لقبی که رضا عنایتی دوست دارد
بازیکن کهنهکار کشورمان گفت: اگر بگویم به آقای گلی فکر نمیکنم، دروغ بزرگی گفتهام، منِ عنایتی همیشه به این عنوان فکر میکنم ولی هیچوقت باعث نشده است به خاطر آقای گلی خودخواه باشم و منافع فردی را به منافع تیم ترجیح بدهم.
به گزارش پارس به نقل از خبرگزاری دانشجو ، رضا عنایتی از فوتبالیستهای خوشاخلاق محسوب میشود، فوتبالیستی که هنوز بوی گل میدهد، حتی در ۳۸ سالگی. درباره او ضربالمثل «مثل قالی کرمان میماند» کاملاً صدق میکند. در سن ۳۸ سالگی هنوز از خیلی جوانترها بهتر بازی میکند، میدود، گل میزند و... رضای آقای گل که با لقب دندان پوسیده از استقلال رفت، حالا دوباره به خانهاش بازگشته تا سالهای آخر فوتبالش را با پیراهن آبی ادامه دهد. او میگوید: دیگر رؤیایی در فوتبال ندارم، قول میدهم همینجا کفشهایم را آویزان کنم!
گفتگوی نوروزی خبرنگار مابا رضا عنایتی در زیر آمده است:
* چند سال پیش با ناراحتی از استقلال رفتی!
دقیقاً! به خوبی آن روزهای تلخ و البته پرتجربه را به یاد دارم. در خاطرم باقی مانده است روزهایی که برخیها تلاش کردند استقلال را زمین بزنند. منِ رضا عنایتی رفتم و دیدید چطور و چه بلایی سر استقلال آوردند. در دنیا سابقه ندارد باشگاهی به فوتبالیستی که عضو آن است، توهین کند. آقایان به من لقب دندان پوسیده را دادند اما باور کنید من عاشق این لقب شدهام!
* عاشق لقب دندان پوسیده؟ توهین بزرگی به تو بود!
گذر زمان همه چیز را مشخص کرد. منِ دندان پوسیده هنوز در این فوتبال هستم و آن آقایان رفتند، البته قاعدهاش نیز همین بود. باید میرفتند چرا که از بدنه ورزش و فوتبال نبودند و اشتباهی وارد آن شده بودند. همه ایران میدانند دندان پوسیده چه کسانی بودند. اتفاقاتی که رقم زدند، تودهنی محکمی به خودشان بود و این را از آن بالایی دارند. واقعاً خداوند بزرگ است و جواب نامردیها را میدهد. او به رضا عنایتی عزت داد اما دست برخیها را رو کرد.
* پرونده استقلالی شدن تو در تمام سالهای اخیر مطرح میشد اما تا به امسال در حد حرف میماند و اجرایی نمیشد.
این برای خودم هم یک علامت سؤال بود؛ استقلالی شدن من به هزار و یک دلیل تا به امروز عقب افتاد. دوست ندارم درباره دلایلش صحبت کنم چرا که برخی مسائل بیان میشود که ... ولش کن. هر وقت قرارداد میبستم، میگفتند تو را میخواهیم. اگر میتوانی برو رضایتنامهات را بگیر. بعد دوباره نیمفصل میشد، میگفتند اگر باشگاهت موافقت کند، ما تو را میخواهیم. نمیدانم چرا اما به خوبی میدانم برخیها دوست نداشتند عنایتی به استقلال برگردد.
* اینها در باشگاه استقلال هستند هنوز...؟
سؤال سیاسی نپرس!
* به نظر نمیرسید مسئولان پدیده به راحتی تو را از دست بدهند.
