شباهت ها و تفاوت های سبک کاری کارلوش کروش و مورینیو!
بیژن عزیزی مربی ایرانی ساکن کانادا که سابقه مربیگری در پرسپولیس را دارد ، در کافه خبر به تشریح تفاوت های فوتبال مدرن و سنتی پرداخت.
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین بیژن عزیزی؛در سال های نه چندان دور مربی پرسپولیس بود.کمک حمید استیلی.به شهرداری تبریز رفت و جای علی اصغر مدیر روستا را گرفت هر چند که خودش می گوید:«من نرفته بودم جای او را بگیرم.علی اصغر خودش هم شاهد است.»خوب یا بد او مدت کوتاهی را در ایران مربیگری کرد و بنا به دلایلی که خودش می داند اینجا را ترک کرد و در یکی از ایالت های کانادا مربیگری کرد.
عزیزی یکی از آن کارشناسانی است که فوتبال را خوب می فهمد و وقتی پای نقد یا حمایت از تیم،شخصیت ورزشی و حتی یک نسل از فوتبال باشد سینه سپر می کند و حرفش را با دلیل و مدرک می زند.او در کارشناسی کردن برای عملکرد کروش در تیم ملی هم همین حس را دارد.در روزگاری که خیلی ها غیر منصفانه نقد می کنند تا فقط چیزی در رسانه ها گفته باشند عزیزی با اشاره به نکاتی فنی عملکرد کروش در تیم ملی را بررسی می کند ....
این روزها شرایطی پیش آمده که بیشتر مربیان داخلی ما مخالف حضور کارلوس کروش در فوتبال ایران هستند.شما هم هین نظر را دارید؟
مشکلی که ما در حال حاضر داریم این است که خودمان نمی دانیم کروش را برای چه کاری می خواهیم!حتی فدراسیون هم نمی داند.در بازه ای فدراسیون با هر مربی ای که به آنها پیشنهاد شده بود، مذاکره می کرد.اصلا توجه نمی کردند که این مربی پیشنهاد شده در فوتبال ایران کارایی خواهد داشت یا خیر؟این مسائل به فوتبال ما لطمه می زند.کروش مربی با سواد و کار بلدی است اما ورودش به فوتبال سنتی ایران باعث شده از آن توانمندی و تاثیرگذاری که در فوتبال مدرن داشته است نتواند در فوتبال سنتی ما استقاده کند.
به نظر شما چطور می شود از وجود چنین مربیانی در فوتبال ایران استفاده کرد؟
همه فوتبالیست های ما از زمین خاکی شروع کردند و بازیکن تیم های بزرگی مثل پرسپولیس،استقلال و تیم ملی شدند.بچه ها از سن هشت تا دوازده سالگی رشد و یادگیری را شروع می کنند و بعد از دوازده سالگی وارد دنیای حرفه ای تعلیمات می شوند.اما هیچ یک از فوتبالیست های ما فوتبال را اصولی و از سن پایین شروع نکردند.ما در ایران استعداد داریم اما بازیکنان ما فوتبال گروهی و اصولی را فرا نگرفته اند.
به همین خاطر است که بازیکنان ما در تیم های اروپایی موفق نمی شوند؟
صد در صد.بازیکنان ما تکنیک دارند اما نمی توانند در خدمت تیم باشند.فوتبال روز اروپا از بازیکن کار تیمی می خواهد نه تکنیک.فوتبال ایران شبیه ارکستری است که همه می خواهند "ساز سلو" بنوازند در صورتی که یک سمفونی را با یک ساز نمی توان اجرا کرد.ارکستر هم مثل فوتبال یک رهبر دارد و یک برنامه برای اجرا و همه نوازنده ها از روی نت می نوازند.هیچ وقت نمی توانیم تک نواز باشیم ولی یک کار گروهی را انجام دهیم.
