در گیری های تاریخی فوتبال ایران
اتفاقاتی که در اهواز افتاد و موجب درگیری احمدرضا عابدزاده با کولی بازی بازیکن استقلال صنعتی شد بهانه ای شد تا به یاد به مشت ها و لگدهای تاریخی فوتبال ایران بیفتیم .
به گزارش پارس به نقل از جهان، در هفته یازدهم لیگ برتر در دیدار تیمهای استقلال صنعتی و راه آهن ضعف داوری موجب شد که بازی به حاشیه برود تا جایی که احمدرضا عابدزاده از کوره در رفت و درگیر شد.
در تاریخ فوتبال ایران شاهد تنشها و درگیریهای فراوانی بودیم، از زدو خورد قلعه نویی با محرمی گرفته تا کتک کاری پروین با سرمربی، درگیری پورحیدری با داور، سیلی عزیز اصلی به داور ، مشت برومند به پایان رافت، درگیری استیلی با نوازی و چندین درگیری فیزیکی و فحاشی دیگر که قابل وصف نیست البته مطمئن باشید همه کسانی که در فوتبال درگیر شده اند هم اکنون از کرده خود پشیمانند .
اتفاقاتی که در اهواز افتاد و موجب درگیری احمدرضا عابدزاده با کولی بازی بازیکن استقلال صنعتی شد بهانه ای شد تا به یاد به مشت ها و لگدهای تاریخی فوتبال ایران بیفتیم .
دو سه فصل پیش و زمانی که علی دایی سرمربی پرسپولیس بود،خبر آمد که او از یک لیدر مشت خورده است، از یک لیدر مشت خورده است و بادمجانی که پای چشمش سبز شده بود همه چیز را نشان داد.در عکس هم این بادمجان تازه کشت کاملا معلوم است.احمدرضا عابدزاده هم البته از این لیدر مشت خورده بود. این دو مشت در زمین فوتبال و مقابل چشمان هزاران هزار نفر روی نداده بود وگرنه ممکن بود به یادماندنی شود مثل لگدی که علی کریمی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان به تجهیزات پزشکان روی نیمکت تیم ملی زد. که البته این یکی ماندگار شد.
اما در کل مشتها و لگدهایی که در مستطیل سبز به کار گرفته شوند و در اصطلاح در ورزشگاهها پرتاب شده باشند، هنوز در یادها مانده اند و در تاریخ هم ثبت شده اند.همین مشت و لگدهاست که فوتبال را برای همه جذاب کرده است و به قول یکی از سرمربیان لیگ برتری، این مشت و لگدها مزه و نمک فوتبال است.یاد آن جمله می افتیم ، دعواهای زن و شوهر نمک زندگی است.البته یک ضرب المثل جالب در این باره وجود دارد.زن و شوهر دعوا کنند ؛ ابلهان باور کنند! اما باور کنید در دعوای فوتبالی ها ابلهان و عاقلان هم نمی توانند باور کنند بازیکنان چند صد میلیونی و میلیاردی چنین حرکاتی در زمین انجام دهند.نگاهی به تاریخچه مشت ها همه چیز را به خوبی نشان می دهد.مشت های تاریخی که ثبت و ضبط شده اند. اتفاقاتی که در اهواز افتاد، بهانه خوبی برای مرور این مشتهاست.