من یک نیمفصل بسیار خوب را در پدیده مشهد پشتسر گذاشتم، نیمفصلی که هرگز فراموش نمیکنم. مسئولان، مربیان، بازیکنان و هواداران پدیده روزهای به یاد ماندنی و پرخاطرهای را برایم رقم زدند که هرگز و تا آخرین روز زندگیام از یاد نمیبرم. وقتی پیشنهاد استقلال جدی شد، رفتم حرف زدم. من قبل از استقلال دو، سه پیشنهاد دیگر داشتم اما اصلاً فکر هم نکردم و گفتم میمانم اما ماجرای استقلال متفاوت است. همه میدانند من فقط یک آرزو داشتم و آن وداع با پیراهن استقلال بود. استقلال با همه تیمهای دیگر برایم متفاوت است. به جرأت میتوانم بگویم دیوانه استقلال هستم. رضا عنایتی اگر چهره شد و توانست موقعیت اجتماعی پیدا کند، به تیم ملی برسد، پول بگیرد، لژیونر شد و به امارات رفت، از کنار نام استقلال بوده است. رفتم و خیلی راحت با آقای مرزبان و مدیرعامل تیم صحبت کردم و مردانگی کردند و گفتند برو اما اینجا خانه توست و هر وقت خواستی، برگرد.
* بازگشت به استقلال در ۳۸ سالگی، این برای هر بازیکنی اتفاق نمیافتد. همسن و سالهای تو فوتبال را کنار گذاشتهاند.
(با خنده) مثل این که خیلی دوست دارید رضا عنایتی زودتر از فوتبال برود اما حالاحالاها باید تحملم کنید. از شوخی گذشته اگر رضا عنایتی میتواند هنوز در این فوتبال بازی کند، به خاطر این است که سالم زندگی میکند، خوب استراحت میکند و حواسش به خیلی چیزهاست. من تمرین میکنم و عرق میریزم و زحمت میکشم تا همچنان آماده باشم. هیچکس عاشق چشم و ابروی من نیست. مطمئن باشید اگر خوب نباشم، کنارم میگذارند. من فوتبالیست هستم و باید خیلی چیزها را مراعات کنم. همیشه به جوانترهای تیم میگویم اگر میخواهید در این فوتبال بالا بروید و بمانید، سالم زندگی کنید و زود تشکیل خانواده بدهید، حاشیه پدر بازیکن را درمیآورد. چقدر بازیکن خوب داشتیم اما در یک چشم به همزدنی محو شدند. چرا؟! فقط به خاطر حاشیه.
* حالا تا کی ادامه میدهی؟
تا وقتی بتوانم ۹۰ دقیقه در این فوتبال بدوم. اگر یک روز ببینم بدنم نمیکشد، همان روز کفشها را آویزان میکنم و فوتبال را میبوسم و کنار میگذارم. یکی، دو سال دیگر میروم اما در اوج...
* انتظار از عنایتی بسیار بالاست. به طور حتم از این شرایط آگاه هستی.
آره، الان همه از رضا عنایتی انتظارات زیادی دارند. این انتظارات بهجاست. باید هم اینجوری باشد. الان وقتی مردم مرا در کوچه و خیابان میبینند، مدام میگویند رضا چند گل برای استقلال به ثمر میرسانی؟ آقای گل میشوی و...
* جواب تو به آنها چیست؟
من میگویم با تمام وجود تلاشم را میکنم تا بهترین بازیها را برای استقلال به نمایش بگذارم. من از روزی که به استقلال آمدهام، بیشتر از همیشه تمرین میکنم. شاید باورتان نشود در این روزهایی که استقلال دو جلسه تمرین میکند، خودم نیز به صورت انفرادی کار میکنم تا به بالاترین آمادگی برسم.
* رضا عنایتی برای استقلالی شدن همه جوانب را در نظر گرفت؟
یعنی چی؟
* یعنی اینکه اگر فیکس نبود و فرصت بازی کردن به او نرسید، چه واکنشی نشان میدهد؟
چه واکنشی باید انجام دهم؟ شاید این حرفها تکراری باشد اما چندین بار گفتهام و باز میگویم به خداوندی خدا قسم من آمدهام به استقلال کمک کنم. حالا این کمک به هر نحوی میتواند باشد. اگر بازی کنم، سرم را هم جلوی توپ میگذارم. اگر هم بازی نکنم، به گونهای دیگر میکوشم مؤثر باشم. عنایتی نیامده است که حاشیهسازی کند و تیم را به هم بریزد. دیگر سنی از من گذشته است، بازیکن بیتجربهای نیستم. نگران نباشید پسر خوبی خواهم بود.
