به گزارش پارس به نقل از ایسنا، قانون با ذکر این مقدمه، گفت وگوی دو ساعته خود با صفایی فراهانی را منتشر کرده که گزیده آن در پی می آید:

* ملت یک رویکرد مثبتی را به انتخابات نشان دادند، شرایط به سمتی رفته که جامعه دارای یک روحیه و امید شده که در این فضا تحرک به وجود می آید اما الان نمی توان گفت سیاست های مورد نظر دولت یازدهم در حوزه ورزش چیست و به چه نسبت می توان تحول ایجاد کرد. اگر بخواهند مسکن و ترمیم کننده شرایط موجود باشند خیلی نباید امیدوار بود. اینکه بخواهند کمی وضع بهتر شود هیچ اتفاق اساسی رخ نخواهد داد.

* مشکلی که ما در دولت آقای هاشمی، آقای خاتمی و دولت آقای احمدی نژاد در حوزه ورزشی داشتیم این بود که هیچ وقت ورزش را به عنوان یک فعالیت فرهنگی، اقتصادی نگاه نکردیم. در طول ۲۵ سال گذشته بعد از جنگ هیچ ورزشی را به عنوان یک پایگاه فرهنگی اقتصادی نگاه نکردیم و بیشتر برای دولت ها یک پایگاه تفریحی سرگرمی بوده است و این بزرگ ترین اشتباهی بوده که دولت های گذشته نسبت به ورزش داشته اند.

* کشور ژاپن با اقتصادی کردن ورزش سبب شد تا ۴۵ هزار باشگاه در این کشور فعالیت داشته باشند که بالغ بر ۴۰ میلیون نفر در این باشگاه ها فعالیت دارند و می بینید که در المپیک در خیلی از رشته ها مدال آور هستند.

* مدیران به دنبال این هستند شرایطی که پرسپولیس و استقلال به وجود می آورند را از دست ندهند و بهره برداری اش را خودشان انجام دهند. بهره برداری همیشه هم مالی نیست بلکه بهره برداری سیاسی است. اگر واقعا دولت توجه کند که ورزش هم می تواند یک بال اقتصادی مناسب باشد هم در جهت بهره وری مناسب هم در راستای اشتغال زایی مناسب نباید به خاطر دو باشگاه کل ورزش را تحت الشعاع قرار دهد.

* من به نظرم اشتباهی که در این موضوع به وجود آمده این است. آیا این آدم هایی که به ورزش می آیند می توانند سیاسی باشند یا نمی توانند؟ اصلا هیچ مدیری در جامعه نمی تواند فعالیت کند مگر آنکه سیاسی باشد. پس سیاسی بودن عیب ندارد اما آیا مقوله سیاست را وارد محیط کارش می کند یا این کار را نمی کند. این بحث ورود سیاسیون در مورد فرهنگ و صنعت هم صادق است مگر در این حوزه ها و حوزه های دیگر افراد سیاسی حضور ندارند؟ من از خودم دفاع نمی کنم اما در آن دوره شما یک رئیس هیات پیدا می کنید که به خاطر مسائل سیاسی آمده باشد یا با یک مدیر باشگاه یا بازیکن به خاطر مسائل سیاسی برخورد کرده باشم؟

* در سال ۷۳ زمانی که مصطفوی رئیس فدراسیون بود من عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بودم و در دولت نبودم و فعالیت سیاسی هم نمی کردم. یک سال عضو فعالیت هیات رئیسه بودم اما دیدم نمی توانم در کنار ایشان کار کنم. دیگر حضور پیدا نکردم تا اینکه مهندس فائقی آمدند پیش من و اصرار کردند که من برگردم به فوتبال و بیایم مسئولیت فوتبال را بر عهده بگیرم که جواب من منفی بود و بعد از اصرار دوباره گفتم باشد اگر مشکل شما تیم ملی هست یک پست نایب رئیس برای من بزنید تا تمام امور تیم ملی را برعهده بگیرم و مربی بیاورم و نمی گذارم مشکلی برای تیم ملی به وجود بیاید. حتی مهندس فائقی قبول کرد اما هاشمی طباء اصرار کرد شما باید رئیس فدراسیون شوید و مطلقا در آن زمان نه آقای خاتمی با من تماس داشت نه آقای خاتمی را دیدم و نه کسی واسطه شد.