۱-اولین مشت در سال ۱۳۴۱ در مسابقات فوتبال باشگاههاي تهران پرتاب شد.در بازی شاهين و ديهيم،مرحوم امير مسعود برومند، مهاجم شاهین در سالهای با تجربگی اش با به بازیکن جوان تیمش یعنی پرويز ابوطالب جوان که الان در فوتبال پایه مربیگری می کند به خاطر داشتن یک سر و هزار سودا در حین بازی و پرت شدن حواسش به او تذکرانی می دهد که این تذکرات باعث پرخاش ابوطالب می شود.پرخاش آن هم به برومند؟غیر قابل بخش است. و زد و خورد درميگيرد،پرویز ابوطالب چند مشت و لگد دریافت می کند. آن روزها، در جراید به شاهينيها اعتراض ميشود و منتقدها ميگويند: اي كاش سيلي شاهينيها از جنس همان سيليهايي بود كه دكتر اكرامي به همايون بهزادي ميزد! سيليهايي كه در پي خود پر از پيامهاي ارزشي و اخلاق مداري بودند!»اینکه باشگاه شاهین به درس بازیکنان اهمیت می داد.اینکه مثلا بازیکنان درس و تحصیل را سرلوحه کارهایشان کنند و هیچ وفت از مدرسه فرار نکنند وبه تمرین فوتبال بیایند.جراید آن روزها نوشتند که رنگ و بوي سيلي شاهينيها، حالا بوي خودخواهي گرفته است!که البته شاهینی همه این حملات را رها کردند و سیستم خودشان را پیاده می کردند.
۲-این یکی زدو خورد و رد وبدل شدن مشت بین المللی بود. سال ۱۳۴۵ مهمترين اتفاق فوتبال درباره مشت و لگد اتفاق می افتد.بازی ايران و در مرحله مقدماتي بازيهاي آسيايي ۱۹۶۶ بانكوك در حال برگزاری است که داور هندي در صحنه ای به نفع ژاپنی ها سوت ميزند، حسين مبشر رئیس وقت فدراسیون به سمت داور ميرود تا اعتراض كند، اما این داور ژاپنی است که می خواهد انتقام جنگ کره و ژاپن را از ایرانی ها بگیرد و یک مشت به صورت رئیس فدراسیون ایران می زند. ميزند، همايون بهزادي، عزيز اصلي، امير احتشامزاده، قهرمان پينگپنگ و علي عبده رييس سابق فدراسيون بوكس و مديرعامل پرسپوليس به خونخواهی رئیس فدراسیون فوتبال ایران خونشان به جوش می آید و به سمت داور حمله مي کنند.کار به دخالت پليس تايلند می کشد و خلاصه بازی تعطیل می شود. كار بالا ميگيرد و کمیته ملی المپیک ایران تصمیمی به خروج از بازیها می گیرد که با تماس شاه تایلند با شاه ایران رایزنی هایی انجام می شود و با وساطت شاه مخلوع، ايران در بازيها ميماند و حسابی تایلندی ها از ایرانی ها عذرخواهی می کنند.البته گفته شده که شب بازی در هتل هم بهزادی حسابی داور هندی را دوباره کتک زده است!
۳-عزیز اصلی ملقب به عزیز فنر ، به بزن بهادری مشهور بود.او که در سالهای ۴۸ و۴۹ در هشت فیلم فارسی بزن بزن همراه با بیک ایمان وردی بازی کرده بود از مشت زنهای به نام فوتبال ایران بود که به خدمت دو داور رسیده بود.دو داور نامدار فوتبالایران به نامهای ابوالقاسم حاج ابوالحسن و ارشد برازنده در داربي از عزیز فنر دروازهبان یاغی پرسپوليس چک و لگد ميخورند! عزیز اصلی بعدها کتابی منتشر کرد که الان هم موجود است.