¤ از مسافرکشی با پیکان جوانان تا جام جهانی آلمان

متولد ۱۳ بهمن ماه ۱۳۶۱ در تهران است و خودش می گوید که در یک خانواده بسیار مذهبی به دنیا آمده است. پیشوند « سید» را بی نهایت دوست دارد و همه رفقای نزدیکش، او را به همین نام صدا می زنند: « سید» . از سال ۱۳۷۱ کارش را در فوتبال شروع کرد و برای گذراندن دوره سربازی، راهی پادگان شهید سپاسی شیراز شد. جایی که معدن استعدادهاست و تا دل تان بخواهد، به فوتبال این مرز و بوم، ستاره معرفی کرده است. درخشش بی نظیر و واکنش های فوق العاده اش در درون دروازه چشم مربیان لیگ را گرفت و در ابتدا راهی تیم های ملی پایه شد. بعد به استقلال آمد اما شاید پشیمان شد، چون راهش را کج کرد و به سمت کویر رفت تا پیراهن مس کرمان را به تن کند. بعد هم دو فصل بسیار خوب را در سپاهان اصفهان گذراند. دو فصل پر از خاطرات خوب. اوایل سال ۹۰ بود که به زادگاهش برگشت و دوباره با استقلالی ها قرارداد بست اما این بار به عنوان بازیکن تیم ملی و گلر شماره یک تیم آبی پوش پایتخت. سید، قبل از اینکه از فوتبال درآمد خوب و قابل قبولی داشته باشد، اتفاقات زیادی را تجربه کرد. خودش مدعی است که در دوران جوانی با یک دستگاه پیکان جوانان، در خطر راه آهن مسافرکشی می کرده و آن قدر سختی کشیده که به اینجا رسیده است. یک نگاهی سطحی به افتخارات او داشته باشید بد نیست: قهرمانی جام حذفی به همراه فجر شیراز، قهرمانی لیگ برتر استقلال، دو قهرمانی لیگ برتر با سپاهان اصفهان، قهرمانی جام حذفی با استقلال، قهرمانی بازی های آسیایی بوسان کره جنوبی ۲۰۰۲ با تیم ملی ایران، قهرمانی جام ال. جی ایران، قهرمانی جام سایوان ایران، قهرمانی جام ال. جی سوریه، مقام سومی جام ملت های آسیا ۲۰۰۴ چین و راهیابی به جام جهانی ۲۰۰۶. او حالا بهترین دروازه بان ایران است که در ۱۸ بازی، نگذاشت توپی از خط دروازه اش بگذرد و به همین خاطر، محبوب هواداران استقلال شده است. سید مهدی از آن دست بازیکنانی است که خیلی زود ازدواج کرد و حالا دو پسر به نام های علی و عطا دارد.

 

é زندگی روزمره یک چهره شناخته و یک ستاره

در ۶ سال گذشته، اکثر ساعات زندگیم را در زمین بازی، محل تمرین تیم ها، فیزیوتراپی، اردو و مسافرت به همراه تیم گذرانده ام اما هر فرصتی که دست می داد در کنار خانواده ام بودم و با علی و عطا بازی می کردم. من عاشق خانواده ام هستم.

é درآمد گران ترین دروازه بان ایران

این طورها هم نیست! از شما می خواهم اجازه دهید در این شرایط اقتصادی نامطلوبی که مردم با ان دست و پنجه نرم می کنند، در مورد درآمد فوتبالیست ها صحبتی نشود به خصوص درآمد من و سایر بازیکنانی که در تیم های استقلال یا پرسپولیس بازی می کنند! فقط این را بدانید مبالغی که در روزنامه ها منتشر می شود با آن دستمزدی که ما دریافت می کنیم، تفاوت زیادی دارد و آن طور نیست که بعضی ها می گویند. مثلاً یک روزنامه می نویسد این بازیکن چند صد میلیون تومان پول گرفته است. در حالی که این طور نیست و اگر عدد و رقم ها هم درست باشد، به این اندازه پول نمی گیریم.