کروش سالهاست که وارد دنیای سنتی ما شده است و توانسته هم تا حدودی خودش را با فوتبال سنتی ما وفق بدهد؟
کروش روز اولی که وارد فوتبال ایران شد هیچ اطلاعی از تاریخ ،فرهنگ،جغرافیا و شرایط محیطی رشد ایران نداشت و باید خودش را با این شرایط وقف میداد.معتقدم او خیلی هم خوب این شرایط را پذیرفت.کروش توانست بلافاصله تغییر را در تیم ایجاد کند.شما کافیست نگاهی به بازی های تیم ملی در جام جهانی بیاندازید.با بازی های تدارکاتی بسیار کم ریتم و هارمونی را توانستیم در تیم ملی می ببینیم.کاری که هیچگاه مربیان کروات نتوانستند در ایران انجام دهند.نکته جالب اینجاست که مربیان داخلی هم نتوانستند این هارمونی را درک کنند.کروش تنها شخصی بود که توانست لیگ ما را تحلیل کند.
این آنالیز در فوتبال اروپا هم انجام می شود؟
همه لیگ ها هر سال در پایان بازی ها مورد تحلیل و آنالیز قرار می گیرند.در بخش های بدنسازی تیم ها،روانشناسی،تاکتیک و ...
کروش هم لیگ ایران مورد آنالیز قرار داد و متوجه شد بازیکنان ما قدرت تصاحب توپ را ندارند.بازیکنان ایرانی در حالت فشار نمی توانند توپ را نگه دارند.مدافعان و دروازه بان های ما نمی توانند در بازیسازی به تیم کمک کنند.در فوتبال های مدرن چند شیوه بازی وجود دارد.یک تیمی قدرت تصاحب توپ را دارد مثل بارسلونا.اما یک تیمی در ضد حمله توانایی بالایی دارد مثل اتلتیکو مادرید یا اینترمیلان دوره مورینیو.حالا کروش باید کدام شیوه را انتخاب می کرد؟همه مربیان انتقاد کردند که تیم ملی باید هجومی بازی می کرد. اما وقتی ابزار لازم برای بازی هجومی را نداریم چگونه بتوانیم این سیستم را پیاده کنیم؟
اما این سیستم کروش همچنان منتقد های زیادی دارد.
مهم نیست که منتقد داشته باشد مهم این است که چه کسی تعریف درستی از توانایی های فوتبال ما دارد.ما نباید خودمان را با بارسلونا و تیم ملی اسپانیا مقایسه کنیم.آنها مهارتشان در حفظ توپ است.وقتی توپ را از دست می دهند باید در کمتر از یک دقیقه دوباره مالک توپ شوند.
یکی از ایراد هایی که از تیم کروش می گیرند این است که پلان B برای بازی ندارد و نمی داند بعد از وقتی که به گل رسیدند باید چه کار کند.یا مثلا زمانی که تیم گل می خورد...
سیستمی که کروش پیاده کرد ارائه یک فوتبال منطقی با ساختار دفاعی بود.چیزی که در فوتبال ما قابل مشاهده بود،متصل بودن بازیکنان با یک ساختار فکری متحد.برای اولین بار در تاریخ فوتبال ما یازده بازیکن تیم ملی توانستند برنامه ای که مربی از آنها خواسته بود را در زمین پیاده کنند و این شاهکار کروش بود.
فوتبال آسیا فوتبال در حال توسعه است و با فوتبال مدرن فاصله زیادی دارد.در فوتبال مدرن یکی از کارها این است که باید حقیقت را بازگو کنیم و صادق باشیم.مربی اگر صادق نباشد بازیکن نمی تواند به او اعتماد کند.اما این مسائل در فوتبال ما تعریف نشده است.
یکی از انتقاد هایی که در این چند سال از کروش شده این است که او نتوانسته تغییری در فوتبال ایران به وجود بیاورد.به نظر شما کروش توانسته این تغییر را در فوتبال ما ایجاد کند؟
من با دوستان مخالفم.شما اگر نگاهی به فوتبال آسیا کنید متوجه می شوید که فوتبال آسیا وابسته به اروپا است.سالانه چند مربی و داور از اروپا کلاس هایی در AFC برگزاری می کنند.فوتبال آسیا و اروپا در زمینه مربی گری با هم فاصله زیادی دارند.فوتبال ایران هم مشکل آموزش مربی دارد.مربیان ما استاندارد های آسیا را دارند که استاندارد های در حال توسعه هستند و با فوتبال روز اروپا فاصله زیادی دارد.بهترین نمونه ای که می شود مثال زد تفاوت لیگ ایران با لیگ های اروپایی است.لیگ ایران حاصل تراوشات ذهن مربیان ایرانی است و این تراوشات ذهن مربی است که بازیکن را تعلیم می دهد.
