چگونه به کودکانمان آموزش دهیم از آزار جنسی در امان باشند؟
بیشتر افرادی که قصد آزار جنسی کودک را دارند، از قبل برنامهریزی میکنند
مه ما از شنیدن خبر های آزار جنسی کودکان، بهتزده می شویم؛ مخصوصا مایی که فرزندان کم سن و سال داریم و دائم در این کش و قوس هستیم که چطور میتوانیم هم از کودکانمان به نحوی شایسته مراقبت کنیم و هم کمکم از آنها فاصله بگیریم تا مستقل شدن را یاد بگیرند و مثلا برخی رفت و آمدها و تنها ماندنها و... را تجربه کنند.
واقعیت این است که والدین هرقدر هم مسوول و مراقب باشند، نمیتوانند تا همیشه فرزندانشان را در برابر همه خطراتی که ممکن است در محیط وجود داشته باشد، محافظت کنند. البته تا زمانی که کودک زیر 5 سال است، نیاز به مراقبت شدید دارد اما از آن به بعد، والدینی در مراقبت از فرزندانشان موفقترند که کودکانشان را آگاه و بخشی از این مراقبت را به خود کودک واگذار کرده باشند. آن بخش از مراقبت که به کودک واگذار میشود، درواقع، شناسایی زنگ خطرهاست. همین که کودک نشانهها را بشناسد، احتمال در معرض خطر قرار گرفتنش کاهش پیدا میکند.
البته اینکار باید به روش درست انجام شود چون ممکن است کودک مضطرب شود و بترسد و احساس ناامنی کند. بیشتر افرادی که قصد آزار جنسی کودک را دارند، از قبل برنامهریزی میکنند. قربانیان را به طرف خود جلب میکنند، آنها را تنها گیر میاندازند و کودکان ساده و آسیبپذیر را انتخاب میکنند که بهراحتی بتوانند آنها را تحتتاثیر قرار دهند و مطمئن باشند بعد از سوءاستفاده صدایشان درنمیآید.
بزهکاران جنسی برای ترغیب کودک ابتدا از مشوقهای غیرجنسی، مثل خریدن اسباببازی، خوراکی یا زبانبازی استفاده و بعد بهطور تدریجی گفتوگو درباره موضوعات جنسی را در قالب شوخی و تکجملههای گذرا آغاز میکنند. پیشرفت از نوازشهای غیرجنسی به نوازشها و لمس کردنهای جنسی کشانده میشود و قصد فرد آزاررسان، حساسیتزدایی و عادت دادن کودک به این رفتارهاست.
اینجا همان جایی است که یک کودک آگاه و آموزشدیده که با او در اینباره صحبت شده، متوجه جریان میشود و به کمک بزرگترهایش میتواند خودش را نجات دهد و نقشههای شوم فرد آزاررسان را نقش برآب کند. بعد از سوءاستفاده، فرد، کودک را به سکوت درباره «رفتار مشترک» وامیدارد.
او از این اتفاق بهعنوان «تجربه مشترک» نام میبرد که باهم داشتهاند تا به کودک این معنا را القا کند که هر دو به یک میزان در آن نقش داشتهاند تا کودک حس کند اگر حرفی به والدین خود بزند، خودش هم مورد بازخواست قرار میگیرد.
چگونه به کودکانمان آموزش دهیم؟
مشکل بسیاری از والدین این است که نمیدانند باید از چه الفاظی استفاده کنند. شما میتوانید بدون بهکار بردن لفظ آزارجنسی این چند نکته کلیدی را برای پیشگیری به کودکان خود آموزش بدهید. برای چنین آموزشی نیاز نیست پیچیده صحبت کنید.
مطمئنا شما بهتر از هر کس دیگری میدانید چگونه این کار را انجام دهید. لازم نیست همه حرفها را در یک جلسه و پشت سر هم بگویید. به بهانههای مختلف درباره امنیت و مراقبت از خود در قالب داستان، خاطره و... صحبت کنید. یادتان باشد زمانی که کودک حاضر یا مایل به چنین گفتوگویی نیست، اصرار نکنید و آن را به موقعیت مناسب دیگری موکول کنید. معمولا کودکان وقتی درباره شخص سومی مثلا در قالب قصه صحبت میکنید، راحتتر برخورد میکنند و کمتر مضطرب میشوند. مواردی که باید با کودک دربارهاش صحبت کرد، از این قرارند:
بزهکاران جنسی برای ترغیب کودک ابتدا از مشوقهای غیرجنسی، مثل خریدن اسباببازی استفاده میکنند
1. هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت و زیرشلواری) پوشانده شود، عضو خصوصی است. هیچکس حق ندارد به آنها دست بزند، هیچکس حق ندارد آنها را ببیند، هیچکس حق ندارد درباره آنها با شما حرف بزند. اگر چنین اتفاقی افتاد، کودک باید «نه» بگوید.
