ادبیات سیاه جنگ نسبتی با دفاع مقدس ندارد
قهرمانای افسانهای که با تمام عاشقپیشگیشون، دلاورانه جلوی انواع و اقسام دشمنای افسانهای میجنگیدن، سرمشق نویسندهها شدن تا جوونای کشورشون رو برای حضور تو جنگ تشویق و تشجیع کنن.
هدی فردوسی زاده از تحریریه برنامه شب روایت (که سه شنبه ها از شبکه 4 سیما پخش می شود) در مطلبی نوشت:
چند روزی صفحات کتابام و اینترنت رو به دنبال ادبیات جنگ و ضدجنگ بالا و پایین میکردم. میگن که حماسههای قدیمی مثل ایلیاد یا همین شاهنامه خودمون، حق پدری گردن تموم داستانای جنگی دارن.
قهرمانای افسانهای که با تمام عاشقپیشگیشون، دلاورانه جلوی انواع و اقسام دشمنای افسانهای میجنگیدن، سرمشق نویسندهها شدن تا جوونای کشورشون رو برای حضور تو جنگ تشویق و تشجیع کنن.
این قهرمانا بیشتر تو داستانای کشورایی پیدا میشد که به کشورشون حمله شده بود و مجبور بودن بجنگن. اما تو جایی مثل آلمانِ بعد از جنگ جهانی دوم، وضع فرق میکرد.
نویسندههای آلمانی میدونستن اهل کشوری هستن که هم جنگ رو شروع کرده و هم شکست خورده، این بود که دیگه نمیتونستن نگاه مثبتی به جنگ داشته باشن و شروع کردن به نمایش واقعیتای دردناکی که جنگ به رزمندهها و مردم غیرنظامی تحمیل میکنه....
الان سالهاست که جنبشای صلحطلبانه و حرکتای ضدجنگ رونق گرفتن و تقبیح جنگ هم رفته جزو شرایط روشنفکری!! البته که منم با هرمدل جنگ، تجاوز به حقوق مردم یه سرزمین، خشونت و جنایت مخالفم، اما مسئله اصلی درک تفاوت بین جنگ و دفاعه! از همون روزگاری که هومر ایلیاد رو خلق میکرد، دفاع کردن از سرزمین در مقابل کسی که حمله کرده یه امر مقدس بود که شجاعت و فداکاری زیادی میطلبید. دفاع در مقابل کسی که بیخبر پاشو گذاشته تو خونهت و میخواد با خشونت و زور خاکت رو غصب کنه همون اصلیه که جنگ تحمیلی ۸ساله ما رو تبدیل میکنه به دفاع مقدس.
اما امان از سرایت ژستای روشنفکری که بعضیامون رو مجبور میکنه بدون هیچ تامل و تدبری خودمون رو به جریانای فکری و ادبیای بچسبونیم که سرچشمه تو غرب داره و خیلی وقتا با قد و قامت بلندبالای یه ملت مسلمون شرقی هیچ نسبتی نداره...
مخلص کلام اینکه ادبیات سیاه جنگ یا ضدجنگ فی ذاته نمیتونه ارتباطی با دفاع مقدس ما داشته باشه، مراقب باشیم در حق یکی از پربارترین و قشنگترین بخشای تاریخمون ظلم نکنیم...
ارسال نظر