او در این کتاب نوشته است:« آنقدر آنها بد داوري كردند كه اگر باز هم آنها را ببينم، به محض دیدن خدمتشان میرسم و با مشت به جانسان می افتم!» عزیز اصلی، دروازهبان عصبی و عصیانگر پرسپولیس در بزنبزن ها در داربی ها حرف نداشت. او که بارها در زمین تمرین و بازیهای پرسپولیس با بازیکن و مربی و هوادار و همه و همه درگیر شده بود، همانطور که گفتیم در سالهای ۴۸ و ۴۹ موردتوجه کارگردانهای فیلمفارسی قرار گرفته بود تا درهشت فیلمفارسی که در چند تایش بیکایمانوردی هم حضور داشت، بازی کند و طرفداران دوآتشه پرسپولیس را هم به سینما کشاند. عزیز اصلی که لقبش عزیز فنر بود، روزهای داربی تاج و پرسپولیس یک گلادیاتور به تمام معنا بود. او در دو داربی سالهای ۴۸ و ۴۹ دو داور یعنی ارشد برازنده و ابوالقاسم حاجابوالحسنی را با سیلیهای آبدار نوازش میکند و از زمین هم اخراج میشود.در واقع اولین جنجال بزرگ داربی تهران در ۱۷ بهمن ۱۳۴۸ و در چهارمین داربی اتفاق افتاد. تاج در آن بازی با گل دقیقه ۸۳ غلامحسین مظلومی جلو افتاد، اما چند دقیقه بعد سرپرست کنونی پرسپولیس، محمود خوردبین دروازه تاج را باز میکند، اما حاج ابوالحسنی داور گل را نمیپذیرد تا آن سیلی معروف را از عزیز فنر بخورد و فنر اخراج شود. پس از این اتفاق بازیکنان پرسپولیس در اعتراض به داوری زمین را ترک میکنند. فدراسیون فوتبال آن زمان بازی را سه بر صفر به سود تاج اعلام کرد و عزیز فنر هم شش ماه محروم شد. درست یکسال بعد دیدار تاج و پرسپولیس دوباره با درگیری همراه بود و به هم ریخت. تاج سوار آن بازی بود و بازی خوب آنها باعث شد تا عباس مژدهی، مهاجم تاج در دقیقه ۷۵ گل اول تاج را بهثمر برساند. بازی پس از گل عباس از سیر طبیعیاش خارج شد. دقیقه ۷۷ براثر درگیری مهدی لواسانی (بازیکن تاج) و همایون بهزادی (مهاجم پرسپولیس) ارشد برازنده هردوی آنها را اخراج کرد، اما این پایان داستان نبود. درست از لحظه اخراج بهزادی و لواسانی، حسین کلانی به داور بازی اعتراض میکرد. برازنده حدود سه دقیقه تحمل کرد، اما در دقیقه ۸۰ کاسه صبرش لبریز شد و به کلانی کارت قرمز نشان داد. اما کلانی به هیچوجه حاضر نبود زمین را ترک کند. در همین لحظه عزیز فنر از راه رسید و یک سیلی محکم و پرقدرت به صورت داور بازی زد تا او هم اخراج شود. بازیکنان پرسپولیس در حالیکه عزیز اصلی را از زمین بازی بیرون میبردند، خودشان هم دیگر وارد زمین نشدند تا فدراسیون درست مثل ماجرای سال گذشته، آبیها را سه بر صفر برنده اعلام کند.
۴- به منصور پورحيدري می آید که اهل بزن بزن باشد؟سرپرست کنونی استقلال که سرمربی تیم ملی و استقلال هم بوده است ۴۵ سال پیش در یک بازی – سعيد صدري – داور قديمي فوتبال ایران را کتک می زند!هم مشت و هم سیلی!البته صدری مرحوم شده اما احتمالا باید منصورخان چند باری به بهشت زهرا رفته باشد از این محروم عذرخواهی کند!
۵-علی پروین هم از یک اتفاق هنوز ناراحت است.او در دهه ۵۰ و بین دو نیمه یک بازی به دلیل انتقاد از سرمربی تیمش یک مشت به صورت مرحوم منصور امیر آصفی می زند اما امر آصفی جاخالی می دهد و مشت علی پروین به درب می خورد..پرسپولیس عقب بوده و پروین به امیر آصفی دستور می دهد تا تعویض کند اما تمام عقدههاي دلش را در مواجهه با منصور اميرآصفي روي درب رختكن امجديه می خورد و در رختکن درب وداغان می شود.آصفی با صدای بلند فریاد می زند که پروین اخراج است که پروین با سر زبان گرفتن دوست داشتنی اش فریاد می زند:«منصورخان خودم تو را به پرسپوليس آوردم و سرمربي كردمت ، حالا تو من را بیرون میکنی؟من خودم هم بيرونت ميكنم!»