2. بدن کودک فقط متعلق به خودش است و اختیار بدنش هم فقط دست خودش است پس اگر کسی به کودک بگوید به ازای دادن چیزی یا نگه داشتن رازی، باید اجازه دهد او به نقاط خصوصی بدنش دست بزند، کودک باید «نه» بگوید.
3. به کودک یاد بدهید هنگام حمام، پدر و مادر و زمان درمان، پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند، به شرط اینکه قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند. در غیراین صورت، هیچکس مجاز به چنین کاری نیست و کودک باید به هر کسی در اینباره «نه» بگوید و اگر کسی چنین درخواستی کرد، حتما به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.
4. «نه» گفتن را به کودکتان یاد بدهید. او باید بداند درمورد آنچه که نادرست میداند، حق دارد «نه» بگوید و نباید از «نه» گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک «نه» گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، میآموزد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. به عنوان پدر و مادر شاید برایتان سخت باشد، اما کودک باید «نه» گفتن را در خانه یاد بگیرد. اگر کودک بتواند به اعضای خانواده «نه» بگوید، یاد میگیرد به دیگران هم «نه» بگوید.
5. به کودک بیاموزید رازهای بد نباید راز بمانند. کودک باید متوجه باشد بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد. رازهای خوب (مثل خرید پنهانی هدیه) را میتوان مخفی نگه داشت، اما رازهای بد را باید به فرد مورداعتماد گفت. کودکی میتواند چنین کند که اعتمادبهنفس و احساس امنیت با والدینش داشته باشد. مهمترین ابزاری که کودکآزار از آن بهره میبرد، وادار کردن کودک به مخفیکاری است؛ «این رازی بین من و تو است.» کودک باید بداند که این یک راز خوب نیست و نباید راز باقی بماند.
6. به کودکتان یاد بدهید هنگام نیاز کمک بخواهد. او باید بداند همیشه کسی هست که بتواند به او کمک کند. برای اینکه کودک به شما اعتماد کند باید پایههای ایجاد اعتماد را از قبل ریخته باشید. کودکی که دائم بهدلیل اشتباهات کوچک موردانتقاد تند والدینش قرار گرفته، چطور میتواند موضوعی به این دردناکی که ممکن است خودش را نیز در آن مقصر بداند با والدینش درمیان بگذارد؟ میتوانید در قالب داستانی که برای شخص دیگری اتفاق افتاده، به کودک اطمینانخاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیست و بیان آنها هم برایش دردسرساز نخواهد بود.
7. حتما در مورد این 4 زنگ خطر با کودکانتان صحبت کنید و از آنها بخواهید این موارد را به شما اطلاع دهند:
1) اگر کسی اندام خصوصی کودک را نگاه کرد یا از کودک خواست به اندام خصوصی او نگاه کند. (زنگ خطر دیداری)
2) اگر کسی حتی در قالب شوخی در مورد اندام خصوصی با کودک صحبت کرد. (زنگ خطر گفتاری)
3) اگر کسی اندام خصوصی کودک را لمس کرد یا از کودک خواست به اندام خصوصی او دست بزند. (زنگ خطر تماسی)
4) بردن کودک به محلی خلوت بدون اطلاع پدر و مادر یا سرپرستش. (زنگ خطر مکانی)
به کودک بگویید در صورت مشاهده هرکدام از این علائم واکنش نشان دهد و درباره آن با شما صحبت کند، حتی اگر فردی که این اعمال را انجام داده از بستگان و نزدیکان باشد.
معیارهای تشخیص اختلال پدوفیلی در منابع روانشناسی
• تقریبا تمام افراد مبتلا به اختلال پدوفیلی (بچهبازی) مرد و نزدیک به دوسوم قربانیان آنها دختربچهاند.
• اختلال پدوفیلی غالبا تماس نزدیک و هوسآلود با اندامهای کودک را شامل میشود.
• برخلاف تصور، بسیاری از مبتلایان به این اختلال بهعنوان افرادی خجالتی و درونگرا شناخته میشوند که در عین حال رویای تسلط بر افراد دیگر را درسر میپرورانند و نهایتا به این ترتیب بر کودکان بیدفاع مسلط میشوند.
• این افراد در مقایسه با سایر بزهکاران جنسی، بهره هوشی پایینتری دارند (به میزان 3 برابر)، غالبا راستدست نیستند، به میزان بالاتری سابقه صدمه مغزی داشتهاند که به از دست دادن هوشیاری منجر شده و تفاوتهایی در ساختار مغزی آنها وجود دارد که با روشهای تصویربرداری از مغز تشخیص داده میشوند.
• روانشناسان این تشخیص را برای افرادی مطرح میکنند که حداقل ۱۶ سالهاند و دستکم ۵ سال بزرگتر از کودکانی هستند که قربانی آنها میشوند.
ارسال نظر