آرزوهای دختر نوجوانی به بلندی اشعه های خورشید
این دختر 14 ساله که سقف آرزوهایش رسیدن به المپیک است میگوید: زندگی یعنی زدن به هدف و در زمان کوتاهی که فرصت زندگی کردن داریم باید از همه لحظات لذت ببریم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یوسف حیدری-دختر نوجوان تیرانداز ایرانی با کسب سه نشان طلا و یک نقره در رقابتهای قهرمانی آسیا نشان ویژه تارگت فدراسیون جهانی را به کلکسیون افتخارات بانوان ایران اضافه کرد.
گیسا بایبوردی که پس از قهرمانی در رقابتهای شنای کشور سراغ ورزش تیراندازی رفت با موفقیت در رشته کامپوند این بار با کسب مدالهای طلای آسیایی و نشان ویژه فدراسیون جهانی نام خود را در میان تیراندازان برتر جهان قرار داد. این دختر 14 ساله که سقف آرزوهایش رسیدن به المپیک است میگوید: زندگی یعنی زدن به هدف و در زمان کوتاهی که فرصت زندگی کردن داریم باید از همه لحظات لذت ببریم.
او که ورزش را از سه سالگی و زیر نظر مادر آغاز کرد میگوید وقتی برای نخستین بار در عرشه کشتی به دریا خیره شد احساس کرد میتواند مانند ماهیها شنا کند و از آن لذت ببرد.
صید طلا در آب
سه ساله بود که برای نخستین بار بر عرشه کشتی به ماهیهای دریا خیره شد. ماهیها در گروههای مختلف آرام و موزون حرکت میکردند و همزمان مسیر حرکت را تغییر میدادند. گیسا در دنیای کودکانهاش از اینکه پدر را همراهی میکرد خوشحال بود. بعداز بازگشت از این سفر همراه مادر به استخر رفت و توانست یک سال بعد در رقابتهای شنای موزون در آب مدالهای طلای استانی و کشوری را صید کند. او از نخستین گامهای موفقیت در زندگیاش اینگونه میگوید: فرزند دوم خانواده هستم و برادرم 4 سال از من بزرگتر است. دوران کودکی وقتی پدرم را در لباس سفید نیروی دریایی میدیدم دوست داشتم تا یک بار همراه او سفربا کشتی را تجربه کنم. پدرم ناخدایکم نیروی دریایی ارتش است و وقتی برای نخستین بار همراه او در عرشه کشتی به دریا و غروب خورشید نگاه کردم فهمیدم دنیا بسیار بزرگتر از تصورات من است. از همان زمان علاقه به شنا در من شکل گرفت و در 3 سالگی همراه مادرم به استخر رفتیم. مادرم نجات غریق است و برادرم نیز مشوق من بود تا شنا یاد بگیرم. علاقه زیادی به شنای موزون داشتم و با کمک مادر و مربیام بسرعت شنا و همچنین تکنیکهای مختلف آن را یاد گرفتم. چهار سالم بود که در رقابتهای شنای نیروی دریایی در استان هرمزگان و همچنین کشور به مقام قهرمانی رسیدم. وقتی برای نخستین بار مدال طلا را به گردن انداختم احساس خوبی داشتم و تصمیم گرفتم مدالهای بیشتری صید کنم. سالهای 88، 89 و 91 در مسابقات قهرمانی کشور به ترتیب سوم، دوم و اول شدم. در مسابقات وقتی مادرم را کنار استخر میدیدم با اطمینان بیشتری مسابقه میدادم و میدانستم که قهرمان میشوم.
آرزوهای بزرگ
روزی که برای نخستین بار ورزشکاران تیر و کمان را دید حس کرد میتواند سیبل موفقیتها را هدف بگیرد و به سکوهایی فراتر برسد. به این ترتیب گیسا وارد عرصه ورزش تیراندازی با کمان شد. او از روزی که برای نخستین بار کمان به دست گرفت اینگونه میگوید: با وجود آنکه در رقابتهای شنا همیشه سکوهای افتخار را تصاحب میکردم اما این قهرمانیها مرا راضی نمیکرد و به قهرمانی فراتر از مرزها فکر میکردم. به دنبال رشته ورزشی بودم که بتوانم با آن به این موفقیت دست پیدا کنم. در باشگاه تیروکمان نیروی دریایی ارتش وقتی برای نخستین بار ورزشکاران تیروکمان را دیدم حس کردم رشته ورزشی مورد علاقهام را پیدا کردهام. با شوق زیاد در کلاسهای آموزشی شرکت و بسرعت پیشرفت کردم.
رسیدن به موفقیت به تلاش و پشتکار نیاز دارد برای رسیدن به موفقیت از بسیاری از برنامههای تفریحی و میهمانیها صرف نظر میکردم.