۶-البته بعضی مشتها هم هستند که در مستطیل سبز نواخته نشده اند و در بیرون مستطیل سبز بوده است.به عنوان مثال ادب کردن بازیکنان فوتبال توسط مدیران فوتبال ایران هم بارها و بارها به مشت و لگد رسیده است.مرحوم صفر ایرانپاک که رکورد دار گلزنی در داربی است به خاطر اینکه با یک هنرپیشه عکس گرفته بوده و روی جلد مجلات رفته بود با عکس العمل شدید مدیرباشگاه مواجه می شود.علي عبده يك سيلي آبدار و یک مشت دلنواز به صفر ايرانپاك در دفتر کارش می زند. البته بولینگ عبده کلا خبرساز بوده چرا که درسالن والیبال بولينگ عبده و در جريان يك بازي واليبال دوستانه ، محمددادگان جوانکه یعدها رئیس فدراسیون فوتبال شد با عليرضا حيدري جر و بحثش می شود و خلاصه دادگان از کروه در می رود و یک مشت کلی وار به صورت حیدری می زند که بینی حیدری می شکند ، می ترکد و زمین والیبال پر از خون می شود.شنیده شده که عبده قصد داشته دادگان را بزند اما به دلیل اینکه ممکن بوده دادگان واکنش نشان دهد از این کار صرفنظر کرده است.
۷-رضا نعلچگر، هافبك ریز نقش و خوشنقش استقلال در بازی استقلال – تهرانجوان از داور بازی با مشت پذیرایی می کند .کمیته انضباطی هم بازی را سه بر صفر به نفع تهران جوان اعلام می کند.نعلچگر شش ماه محروم می شود!
۸-علي گيوهاي، دروازهبان خوب راهآهن تهران در دهه ۵۰، رشيد حسنزاده داور ديدار شاهين- راهآهن را آنچنان می زند که به کلانتری می برندش.مشت های او به صورت داور دقایقی او را بیهوش کرده است!
۹- این یکی بزن بزن در خیابان اتفاق می افتد. در سال ۵۶، دکتر زادمهر،دکتر دادگان و مايليكهن در اطراف خیابان آزادی توسط طرفداران تاج محاصره می شوند و درگیر می شوند. دكتر زادمهر که آن زمان جوان بوده حسابی کتک کاری میک ند.دادگان و مایلی کهن هم که در زدن تکلیفشان معلوم است.البته محمد مایلی کهن کار جالب دیگری هم انجام داده است. مایلیکهن در دوره بازیگری اش مثل این روزها بود و از درگیری لفظی و فیزیکی ابایی نداشت و خلاصه از همان اول هم اهل جنجال و واکنش بود.مایلی کهن هم هام روزها مقابل زورگویی می ایستاد.چند سال قبل از اینکه او به همراه دادگان و زادمهر در نزاعی خیابانی، حسابی از خجالت طرفداران تاجی بربیایند و سوژه یک مطبوعات سال ۵۶ شوند ، در یکی از داربیهای قبل از انقلاب جنجالی به پا کرد. ماجرا از این قرار بود که تماشاگران طرفدار پرسپولیس به بازی ضعیف او و تیمش اعتراض می کنند و ورزشگاه امجدیه با ناسزاهای رکیک میخواستند روحیه پرسپولیسیها را خراب کنند که حاجی مایلی با اخلاق خاص خودش از این موضوع ناراحت میشود و در اقدامی جالب، از فنسهای ورزشگاه بالا میرود و با لحنی که از مایلیکهن سراغ دارید، با هواداران روی فنس ها مباحثه میکند و چند تایی مشت فنسی می خورد و می زند و جو ورزشگاه را به هم میریزد.پلیس ورزشگاه امجدیه به زور او را پایین می آورند. البته عکس این رخداد تاریخی سالها قبل روی جلد یکی از دو هفته نامه ورزشی معروف آن زمان چاپ شده است.
۱۰-بعد از انقلاب اگر درگیری در رقایتهای فوتبال پیش می آمد سریع جمع می شد و درگیری و بزن بزنی به آن صورت تا سال ۶۸ در داربی تهران دیده نشد. سال ۶۸، بازي پرسپوليس و استقلال که به نفع استقلال پایان می رسد تمام ميشود، ضياء عربشاهي به سمت شاهرخ بياني ميرودو به او خسته نباشید می گوید. لحن او معمولي به نظر می رسد اما مثل اینکه شاهرخ آنرا متلک وار می داند و یک مشت روی صورت او به یادگار می گذارد!البته بعدها از او معذرتخواهي ميكند اما جالب این است که کار به کمیته انضباطی کشیده نمی شود.
