گزارش توصیفی از مراسم «پدر مهربانی» در آستانه روز پدر؛
شهدا برای دستبوسی پدرانشان آمدند+عکس
ضرب مارش نظامی گلولههای اشک مادران شهیدی میشود که به خوبی این نُت را میشناسند و حالا نوبت شهیدان است که روی سن بیایند. همه اینجا جمع شدهاند تا شهیدان برای دست بوسی پدرانشان بیایند و بگویند پدر روزت مبارک.
مراسم «پدر مهربانی» جشن تولد پدران و مادران شهدا صبح امروز در فرهنگسرای بهاران برگزار شد. در این مراسم جمعی از خانواده شهدا، رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، شهردار منطقه،و چند تن از مدیران ارشد حضور داشتند. فضای مراسم به دلیل حضور خانواده شهدا روحانی بود.
مراسم کمی بعد از ساعت 10 آغاز میشود مدعوین آرام روی صندلیها نشستهاند، فضا ساکت است، مجری اولین برنامه را قرائت قرآن اعلام میکند، بعضی از قاب عکسها کنار مادرشان نشستهاند. مادر شهید دست چپی میگوید پسرش رفته پدر را تا بهشت بدرقه کند. قاری همچنان میخواند «انا نحن نحی و نمیت...» عکاسها از لابهلای ردیفها رد میشوند و صدای باز و بسته شدن دریچه لنزها سرسامآور است. هیچ کس این همه نور را یکجا ندیده، نورهایی به نام مادر شهید و نورهایی به نام پدر شهید.
پس از قرائت قرآن گروه نظامی موزیک ناحیه مقاومت بسیج حبیببن مظاهر برای نواختن سرود ملی روی سن میآیند. ضرب مارش نظامی گلولههای اشک مادران شهیدی میشود که به خوبی این نُت را میشناسند و به راستی «در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما... پاینده باد خاک ایران ما» مادر شهیدی خسته از ناملایمتیهای روزگار قدرت حمل قاب عکس پسرش را نداشته با این حال عکس 3 در 4 قدیمی پسرش را از لای کیف پول نشان میدهد.
اینها به چه افتخار میکنند؟ به فرزندانی که از دیدهها غایبند؟ افتخار هم دارد عکس پورتره پسرانشان هم کافی است تا سالیان سال دشمن جرات نگاه کردن به نقشه جغرافیای ایران هم نداشته باشد.
اما غافل نشویم که همه اینجا جمع شدهاند تا شهیدان برای دست بوسی پدرانشان بیایند و بگویند پدر روزت مبارک.
مجری این بار شعر همای رحمت شهریار میخواند و به راستی «... غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا». حالا نوبت شهیدان است که روی سن بیایند و مورد تقدیر قرار گیرند عکسها جلوی سن شنیده میشود و مادران اشک میریزند. نظم مراسم به هم ریخته و همه در تلاشند قاب عکسها روی سن مرتب شود به راستی این چه شورش است که در خلق عالم است. برخی از مسئولان عالیرتبه حاضر در این مراسم نیز ایستاده نظارهگر شهدا هستند. اینجا مجلس بیریاست همه خود را مدیون شهیدان میدانند.
«در روزهای اول جنگ 17 هزار و 500 کیلومتر از خاک ما اشغال شد برای پاک کردن این خاک از وجود ناپاک دشمنان بیش از 200 هزار شهید دادیم یعنی برای هر وجب این خاک 17 شهید دادیم» مجری میگوید. صدای حقحق میآید اما کسی غمگین نیست مجری فضا را عوض میکند «به افتخار مادرانی که جوانان قدیم را پدر شهید کردهاند.
مهدی تقینژاد مدیر فرهنگسرای بهاران روی سن میآید و پس از خیرمقدم میگوید امسال برای سومین بار دستبوس پدران و مادران شهدای منطقه 17 هستیم. اگر چشم دل باز کنیم شهدا نیز در کنار مادران و پدران خود حاضرند. نهادها و دوستان زیادی برای اجرای برنامه به ما کمک کردند که از آنها تشکر میکنم.
اسفندیار آزاده مدیرکل امور ایثارگران شهرداری تهران به عنوان سخنران بعدی روی سن میآید.