é بهترین و بدترین اتفاق شماره یک مستطیل سبز

بدون شک بهترین اتفاق زندگیم، به دنیا آمدن پسرانم علی و عطا است. این دو با پا گذاشتن به این دنیا، به من انرژی و انگیزه های زیادی دادند و زندگی من و همسرم را متحول کردند. امیدوارم بتوانم راه خوشبختی را به پسرانم آموزش بدهم و آینده شان را تا آنجا که لازم است تامین کنم. ای کاش در مورد بدترین اتفاق زندگیم چیزی نمی پرسیدی چون یاد خاطراتی می افتم که اصلاً برایم جالب نیست. خواهرم چند سال قبل فوت کرد و این مسئله، بدترین اتفاق زندگی من بود. هنوز نتوانسته ام با این حقیقت کنار بیایم چون باورم نمی شود چنین اتفاق وحشتناکی رخ داده و خواهرم را از دست داده ام.

é رفاقت هایی به رنگ آبی

تیم ما پر است از بازیکنان حرفه ای و دوست داشتنی. همه آنها فوق العاده خوب و جذاب هستند و با هیچ کدام شان مشکلی ندارم. این را همه می دانند. من با اکثر بازیکنان رفاقت صمیمانه ای دارم حتی بیرون از استقلال هم دوستان خوبی از گذشته برایم باقی مانده اند و از این نظر خدا را شکر می کنم.

é تک تک بازی های ملی، مهمترین بازی های زندگی ام

بدون تردید همه بازی هایی که برای تیم ملی به میدان رفتم، مهم و حیاتی بوده است. من با این بازی ها زندگی می کردم و نفس می کشیدم. همه دیدارهایم در لباس تیم ملی را به یاد دارم و می توانم برای شما بشمارم. رسیدن به پیراهن مقدس تیم ملی از هر کاری برایم سخت تر بود، ولی به لطف خدا و دعای مردم توانستم سنگربان اول تیم ملی شوم و حدود ۸۰ بازی برای ایران انجام دهم. تک تک بازی های ملی من، مهمترین بازی های زندگی ام هستند.

é چرا من لژیونر نشدم و به اروپا نرفتم؟

حقیقتش این است که پیشنهادات مطلوبی به دستم نرسید. البته چند پیشنهاد بسیار خوب از نظر مالی داشتم ولی آن طور نبود که موقعیت مرا بهبود ببخشد. دوست داشتم اگر قرار است از لیگ ایران جدا شوم، به لیگی بروم که باعث پیشرفتم شود.

تیم های اروپایی که به من پیشنهاد دادند، چندان سرشناس نبودند و این مسئله باعث شد عقب نشینی کنم. دو باشگاه هم خواهانم شدند که از بقیه بهتر بودند ولی شرایط جور نشد و نتوانستم با آنها قرارداد امضا کنم. از طرفی، دوست نداشتم به تیمی بروم که در آن نیمکت نشین باشم، چون من گل اول تیم ملی هستم و این چندان جالب نیست که بروم اروپا اما نیمکت نشین دروازه بان های دیگری باشم. در ایران همه چیز برایم مهیاست و خوشبختانه برای استقلال هم کم نگذاشته ام. البته همیشه سپاسگزار خدا و ممنون از هواداران هستم که مرا مورد حمایت و لطف خود قرار می دهند.

é خوش تیپ ترین و زشت ترین بازیکنان استقلال از نگاه سید مهدی

حنیف عمران زاده خوش تیپ ترین بازیکن استقلال است. بدون شک، او زشت ترین بازیکن تیم هم هست! اصلاً حنیف زشت ترین بازیکن خوش تیپ ایران است. البته در نیم فصل، استقلال یک خرید خوب دیگر هم داشت که می تواند کاندیدای زشت ترین بازیکن تیم باشد، فرزاد حاتمی! اما این دوستان قبول دارند که خوش تیپ هستند اما باور ندارند که زشت هم هستند!