۱۱- این درگیری سرآغاز داستانی بود که دودش به چشم داوران ایرانی رفت.داربی سیوهشتم استقلال و پرسپولیس شرایط خاصی داشت.دو سال بود که داربی برگزار نمی شد و حالا سرخابی ها پس از دو سال در سیام دی ۱۳۷۳ به مصاف هم رفتند. بازی داغ، حساس و سرنوشتساز دو تیم در حضور بیش از ۱۲۰ هزار تماشاگر پرشور و در یک روز سرد زمستانی برگزار میشد. حساسیت بالای بازی و قضاوت ضعیف احمد ابهران، داور بازی باعث شده بود تا بازی از همان ابتدا روند طبیعی نداشته باشد. ابهران در دقایق ابتدایی بازی(دقیقه ۹)، گل فرشاد پیوس را که از پشت محوطه جریمه و روی یک ضربه ایستگاهی بهثمر رسید را به دلیل اینکه پیوس زودتر از سوت ابهران اقدام به شوت کرده بود قبول نکرد و این مقدمهای بر جنجالبرانگیزترین بازی تاریخ فوتبال ایران بود. اوج تنش بازی آنجا بود که در دقیقه هشتاد وهشتم و در حالیکه استقلال بازی دو بر صفر باخته را به تساوی کشانده بود، احمد ابهران مجتبی محرمی و امیر قلعهنویی را که با هم زد و خورد کرده بودند، اخراج کرد. این دو بازیکن که دوستان صمیمی هم بودند، آنچنان همدیگر را کتک زدند که هیچ کس باور نمی کرد.بازی چند دقیقهای تعطیل شد و در همین گیر و دار تماشاگران عصبانی و خشمگین باشگاه پرسپولیس درست مثل جنگ های صلیبی از ضلع شمالی به داخل زمین ریختند و به سمت داور بختبرگشته بازی حملهور شدند. نیروهای انتظامی حاضر در ورزشگاه که آمادگی چنین درگیری هایی را نداشتند، نتوانستند کنترل وضعیت ورزشگاه را در اختیار بگیرند. با هجوم تماشاگران بازی تعطیل شد وتلویزیون هم که درگیری بالا گرفت چند ثانیه ای از درگیری را پخش کرد اما جاراللهی مجری وقت شبکه دو با چهره ای هراسان روی آنتن آمد و از اتفاقات افتاده شده اظهارتاسف کرد و یک سری جملات کلیشه ای را تحویل بینندگان داد.چند روز بعد فدراسیون فوتبال بهدلیل هجوم تماشاگران طرفدار پرسپولیس، استقلال را سه بر صفر برنده اعلام کرد و بازیکنانی که با هم درگیر شده بودند هم هر کدام با محرومیتهایی سنگین روبهرو شدند. مجتبی محرمی، احمدرضا عابدزاده و رضا شاهرودی سه بازیکن پرسپولیس که دومی در اولین دیدارش در پرسپولیس مقابل تیم استقلال قرار میگرفت و اتفاقا هم دل خوشی از مسئولان استقلال نداشت، به ترتیب سه، دو و یک سال محروم شدند. کتککاری بازیکنان بیشتر حول و حوش عابدزاده، شاهرودی، محرمی، قلعهنویی، ورمزیار، فکری و مسعود غفوریهای اصل میگشت. این بازیکنان بهشدت همدیگر را کتک زدند. پیوس، فکری، ورمزیار، غفوریهای اصل و امیر قلعهنویی هر کدام شش ماه محروم شدند. بازی برگشت دو تیم در بندرعباس و در کنار یک زندان و بدون حضور تماشاگران برگزار شد. همچنان که کاظم اولیایی، مدیرعامل وقت باشگاه استقلال میگوید: «در حین آن بازی در بندرعباس من چرت میزدم و بازی آنقدر کسلکننده بود که دوست داشتیم خیلی سریع به اتمام برسد.» البته داداشزاده و کرمانیمقدم هم در درگیری ها حضوری فعال داشتند اما از محرومیت جان سالم به در برند. جالب اینجا بود که در حین درگیری خود اولیایی و عابدینی (مدیرعامل وقت پرسپولیس) وارد زمین شدند تا بازیکنان را جدا کنند، اما موفق به این کار نشدند!