او با سخنانی از بزرگان به کلام خود اعتبار میبخشد و میگوید: متوکل معروف نظاممعتزلی میگوید علی مشقتی است برای کسی که بخواهد درباره او صحبت کند. اگر بخواهد حقیقتش را بگوید غلو میکند و اگر کمتر بگوید اشتباه کرده است. جرجردا میگوید ای کاش جهان همه توان و نیروهای خوبش را جمع میکرد و یک علی دیگر برای صلح جهان به وجود میآورد. امام(ره) علی را بنده حقیقی خدا معرفی میکند و به راستی علی همان کسی است که گرچه 23 سال در کنار پیامبر جنگید اما 25 سال استخوان در گلو برای حفظ اسلام نوپا سکوت میکند و در 5 سال حکومتش برای برپایی عدالت در جامعه میجنگد.
او همچنین تصریح میکند: امروز تمام کسانی که شهید مینامیم شیعیان علی هستند کسانی که منطق علی را بازنویسی کردند تا به حیات طیبه برسند. امروز فرصت خوبی است تا چهره انقلابی و مصمم مادران شهید را مشاهده کنیم و به آنها دست مریزاد بگوییم چرا که شیرمردانی تربیت کردند که رودرروی جهانی شامل ثروت کلان عربها و حمایت لجستیک غرب 8 سال ایستادگی کرد.
در ادامه نمایشی از یک سرباز فراری به نمایش درآمد تا پدران شهیدی که فرزند خود را با دست خود راهی دفاع از کشور کرده بودند و با چنین واژههایی (نظیر سرباز فراری) بیگانه بودند لبخند به لب بیاورند.
کلیپی پخش میشود جانباز در تصویر میگوید به عروسی پسرش نرفته چون خانواده عروس گفتهاند اگر بیایی عروسی عزا میشود. بغض کرده ومیگوید: هنوز پسرم نمیداند و از من برای این موضوع دلخور است. پسر جانباز به او گفته اگر برای عروسیام نیامدی برای مرگم بیا. تو که مرا در لباس دامادی ندیدهای لااقل مرا کفنپیچ رها نکن.
مجری پس از کلیپ اذعان میکند ما نمیتوانیم جای هیچ یک از شما پدران و مادران شهید باشیم و اینگونه دوری پاره تنمان را تحمل کنیم. مادر شهیدی فریاد میزند: 16 سال... 16 سال طول کشید تا آمد.
محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران سخنران بعدی این مراسم است.
او عنوان کرد: رزم و رزمندگی در اسلام جایگاهی دارد بالاتر از علم و فقاهت. قاضی 10سال پس از جنگ بدر بین دو گروه متخاصم قضاوت میکرد نگاهش به یکی از شاهدان افتاد و دید که او رزمنده جنگ بدر بوده است. آن زمان اعلام کرد که حق با آن گروه است چون شاهد رزمنده بود و رزمنده دروغ نمیگوید. جنگ بدر 9 شهید داشت، جنگ ما بیش از 2 هزار شهید و هنوز جانبازهایی هستند که حتی نمیتوانند لذت خواب را بچشند.
وی افزود: اگر چیزی بالاتر از شهادت بود خدا به اولیائش میداد. جوانی که این روزها با یک فرزند خردسال به دفاع از حرم حضرت زینب(س) میرود قطعا یک فداکار بزرگی است. یک قاسم سلیمانی ما اینگونه هزاران تکفیری را ترسانده؛ ما هزاران سلیمانی داریم که در زمان لازم رونمایی خواهیم کرد و قطعا همه فرزندان شما سلیمانی زمانه خودشان بودند.
صلاحی همچنین با اشاره به جایگاه والای بابارجب جانباز شهید شده معروف که از ناحیه صورت به دلیل موج انفجار آسیب دیده بود تصریح کرد: خدا با کسی که زیباییاش را در راه خودش داده چگونه برخورد خواهد کرد؟ خدا با جوانی اینچنین چه معاملهای میکند. در قیامت ما امثال بابارجب را چگونه میبینیم و آنها ما را چگونه میبینند.
پس از سخنان صلاحی مسئولان روی سن آمدند تا در کنار پدران و مادران شهید نظارهگر جشن تولدی نمادین برای پدران و مادران شهید باشند.
پس از جشن تولد نوبت به گروه موسیقی آذری میرسد تا به قول خواننده با ساز خود از خدا، پیامبر، وحدت و ولایت بگویند.
این خاک بوی لاله میدهد، اینجا هنوز دشت لاله وسعت دارد، لالههایی ریشهدارد، ریشههای به تنومندی درخت کهنسال مادران و پدران.
خدا بگم چیکارتون کنه اشک من دراوردید .. چون من هرگز بابام ندیدم شهید شده ....