حتی آقای هاشمی طباء اشاره ای مبنی بر اینکه آقای خاتمی یا کس دیگری خواسته اند که من باشم نداشتند. من به دلیل اینکه از قبل در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بودم این ارتباطات وجود داشت. این طور نبود که فی البداهه آمده باشم. آن زمان من با اکراه پذیرفتم و دیگر ماندنی شدیم…

* ورزش ما به صورت گلخانه ای اداره می شود. به همین صورت مربی می آوریم، باشگاه اداره می کنیم و بازی دوستانه ترتیب می دهیم، بدین شیوه نتیجه هم می گیریم و به جام جهانی هم می رویم. این موضوع در تمام زمینه ها وجود دارد. امروز یک جراح مغز ایران در دنیا معروف می شود به این معنی نیست که ما هر چی جراح تربیت کرده ایم نخبه هستند. ما ساختارسازی نمی کنیم، هیچ وقت نکرد ه ایم. ما به جام جهانی ۹۸ فرانسه شانسی رفتیم و جرقه ای بود.

* یکی از دلایلی که من از فدراسیون فوتبال کنار آمدم که حواشی زیادی داشت، این بود که متوجه شدم نمی گذارند باشگاه ها را به سمت خصوصی سازی ببریم. عامل اصلی کناره گیری من این بود که مدیریت آن زمان سازمان ورزش (محسن مهر علیزاده) آمادگی هیچ گونه تغییری را نداشت و وقتی این آمادگی وجود ندارد هر گونه تلاشی بی نتیجه خواهد ماند.

* به هرحال ما بایستی می رفتیم به سمتی که زمینه رشد ورزش در بخش خصوصی را به وجود بیاوریم اما این نگاه وجود نداشت. زمانی که مهندس هاشمی طباء را می خواستند تغییر دهند از من پرسیدند و مشورت کردند و من پرسیدم آیا نگاه حکومت به ورزش کاملا تغییر می کند با این جابجایی که گفتند نه، گفتم چه فرقی می کند، اگر قرار باشد نگاه تغییر نکند، خود هاشمی طباء بهترین است. آدمی که جای هاشمی طباء می آید تا بخواهد با شرایط آشنا شود زمان می برد.

* وقتی آدم جدید آمد احساس کردم نه تنها در حد روال آقای هاشمی طباء اتفاقی نمی افتد بلکه بسیار ضعیف تر کارها پیش می رفت. از طرف دیگر هم به دلیل ناآشنایی با مکانیزم های ورزشی دخالت های بی موردی انجام می شد. شاید بیشترین اختلاف را با آقای هاشمی طباء داشتم و ایشان با من اما در کاری دخالت نکرد و من هم به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی حرمتش را حفظ کردم. اختلاف سلیقه داشتیم اما فقط اختلاف سلیقه بود و وقتی آقای هاشمی طباء دید من کار فوتبال را انجام می دهم در کار من دخالت نمی کرد و کرارا هم به اطرافیانشان می گفتند وقتی فلانی دارد فوتبال را اداره می کند من به ورزش های دیگر می پردازم و بعد از هاشمی طباء به نظر می رسد این نگاه دخالت گرایانه سبب شده ورزش در حوزه مدیریت سیر نزولی به خود بگیرد.

* مادامی که نگاه ما نگاه دولتی است هیچ اتفاقی در ورزش رخ نمی دهد. یک جام جهانی در آفریقای جنوبی برگزار شد یا در کره و ژاپن، چه تعدادی استادیوم با کلاس جهانی به آن کشورها اضافه شد و در چه مدت؟ بعد می آییم به ایران نگاه می کنیم، به ساختار ورزش کاری نداشته باشیم. هنوز بهترین استادیوم ما آزادی است که استادیوم آزادی سال ۱۹۷۳ ساخته شده است.

* ساخت ورزشگاه نقش جهان اصفهان زمان آقای خاتمی شروع شد و از آن تاریخ نزدیک به ۱۶ سال است می گذرد. چرا تمام نشده؟ شهر اصفهان دو تیم در لیگ برتر و آسیا داشتند و دارد اما همیشه هواداران باید ۷۰۸۰ کیلومتر بروند خارج شهر برای دیدن بازی.