البته فدراسیون هم که به تازگی در اختیار داریوش مصطفوی قرار گرفته بود در یک حکم جالب و تسویه حساب مابانه عابدینی ، رئیس قبلی فدراسیون را هم شش ماه محروم کرد. در همان داربی اتفاق عجیبی هم افتاد.علی دایی که در سال ۷۳ در باشگاه پرسپولیس بازی میکرد و حدود یکی، دو سالی میشد که قرمزپوش شده بود، در داربی ۳۰ دی اهل درگیری نبود و از همان لحظات اول درگیری میخواست سریع به رختکن برود. اما دایی هم بهخاطر کنجکاوی و دیدن درگیری شدید بین عابدزاده، محرمی، قلعهنویی، فکری، غفوریهای اصل و رضا شاهرودی در زمین ماند. زمانی که هواداران خشمگین پرسپولیس وارد زمین شدند، دایی فهمید که باید هرچه زودتر فرار را برقرار ترجیح دهد. البته در این بین تماشاگران استقلال هم بیکار نبودند و آنها هم جنگ گلادیاتوری را به بهترین وجه پاسخ دادند واز طرف دیگر زمین وارد شدند. دایی تا به خودش میآید، میبیند که درست وسط درگیری هواداران آبی و قرمز است. حالا دیگر تصمیم برای رفتن به رختکن کمی دیر شده چون یک هوادارسیبیل کلفت استقلال با یک قمه بزرگ دارد به او نزدیک میشود. نعره تماشاگر قمه به دست به پاهای دایی بنزین سوپر تزریق می کند البته او می دود ولی نه به سمت رختکن، بلکه به سمت وسط زمین! وسط زمین فضای بازتری برای فرار بود. اگر دایی به سمت رختکن میدوید، مطمئنا تکه بزرگش گوشش بود. بههرجهت دایی با ترس زیادی میدود ، بهدنبال مهاجم آن زمان پرسپولیس و تیم ملی که به سرعت برق و باد می دوید. دایی که حدود۸۸ دقیقه دویده، دیگر نای دویدن ندارد و قمه به دست هر لحظه به او نزدیک میشود و حتی چند بار هم نزدیک است که با قمهاش دمار از روزگار دایی در آورد. حالا دیگر کمتر از نیممتر فاصله بین قمه به دست و دایی وجود دارد، اما به یکباره تماشاگر طرفدار استقلال درست مثل کسی که تیر بخورد سرنگون میشود و به جای آخ دایی، آخ او بلند میشود. مجتبی کرمانیمقدم، با یک تکل جانانه از بغل هم جان دایی را نجات میدهد و هم احتمالا قوزک پای قمه به دست را خرد میکند. پس از این صحنه دایی آنقدر سریع به رختکن میرود که خود کرمانیمقدم هم او را نمیبیند. البته جالب است بدانید که ادموند اختر هم در آن بازی کتک جانانهای از هواداران پرسپولیس میخورد.ادموند سال بعد در داربی تابستان ۷۴، هم به پرسپولیس یک گل زد و هم اینکه یک پنالتی ساخت که ورمزیار آن را به گل تبدیل کرد.
۱۲-سال ۷۴ حسن روشن که تازه ۴۰ ساله و سرمربی تیم معادن شده داور را کتک ميزند و به دوبي ميرود و تا سالها به فوتبال ایران بازنمی گردد.