رشته تیر و کمان در کامپوند نیاز به تمرینات مستمر دارد و اگر یک روز تمرین نکنیم افت شدیدی میکنیم و به همین دلیل در هر شرایط در تمرینات حاضر میشدم و هر روز صدها تیر به سیبل میزدم. در زمان امتحانات مدرسه نیز از تمرین غافل نمیشدم و صبح زود همه درس هایم را مرور میکردم و با آمادگی کامل در جلسه امتحان حاضر میشدم و پس از آن بلافاصله به محل تمرینات میرفتم.
نخستین مسابقات تیراندازی با کمان که در آن شرکت کردم مسابقات استانی بود که قهرمان شدم و پس از آن در رقابتهای کشور به مقام اول رسیدم و با موفقیت به عضویت تیم ملی تیراندازی با کمان نوجوانان درآمدم. به یک قدمی آرزوهایم رسیده بودم و دوست نداشتم آن را از دست بدهم. سختتر از گذشته تمرین میکردم. با توجه به امتیازات بالایی که در تمرینات کسب کردم مربیام شانس زیادی برای ایستادن من بر یکی از سکوهای قهرمانی قایل بود. سرانجام روزی که منتظرش بودم فرا رسید و همراه با تیم ملی تیراندازی با کمان نوجوانان به مسابقات قهرمانی آسیا در هنگ کنگ اعزام شدیم. تیراندازان شرق آسیا بویژه کشورهای کره جنوبی، چین و هنگ کنگ در این رشته صاحب نام هستند و وقتی بلندگوی ورزشگاه نام مرا برای زدن تیربه سیبل اعلام کرد همه با تعجب به من نگاه میکردند. قبل از شروع مسابقه مادرم که همراه من آمده بود از جایگاه تماشاگران به من قوت قلب داد و خواست که تمرکز کنم. با دستور داور نخستین تیر را در کمان قرار دادم. صدای قلبم را میشنیدم. در آن لحظه هیچ صدای دیگری نمیشنیدم و همه حواسم به نقطه سیاه سیبل بود.
صدایی در درونم میگفت تو موفق میشوی و با اطمینان کمان را رها کردم و تیر به هدف خورد. لبخند مربیام که با دوربین سیبل را نگاه میکرد دلگرمی زیادی به من داد. حریفانم با حیرت به تابلوی امتیازات خیره شده بودند. تیرهای بعدی را نیز به هدف زدم و از 300 امتیاز مسابقه در دو بخش کوالی و حذفی امتیازات 284 و 283 را کسب کردم. در پایان مسابقه وقتی اعلام شد بیشترین امتیازات را درمیان 181 تیرانداز از 33 تیم کسب کردهام از خوشحالی با پرچم ایران دور افتخار زدم.
خوشحالیام وقتی تکمیل شد که از سوی فدراسیون جهانی تیروکمان به خاطر امتیاز بالایی که کسب کرده بودم نشان آبی تارگت -بالاترین نشان در تیراندازی با کمان جهان- به من اهدا شد. در ادامه این مسابقات و در بخش تیمی نیز موفق به کسب یک مدال طلا و یک مدال نقره شدم. از بین هیاهوی تماشاگران صدای مادرم را که مرا تشویق میکرد میشنیدم. بلافاصله بعد از مسابقه نزد او رفتم و با تلفن خبر موفقیتام را به پدرم که در مأموریت نیروی دریایی ارتش بود دادم.
پدرم گفت این ابتدای راه است و باید به المپیک فکر کنم. این جمله بزرگترین آرزوی من است و تلاش میکنم که یک روز بر سکوی المپیک پرچم ایران را به اهتزاز دربیاورم. بعد از پایان مسابقات وقتی به کشور بازگشتیم دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش از من تقدیر کرد.
ایشان از من به عنوان یکی از افتخارات کشور و نیروی دریایی ارتش یاد کردند. از اینکه پدرم را نزد فرماندهاش خوشحال میدیدم به خود افتخار میکردم.
تعریف گیسا بایبوردی درباره زندگی زیبا است، او میگوید: زندگی یعنی لمس سختی و شادی در کنار یکدیگر و این به نوع نگاه انسانها بستگی دارد. در این سالها با غلبه بر مشکلات سعی کردهام از زندگی لذت ببرم زیرا لحظاتی که سپری میکنیم هرگز بازنخواهند گشت و باید از زمان کوتاهی که خداوند در اختیار ما قرار داده است به بهترین شکل استفاده کنیم. رقابتهای جهانی تایلند که آذرماه امسال برگزار خواهد شد فرصتی است که خود را در عرصه جهانی نشان دهم. تلاش میکنم این سکو را نیز فتح کنم.
ارسال نظر