* چند سال پیش بازی نکردنهای تو، سیاوش اکبرپور و در برههای حسین کاظمی، جنجال بزرگی برای استقلال به وجود آورد.
نه، نه، نه، با تأکید هم میگویم نه. اصلاً ربطی به بازی کردن یا نکردن نداشت. هر وقت بازی کردم، خوب بودم، گل هم زدم، بازی هم نمیکردم، بیهیچ حرف و حدیثی روی نیمکت مینشستم. ماجرایی که برای من، سیاوش اکبرپور و حسین کاظمی به وجود آمد، ربطی به مسائل فنی نداشت. در اصفهان به مصاف سپاهان رفته بودیم، بازی را باختیم. خودتان حاشیهها و جنجالهایی که بین سرمربی وقت سپاهان و مدیرعامل وقت استقلال وجود داشت را میدانید. ما قبل از بازی هتل را تحویل دادیم و به استادیوم رفتیم. بازی تمام شد، چون اتاق نداشتیم و فاصله زیادی تا زمان پروازمان وجود داشت، به لابی هتل رفتیم. اینقدر هتل شلوغ بود، هواداران آمده بودند، سپاهانیها بودند، حسین هم مصدوم شده بود. یک تکه یخ نبود که روی پاهایش بگذارد. ما سه نفر به منزل مهدی رحمتی رفتیم، حسین پاهایش را بست، بعد به فرودگاه رفتیم، مشکل خاصی نبود. خیلی از بچههای دیگر هم بیرون رفته بودند و تازه دیرتر راهی فرودگاه شدند. ما سوار هواپیما شدیم و برگشتیم. بعد گفتند سر تمرین نروید تا کمیته انضباطی استقلال تکلیفتان را مشخص کند. آقایان برای اینکه خودشان را توجیه کنند و باخت را به سمت مسائل دیگر ببرند، آن شوی تبلیغاتی را راه انداختند. من همان سال به امارات رفتم و با الامارات توانستم قهرمان جام حذفی این کشور شوم.
*به قهرمانی استقلال امیدواری،۴ امتیاز با صدر جدول فاصله دارید.
جوری میگویی ۴ امتیاز انگار استقلال ۴۰ امتیاز فاصله دارد. بابا این ۴امتیاز اختلافی نیست که نشود جبران کرد. در این فوتبال چیزی نیست که قابل جبران نباشد. خود من بازیکن تازهواردی نیستم. از این بالا و پایینهای فوتبالی زیاد دیدهام. اینقدر بازی مانده است که میتوانیم صدرنشین شویم. وقتی در لیگ پنجم با استقلال قهرمان شدم، در برههای از زمان سوم و چهارم بودیم اما در پایان جام را بالای سر بردیم. قهرمانی استقلال در لیگ هشتم نیز نیازی به یادآوری ندارد. میتوانم یک مثال دیگر نیز بزنم؛ با سپاهان اصفهان، شروعی افتضاح داشتیم، چند بازی را باختیم و مساوی کردیم. نمیبردیم اما بر رتبه اول نشستیم.
* خیلی مطمئن حرف میزنی.
برای اینکه از جنس فوتبالم. برای اینکه استقلال را میشناسم. برای اینکه با فوتبال ایران آشنا هستم و به خوبی میدانم فاصله تیمها زیاد نیست. مدعیان بازیهای زیادی را با هم دارند، امتیازات تقسیم میشود و اگر همان اهدافی را که داریم و دنبالش هستیم، به دست بیاوریم، قهرمان میشویم. این حرف را که به شما میزنم، فراموش نکنید، استقلال در کوتاهترین زمان ممکن به صدر میرسد و دیگر آن را از دست نخواهد داد.