* همانطور که وزیر صنعت مهم است وزیر ورزش هم اهمیت دارد. مساله انسان هاست و سلامتی آنهاست. فقط بحث قهرمان پروری نیست بلکه جایگاه ورزش شوخی نیست. به هر حال چون ورزش در هیچ کابینه ای چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به عنوان یک فعالیت فرهنگی اقتصادی مورد توجه دولت ها قرار نگرفته است، طبیعی است چنین نگاهی وجود داشته باشد.

* آن چیزی که من از لیگ حرفه ای در ذهن داشتم و فکر می کردم ظرف ۵ سال باید به آن می رسیدیم امروز فکر نمی کنم به ۵ تا ۱۰ درصد آن هم رسیده باشیم. چون بارها گفته ام آیین نامه ای که ابتدا نوشته شد یک آیین نامه ساده بود که قرار بود سال به سال اصلاح شود و به سمت حرفه ای گر شدن باشگاه ها پیش برود اما رفتیم به سمت تیم داری و باشگاه حرفه ای امروز نداریم.

* مدیران A. F. C آن زمان هم می گفتند باشگاه های شما را اگر بخواهیم مقایسه کنیم در حد باشگاه های دسته دوم کره و ژاپن هم نیستند یعنی این جور نبود که ندانند. امیدوار بودند از فرصتی که دادند استفاده کنیم که نکردیم. بخش زیادی را قبول کنیم که دور خودمان حصار کشیده ایم و فکر می کنیم هیچ کس ما را نمی بیند.

* ما در سه دوره در A. F. C رای آوردیم که در هر سه دوره نماینده ایران من بودم. در سال ۹۷،۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ من بودم. غیر از من کسی ثبت نام نکرد و برای رای گیری اقدامی هم نشد. با کمال تاسف، قبل و بعد از من نتوانستند رای بیاورند چون نگاه دوستان، شخصی بود نه ملی. من در سال ۹۸ وقتی در انتخابات شرکت کردم و کاری کردم که ایران صاحب کرسی شد، خودم نرفتم و آقای خبیری را فرستادم چون این کرسی برای مملکت بود نه شخص من. پست های بین الملل مال مملکت است.

* فدراسیون فوتبال به خاطر مردم مورد توجه است. همه دنیا فوتبال را دوست دارند ولی این جوری نیست که فکر کنیم مقامات سیاسی از اینکه فوتبال را دوست دارند نمی آیند به فوتبال بچسبند. ورزش و فوتبال ابزاری برای موفقیت حکومت است، نه شخص اما در ایران اینگونه نیست و همه چیز را برای شخص می خواهند.

* من هیچ وقت با آقای قلعه نویی ارتباط نداشتم و نه مصاحبه هایش را خواندم و نه جواب دادم چون دچار اشتباه بود و بر اساس اشتباه خودش مصاحبه می کرد. من هیچ دخالتی در آوردن و کنار گذاشتن ایشان نداشتم. حرف های ایشان از روی کم اطلاعی بود.

* کی روش یک مربی شناخته شده و دارای سوابق خوب است. حال باید دید چقدر بستر و موقعیت را برای او فراهم می کنیم تا از توانایی هایش استفاده کند اما اگر این روال باشد، موفق نمی شویم. کی روش ابزار می خواهد. زمانی که من فدراسیون فوتبال بودم به طور متوسط سالی ۱۵ بازی ملی برای تیم ملی تدارک می دیدیم. وقتی تیم ملی شما با دانمارک یا اتریش بازی کند خیلی فرق دارد تا با لبنان یا سنگاپور. ما اگر خوب تدارک ببینیم، با همین روش گلخانه ای هم می شود در برزیل موفق بود. اگر این کارها را نکنیم و در کار مربی هم دخالت کنیم، معلوم است چه می شود.

* اصلا اصلا حاضر نیستم به فوتبال بازگردم. چرا که معتقدم نیروهای جوان تر هستند و از سن ما گذشته. باید نیروهای خوش فکر و به روزتر بیایند.