خیلی از این شهدا، «دانسته» و با یقین به سوی شهادت میرفتند و برخیهایمان با تعجب میدیدیم که اینان از رفتن، چنان محکم حرف میزنند که آدم شرمش میشود که از «بازگشتن» هم سخنی بگوید.
برای نخستین بار پروندههای تعدادی از رزمندگان فاقد مدارک بالینی که مجروحیت آنها توسط کمیسیون پزشکی نهاد اعزامکننده احراز و پرونده آنها به بنیاد ارسال شده به کمیسیون پزشکی ارجاع شده است.
چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی میداند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟
آندره کشیش دانیالیان میگوید: گاهی همسایهها میگفتند شما که ارمنی هستید چرا به جنگ میروید؟ ما که مسلمان هستیم، نمیگذاریم فرزندمان برود، اما مادرم میگفت پسر من با کسی که شهید میشود، چه فرقی دارد؟
مهدی چمران میگوید اگر امروز «ما میتوانیم» به اعتقاد قلبی ما بدل شود، مدام امید و نگاهمان به آنطرف نباشد و بر داشتههای خودمان تکیه کنیم بسیاری از مشکلات دوران تحریم قابل حل است.
بین راه هر کدام از بچهها که زخمی میشدند را داخل سنگرها میگذاشتم تا منطقه را تأمین کنند. دنبال خودم بچههای سالم را روانه کرده بودم تا با سرعت بیشتری منطقه را پاکسازی کنیم.