لیگ امسال ایران کمی پویا تر از قبل شده بود این طور نیست.
من متاسفانه نتوانستم لیگ را پیگیری کنم اما برخی از اتفاقات را دیدم اما خوشحالی من از روی کار آمدن نسل جدید مربیان در فوتبال ایران است.مربیانی که فوتبال مدرن را ارائه می کنند و این شروع خوبی برای کنار گذاشتن فوتبال سنتی است.اکثر مربیان ما فقط از بازیکن می خواهند تا بازی را نبازند و حداکثر می گویند تیم حریف از سمت راست حمله می کند و باید جلو فلان بازیکن را بگیرید.ولی هیچگاه برای بازیکنان شرح وظایف ترسیم نمی کنیم.یکی از مربیان به نام ایران بعد از شکست مصاحبه کرد و گفت فلان بازیکن بعد از ورودش به زمین در یک موقعیت تک به تک ناکام بود و تا زمانی که یاد نگرفته است حق تمرین در تیم را ندارد.پس وظیفه مربی تیم چیست؟شمایی که مربی هستی باید به بازیکن آموزش بدهی نه اینکه بازیکن خودش آموزش ببیند.
فرق فوتبال سنتی و فوتبال مدرن در چه چیزهایی است؟
با این صحبت های من شاید خیلی ها ناراحت شوند اما قبلا هم گفته ام که در فوتبال مدرن باید صادق بود.مربیان ایرانی خودشان را ایزوله کرده اند اما مربیان مدرن رابطه صمیمی و خوبی با بازیکنان شان دارند. بازیکن مربی را نزدیک ترین دوست و محرم خودش می داند اما در ایران رابطه مربی و بازیکن رابطه رئیس و مرئوسی است. فوتبال سنتی فوتبال داد و فریاد است.مربی بین دو نیمه و بعد از بازی بر سر بازیکن فریاد می کشد اما در فوتبال مدرن مربی به بازیکن راهکار می دهد.اگر بازیکنی اشتباهی کرد مربی راهکاری برای جلو گیری از اشتباه به بازیکن ارائه می کند.شما در فوتبال سنتی بازی فیزیکی و درگیرانه را مشاهده می کنید اما در فوتبال مدرن فوتبال هوشمندانه را می بینید. ما اگر می خواهیم پیشرفت کنیم باید رو به سمت فوتبال مدرن حرکت کنیم.این حالت گذار در فوتبال اروپا صد سال پیش رخ داده است.ما یک شبه نمی توانیم از فوتبال سنتی به فوتبال مدرن برسیم.منتقدان توقع دارند کروش در کمتر از یک سال فوتبال ما را به مدرن تبدیل کند در حالی که خودشان هیچ کاری برای این تغییر نمی کنند.
چرا هیچ یک از مربیان آسیایی جایی در فوتبال روز اروپا ندارند؟
به نکته خوبی اشاره کردید. همین نکته تفاوت فوتبال آسیا و اروپا را نشان می دهد. فوتبال آسیا سال ها با فوتبال اروپا فاصله دارد.طی یک پژوهش توسط یکی از دانشگاه های ایران درباره سیستم رهبریت فوتبال ایران در قالب مربی گری چگونه است؟این گروه با 400 بازیکن لیگ برتری و لیگ آزادگان صحبت کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که 50% از قدرت رهبریت در مربی گری ایران با رابطه شکل می گیرد و فقط 18 % بر پایه شرح وظایف است.در تحقیقات به این نتیجه رسیدند بیشتر بازیکنان دچار افسردگی و بریدگی از فوتبال می شوند.