* ولی به این راحتی که حرف میزنی، نیست.
مگر من گفتم راحت است؟ این حرف را نزدم. برای تمام تیمها که رقیب استقلال در راه قهرمانی محسوب میشوند، احترام زیادی قائل هستم و قوی و شایسته هستند ولی من انگیزه و قدرت استقلال را میبینم. یکی، بعد از باخت به نفت برای چند نفر از بازیکنان مثال الامارات را زدم، الامارات به لیگ دسته دوم سقوط کرده بود. به فینال جام حذفی رسیده بودیم، خیلیها پیشبینی میکردند در فینال میبازیم و دوم میشویم اما سرمربی جدید الامارات آمد و همه بچهها را جمع کرد و گفت: میتوانیم و چون میتوانیم، باید قهرمان شویم. مگر شماها چه چیزی کمتر دارید؟! این اتفاق هم افتاد و توانستیم الامارات را برای اولین بار در تاریخش به مقام قهرمانی برسانیم. حالا آن تیم الامارات بود و ما درباره استقلال حرف میزنیم که پرافتخارترین تیم ایرانی در قاره کهن محسوب میشود. بنویس من با استقلال قهرمان لیگ چهاردهم میشوم.
* هنوز به آقای گلی فکر میکنی؟
اگر بگویم به آقای گلی فکر نمیکنم، دروغ بزرگی گفتهام. منِ عنایتی همیشه به این عنوان فکر میکنم ولی هیچوقت باعث نشده است به خاطر آقای گلی خودخواه باشم و منافع فردی را به منافع تیم ترجیح بدهم. من بیشتر از اینکه به آقای گلی فکر کنم، دنبال آن هستم که بازیکن مؤثری باشم. آقای گلهایم را شمردهام، سه بار تا حالا به این مهم رسیدهام. (با خنده) به قول معروف میتوانم بگویم در آقای گلی، هتتریک کردهام.
* شماره ۸۰ را پوشیدی.
آره، این شماره را به دو دلیل انتخاب کردهام؛ اول اینکه در الامارات برایم خوشیمن بود و دوم اینکه معین، پسرم گفت بابا ۸۰ را بپوش. این شماره میتواند شانس خوبی برایم به وجود آورد.
*عنایتی دوران کودکی اش را چطور پشت سرگذاشت.
به سختی ،من آدمی بودم ک روزهای سختی را درزندگی پشت سرگذاشتم؛نوجوانی و جوانی من همین طور ،همیشه گفته ام و باز هم می گویم که رضا عنایتی روزگاری در جوار حرم امام رضا جوراب می فروخت و دست فروشی می کرد و زمانی هم کارگر فرش شویی بود،من از این مراحل به فوتبال رسیدم.
* حالا عنایتی آن روزها را فراموش کرده است.
نه،من تا آخرین روز عمرم گدشته ام را فراموش نمی کنم واز خاطرات روزهای بی پولی ام ابایی ندارم.
* در دوران کودکی اولین عیدی رو از کی می گرفتید؟
از پدر و مادرم و مادر بزرگم
* به اولین نفری که عیدی می دهید؟
پسرهایم
* برای آینده پسرانت چه برنامه ای داری؟ دوست داری فوتبالیست شوند؟
دوست دارم هر کاری خودشان دوست دارند، انجام دهند. من دلم می خواهد درسشان را بخوانند و به رتبه های بالا برسند. اگر هم خودشان دوست داشته باشند، فوتبالیست شوند.
* پدری نمونه برای فرزندانت هستی.
فکر نمی کنم اینطور باشد اما اگر هم کسی این حرف را می زند به من لطف دارد. شاید هم اگر از پسرانم بپرسید این نظر را نداشته باشند اما جدا از شوخی سعی می کنم بهترین پدر دنیا باشم.
ارسال نظر