é بدترین گل

سال ۱۳۸۵ در استقلال بودم که به مصاف پرسپولیس رفتیم. در آن دربی حساس، پرسپولیس به لحاظ امتیازی از ما عقب تر بود و می خواستیم با پیروزی مقابل این تیم، هواداران مان را خوشحال به خانه بفرستیم. در یک صحنه، پرسپولیس صاحب ضربه کرنر شد. آنها به سرعت رفتند تا کرنر بزنند که من سر خوردم و مهرزاد معدنچی از همین فرصت استفاده کرد و گل زد! آن گل، بدترین گلی بود که تا امروز دریافت کردم.

é قطعاً قهرمانیم

تمام تلاش و هدف مان این است که قهرمان شویم. فاصله مان را باید با حریفان همین طور نگه داریم و البته بازی های پیش رو را ببریم وگرنه کار سخت می شود. با سه، چهار پیروزی دیگر قطعاً قهرمانیم.

é دنیای سینما و موسیقی یک فوتبالیست

وقت ندارم زیاد به سینما بروم و فیلم تماشا کنم ولی اکثر فیلم هایم که در شبکه خانگی توزیع می شود را می بینم. اما هر وقت بتوانم موسیقی گوش می دهم. پاپ، سنتی، هر چیزی که آن لحظه هوش کنم. به خصوص وقتی پشت فرمان هستم. همیشه ضبط روشن است و مشغول شنیدن موسیقی هستم. دوستان زیادی در زمینه موسیقی دارم که همه شان فوق العاده هستند. اگر از یک نفر خاص نام ببرم، ممکن است بقیه ناراحت شوند ولی همه بچه های موسیقی ایران خوب و حرفه ای کار می کنند.

é سال های دور از سفره هفت سین

در تمام این سال ها، معمولاً و به اجبار در اردو بودیم ولی فکر می کنم امسال این فرصت را دارم تا در کنار خانواده ام باشم. این اتفاق برایم بسیار خوش یمن است چون گفته بودم که عاشق خانواده کوچکم هستم و حالا و می توانم آنها را همراهی کنم. در ۱۰ سال گذشته، چند مرتبه این اتفاق افتاد اما در زمان تحویل سال، به جای حضور در کنار خانواده، با بازیکنان دیگر در اردو باشیم. بزرگترین آرزوی من در لحظه تحویل سال سعادت، سلامت و شادی برای تمام مردم ایران و خانواده ام است.

é مشکلات سنگربان با تیم ملی

من عاشق تیم ملی ایران هستم اما در ماه های گذشته مشکلاتی برایم به وجود آمد که به یکباره قصد کناره گیری از تیم ملی را کردم و کارلوس کی روش خداحافظی من را پذیرفت تا از جمع ملی پوشان دور شوم. در این مورد دوست ندارم فعلاً حرفی بزنم و  همه چیز را به آینده سپرده ام. البته امیدوارم که مشکلم حل شود و خود را باز هم در اردوی تیم ملی و حافظ سنگر ایران ببینم.

é رضایت از زیروبم زندگی

من از زیروبم زندگیم راضی هستم و خدا را صدهزار مرتبه شکر می کنم. به نظرم همه چیز آن طور که خودم دوست دارم پیش می رود و مشکلی احساس نمی کنم.

é پیام نوروزی برای خوانندگان

همه ما عادت کرده ایم عید نوروز را به یکدیگر تبریک بگوییم، غافل از اینکه باید مدام خدا را شکر کرد که یک بهار دیگر در کنار خانواده مان هستیم. باید برای سلامتی و برای حفظ آبروی مان از خداوند ممنون باشیم. من از مردم عزیز کشورم خواهش می کنم در این روزهای خوب نوروزی به یاد مردمی باشند که روی تخت بیمارستان ها افتاده اند و نیاز به دعای خیر دیگران دارند. از خدا می خواهم تمام مریضان را شفا بدهد تا در شب عید هر کسی در خانه خودش باشد نه روی تخت بیمارستان. بیایید امسال برای سلامتی یکدیگر دعا کنیم و از خدا بخواهیم به خانواده همه ایرانی ها و همه مردم جهان سلامتی بدهد.

 

زیروبم/ شماره پنجم/ ویژه نوروز ۹۲/ صفحه ۹۴