقیق مشکل در ابتدای بحث، زوجین از موضوع اصلی منحرف میشوند و بحث به حاشیههایی چون خاطرات گذشته و مسائل بی ربط کشیده میشود. در اینجاست که نهتنها مشکل و احساسهای تلنبارشده در سینه بیان نمیشود، بلکه دلخوری و ناراحتیهای بیشتری ایجاد میگردد که نتیجهاش، چیزی جز بیتفاوتی و طلاق عاطفی نیست.
ارسال نظر