تهدید غلط و واکنش غلطتر در دوومیدانی
![lead](/images/topnews-text-icon.png)
بعد از حواشی فراوانی که در مدت اخیر در فدراسیون دوومیدانی وجود داشته، بحث تغییر تابعیت و گلایه های دونده المپیکی ماراتن ایران چالش جدید رییس این فدراسیون است که اظهار نظرهای مختلفی را هم در پی داشته است.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، بعد از شش ماه بلاتکلیفی ۱۵ شهریور مجمع انتخاباتی فدراسیون دوومیدانی برگزار شد و مجید کیهانی به عنوان رییس این فدراسیون انتخاب شد.با اعلام برنامه های کیهانی که قبل و بعد از انتخابات مشخص شد همه منتظر بودند که شرایط فدراسیون نسبت به ماه ها و حتی سال های گذشته بهتر شود.
با گذشت چهار ماه از انتخاب او به عنوان رییس فدراسیون حواشی از پیست دوومیدانی بیرون نرفته و در حالی که مشکل مربوط به مشخص شدن کادر فدراسیون به پایان نرسیده چالش جدیدی برای رییس فدراسیون به وجود آمده است.
لیلا رجبی اولین دوومیدانی کاری بود که از تایید نشدن برنامه هایش گلایه کرد و در پایان هم این رباب شهریان بود که بار دیگر این ملیپوش را به اردوها برگرداند.
رجبی از تصمیم قطعی خود برای کنار گذاشتن ورزش حرفه ای سخن می گفت و حتی از شرکت در المپیک هم صرف نظر کرد اما نه فدراسیون دوومیدانی بلکه معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان در جلسه ای که با رجبی داشت او را متقاعد کرد که به تمرین بازگردد و روند آماده سازی خود را تا المپیک ادامه دهد.
اتفاق جدید دوومیدانیتهدید محمد جعفر مرادی به تغییر تابعیت است. اولین دونده ماراتن المپیکی ایران به دلیل عدم رسیدگی به وضعیتش از طرف فدراسیون و مسئولان تصمیم گرفته که تغییر تابعیت بدهد و برای یکی از کشورهای سوئد و امارات فعالیت کند. به گفته این دونده این کشورها پیشنهاد داده اند که در ازای دریافت پول برای آن ها مسابقه بدهد.
محمد جعفر مرادی که در این مدت بدون گلایه و انتقاد کار می کرد به یک باره چنین صحبت تاثربرانگیزی انجام داد. تغییر تابعیت و کنار گذاشتن پیراهن ملی کشور نه تنها کار آسانی نیست، بلکه با عملی شدن این تصمیم انتقادها علیه او افزایش می یابد. حتی اگر صحبت های مرادی یک تهدید باشد و او این کار را نکند باز هم کار درستی نیست. یک ورزشکار ملی با هر عقبه و افتخاری نباید درباره کشور خود چنین صحبتی مطرح کند و برای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش شرطی بگذارد یا تهدید کند. به نظر نمی رسد شخصی این صحبت های مرادی را تایید کند حتی اگر همه شرایط برای او نامناسب باشد.
اما نکته تامل برانگیز این است که در مدت اخیر چندین ورزشکار از رشته های کشتی، قایقرانی، تکواندو و اخیرا هندبال به کشورهای دیگر رفتهاند و تصمیم گرفتند لباسی غیر از پیراهن ملی ایران را بر تن کنند. با وجود نادرست بودن این تصمیم از طرف این ورزشکاران باید بررسی کرد که علت چنین تصمیماتی چیست. ورزشکاری که در یک کشور رشد کرده چرا باید از وطن خود جدا شود.
به نظر می رسد مسئولان ورزشی کشور باید نگاه خود را به برخی موضوعات تغییر بدهند. ورزشکاری به مانند مرادی که سهمیه المپیک ریو را کسب کرده حق دارد از مسئولان بخواهد که به او توجه کرده و شرایط مناسبی را برایش فراهم کنند.
این که گفته می شود او اصلا توانایی رسیدن به خط پایان المپیک را ندارد و نباید درباره حضورش در المپیک شرطی بگذارد صحیح نیست. آیا تمامی دوومیدانی کاران و البته ورزشکاران ایران که سهمیه المپیک را گرفته اند، روی سکوی این بازی ها می روند؟
در حال حاضر فدراسیون دوومیدانی در حال هزینه کردن برای ورزشکارانی است که معلوم نیست حتی سهمیه المپیک را بگیرند، پس چطور است برای ورزشکاری که با هزینه شخصی موفق به کسب سهمیه المپیک شده حاضر نیست هزینهای در خور شان یک ورزشکار المپیکی کند؟
اگر حمایت مختص کسانی است که شانس مدال هستند، پس تعداد نفرات حاضر در کاروان اعزامی ایران به ریو نباید دو رقمی باشد چرا که ورزشکاران انگشت شماری هستند که شانس کسب مدال در برزیل را دارند.
در برنامه های وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم ورزشکاران دسته بندی شده اند؛ افرادی که شانس مدال هستند، افرادی که برای حضور موفق در المپیک تلاش می کنند و در آخر هم ورزشکارانی که سهمیه المپیک برای آنها موفقیت به شمار می رود. حتی در این دسته بندی افرادی هم که شانس اندکی برای کسب سهمیه دارند مورد توجه قرار می گیرند.
بنابراین بالاترین مراجع ورزشی کشور هم تمام ورزشکاران خود را مدنظر قرار می دهند و برحسب شرایط آنها میزان حمایت خود را مشخص می کنند. در هیچ یک از صحبت های وزیر ورزش، رئیس کمیته ملی المپیک و دیگر مسئولان از این موضوع که اگر یک دونده به خط پایان نمی رسد از او حمایت نمی کنیم بحثی وجود نداشته است و دائما سخن از پشتیبانی و حمایت بوده است. حال که مسئولان ورزش کشور چنین دیدگاهی دارند بهتر است فدراسیون ها که زیر مجموعه آنها به شمار می روند برنامه و سیاست های آنها را دنبال کنند و میزان حمایت خود از یک ورزشکار را بر اساس عبورش از خط پایان تعیین نکنند؛ هر چند موضوع به خط پایان نرسیدن هم قضاوتی زودهنگام است.
شاید بتوان گفت شرایط فدراسیونی که نه دبیر دارد، نه نایب رئیس و نه اکثر کمیته هایش فعال است و فقط یک رئیس در آن فعالیت می کند باید هم به همین شکل باشد. قطعا اگر همراه مجید کیهانی افرادی متخصص نیز حضور داشتند و کارها تقسیم می شد چنین شرایطی پیش نمی آید و وعده های رئیس فدراسیون هم بعد از گذشت چهار ماه عملی میشد.
ارسال نظر