ما وقتی با ملی پوشان صحبت می کنیم آنها بر این عقیده هستند که نقش مربی را بیش از 20 % نیست و این بازیکن است که تفاوت را ایجاد می کند.
من مخالف این قضیه هستم.کار مربی در فوتبال مدرن این است که بازیکن را از جایگاهی که هست تبدیل کند به کسی که خود بازیکن هم توقع آن را ندارد.در جام جهانی مهرداد پولادی یکی از بهترین بازیکنان ایران بود.iیچ کدام از کارشناسان و حتی پولادی هیچ گاه فکر نمی کردند بهترین بازیکن تیم ملی در جام جهانی شود.این هنر مربی ست که از بازیکن بهترین بازی را بگیرد.این فرق بین مربی مدرن و سنتی است.مربی مدرن می داند از بازیکن در چه پستی استفاده کند.
به نظر شما دلیل وجود بازیکن سالاری در فوتبال ایران چیست؟
دلیل بازیکن سالاری در ایران این است که مربی به خاطر کمبود اطلاعات و درک درست از بازی و تاکتیک ها بازیکنان خوبی را انتخاب می کنند که مشکلات آنها را حل کنند.اما در فوتبال مدرن مربی با اتکا به دانش خود بازیکنی را جذب می کند که با افکار او سازگار باشد.این هم یکی از تفاوت های مهم در بین فوتبال مدرن و فوتبال سنتی است.
این مشکل را هم فوتبال آرژانتین دارند و بازیکنان بزرگ تر از مربی تیم هستند.آنها چگونه توانستند این معضلات را از بین ببرند.
در فوتبال مدرن نتیجه بازی در یک یا دو فرصت تعیین می شود.تیم ها در فوتبال مدرن بسیار نزدیک به هم هستند.در فوتبال مدرن برتری داشتن ملاک است اما در فوتبال سنتی نتیجه گرایی ارزش دارد.در فوتبال مدرن نقش مربی در برتری یک تیم تعیین کننده است.شما بارسلونای گواردیولا را با بارسلونای تاتا مقایسه کنید.همان بازیکنان ولی مربی تغییر کرد.اما چرا نتوانست نتیجه بگیرد؟درفوتبال به کار گیری بازیکن در جای درست بسیار اهمیت دارد و این دانش مربی را نشان می دهد.
بازی خوب به چه معناست؟آیا کاری که کروش در تیم ملی انجام می دهد را می توان برتری داشتن نام گذاری کرد؟
در فوتبال حال حاضر ما برتری داشتن معنایی ندارد.کروش در حال حاضر دارد بنیان و اساس فوتبال مدرن را پایه گذاری می کند و این نیازمند به زمان است.برتری داشتن به این معناست که ما به بهترین شکل بازی را به نمایش بگذاریم.تیمی که بتواند به بهترین شکل بازی کند پیروزی هایش هم تداوم پیدا می کند.شما اگر به بازی اتلتیکو مادرید توجه کنید می بینید 20 درصد هم از تصاحب توپ را در اختیار ندارد اما همواره برتری دارد.اتلتیکو بر اساس داشته های تیمی سیستمش را ارنج می کند.کاری که کروش در فوتبال ایران انجام می دهد.مورینیو با اینتر میلان در نیوکمپ با تک گل میلیتو توانست بارسلونا را شکست دهد.یکی از خاصیت های مورینیو این است که غریضه را از بازیکنان می گیرد.همه بازیکنان دوست دارند خود نمایی کنند اما مورینیو این اجازه را به بازیکنان نمی دهد.شما هیچوقت نمی توانید مقابل بارسلونا با سیستم تهاجمی بازی کنید.همین کار را هم کروش انجام داد و کارش هم درست بود.ما نمی توانیم در مقابل فوتبال آرژانتین توپ را در زمین بچرخانیم.باید توپ را به حریف بدهیم و چشم به ضد حملات داشته باشیم.ما حتی اگر کمی خوش شانس بودیم می توانستیم آرژانتین را شکست دهیم.
ارسال نظر