۱۳-البته نمی شود گفت اما مشت به پیراهن هم می تواند از مشت های به یادماندنی فوتبال ایران باشد.مشت به پیراهن در قالب پاره کردن پیراه نمی تواند بروز کند. دي ماه ۷۴، كرماني مقدم پس از تعويض در داربی پيراهن پرسپوليس را پاره ميكند. سه سال بعد در جامجهاني خدادادعزیزیپس از تعويض مقابل آمريكا پيراهن تيم ملي فوتبال را با مشت و لگد پاره ميكند.
۱۴- مثل اینکه ماه دی کلا ماه جنجالسازی است پس از اتفاقات عجیب و غریب دیماه ۷۳، پنج، شش سال داربیهای تهران به شکل آرامتری برگزار شد که اکثرا هم با برتری پرسپولیس و آن هم با گلهای مهدی هاشمینسب همراه بود. اما در داربی ۴۹ که نهمدی ۷۹ و در حضور بیش از ۱۲۰ هزار تماشاگر برگزار شد، دوباره درگیری شدیدی در پایان بازی دیده شد. مهدی هاشمینسب یکی از اسطورهای تعصب پرسپولیس که تازه به استقلال رفته است، در دقیقه ۸۲ گل دوم و برتری استقلال را با ضربه سر بهثمر میرساند و پس از خوشحالی عجیبش بیهوش میشود. گل او به عابدزاده بر اثر لیز خوردن پای عقاب آسیا ، باعث میشود علاوه بر اینکه خودش بیهوش میشود، بسیاری ازهواداران استقلال کارشان به بیمارستان بکشد. اما پنج دقیقه بعد علی کریمی با یک ضربه سرضرب دروازه پرویز برومند را باز میکند و کاری میکند که ناصر ابراهیمی کمک علی پروین با موی سفید و سری خلوت از مو پشتکوارو بزند و همراه با بازیکنان پرسپولیس دور افتخار بزند.در دقیقه ۹۰ یک توپ از طرف پرسپولیسیها روی دروازه سانتر میشود، رأفت و برومند با هم روی هوا بلند میشوند و برومند توپ را تصاحب میکند. هر دو که روی زمین فرود میآیند، پس از چند لحظه که پایان رافت از برومند فاصله میگیرد، پرویز او را صدا میزند و چیزی به او میگوید. رأفت به سمت برومند میرود، ولی با مشت دروازهبان استقلال روبهرو میشود. مشت برومند، رأفت را نقش زمین میکند و بازی به جنجال کشیده میشود. داور کره ای مسابقه که بسیار تزلزل و ضعیف بازی را قضاوت کرده بود، برومند را از زمین بازی اخراج کرد، اما جالب اینجا بود که گروه پزشکی پرسپولیس که روی سر پایان رأفت رفته بودند، حدود یکی، دو دقیقه به مداوای مهاجم پرسپولیس میپردازند. اما همین که رأفت سرش را بلند میکند، دوربین او را نشان میدهد که زیرچشمش بهشدت کبود و قرمز شده است. البته عادل فردوسیپور در برنامه ۹۰ آن سال این صحنه را نشان میدهد و میگوید: «امکان ندارد ظرف یکی، دو دقیقه کبودی به آن رنگ زیر چشم رأفت بهوجود آمده باشد.» حتی از یک پزشک هم استعلام میگیرد. یک روز بعد روزنامه استقلالجوان مینویسد که پزشکان پرسپولیس روی صورت رأفت سرخاب و سفیدآب مالیدهاند و زیر چشم او را گریم کردهاند! البته در آن بازی جنجال فقط به اخراج برومند ختم نمیشود. بازی که به پایان میرسد، بازیکنان دو تیم با هم زد و خورد میکنند که در این میان حمید استیلی و محمد نوازی درست مثل دو خروس لاری به هم میپرند و البته فرزاد مجیدی و مهدی تارتار هم نقش اساسی در درگیری ها داشتند. هنوز آن صحنه که مهدی تارتار با استوکهایش به کمر محمد نوازی میکوبد، جلوی چشم همه است. پس از اینکه با میانجیگری پلیس و بزرگان دو تیم درگیری میخوابد، استیلی و نوازی و برومند به زندان قصر برده میشوند و حدود یک روز در آنجا زندانی میشوند. البته پس از پایان بازی درگیریهای شدیدی روی سکوها و حتی بیرون از ورزشگاه اتفاق میافتد. بیشترین خسارت به اتوبوسهای شرکتواحد هم در نهم دی ۷۹ وارد میشود به طوریکه صبح شنبه دهم دی ماه تهران پایتخت فلج می شود. البته نباید از حضور مهدی هاشمینسب بازیکن سابق پرسپولیس در ترکیب استقلال که در ملتهب شدن جو ورزشگاه نقش مهمی داشت گذشت. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال پرویز برومند، حمید استیلی و محمد نوازی را با محرومیتهایی بلندمدت جریمه کرد. جالب اینجا بود که خود عقاب وارد این درگیریها نشد. بالاخره احمدرضا عابدزاده یکبار در سال ۷۳ این کار را کرده بود و چوبش را خورده بود. نکته مهم آن بازی این بود که آن روزها صداوسیما تمام صحنههای درگیری را نشان داد، حتی صحنههایی که پس از پایان بازی اتفاق افتادند. عادل فردوسیپور هم یکی از بهترین گزارشهای عمرش را ارائه داد. اوج گزارش عادل لحظهای بود که درگیریهای لفظی هاشمینسب و رهبریفرد را گزارش کرد: «چه چیزی هاشمینسب میگه به رهبریفرد؟!» پس از این داربی بود که شب بازی برای بازیکنان دو تیم ضیافت شام صلح و دوستی گذاشته می شد که با انتقادات زیادی هم روبرو شد.در نهایت این رسم عجیب با بد قولی دو باشگاه و حاضر نشدن در هتل محل مراسم خوشبختانه از میان برداشته شد.
۱۵-در دهه ۸۰ خداداد عزیزی اولین مشت ها را می نوازد.عزیزی در این دهه یک بار ناصر شفق مدیرعامل وقت ابومسلم را کتک می زند و هم یک خبرنگار را به شدت مضروب می کند.
۱۶-در لیگ یک و لیگهای پایین تر، بارها وبارها از این اتفاقات افتاده که مجالی نیست به آنها اشاره کنیم.در لیگ های پایه جنجالها به مراتب بیشتر است اما خب به دلیل رسانه ای نبودن زیاد دیده نمی شوند. به عنوان شاید معروف ترینش کتک خوردن داور درشهر طالش استان گیلان باشد.
۱۷- بازی راه آهن و پاس چند فصل پیش هم صحنه درگیری های بازیکنان با داوران بود.بازیکنان پس از وارد کردن مشت و لگد به داور او را تعقیب کردند و تیم داوری بخت برگشته نه میان بهت و حیرت همگان بدون دخالت نیروی انتظامی تعقیب شدند و مثل بازی گرکم به هوا وارد تونل خروجی!
۱۸- صادق درودگر که الان سرپرست تیم منحل شده استیل آذین است از دوستان نزدیک دادگان به شمار می رفت.او رئیس کمیته فوتسال و سرپرست تیم ملی فوتسال در دوره دادگان بود.در یکی از بازیهای تیم ملی فوتسال در جام ملتهای آسیا ۶سال پیش بازیکن تیم ملی ایران از سوی داور اخراج شده بود.بازیکن ایرانی می خواست داور را کتک بزند که خودش توسط درودگر کتک خورد.درودگر آنچنان بر سر وصورت بازیکن تیم ملی مشت می نواخت که اگر نمی دانستید فکر می کردید دارد بازیکن حریف را کتک می زند.بعدها درودگر در برنامه نود گفت که داشته بازیکن تیم ملی را هدایت می کرده است.
۱۹- فوتبال نبود.کشتی کج باید بوق می زد در برابر این فوتبال.همه چیز دست به دست هم داده بود تا یکی از بدترین اتفاقات فوتبال ایران بیفتد. سقوط استیل و کورس پرسپولیس برای رسیده به سهمیه آسیایی و عقب نیفتادن از تراکتور سازی در لیگ برتر سه فصل پیش باعث شد اتقاقات زیادی در ورزشگاه آزادی بیفتد. درگیری های بازی پرسپولیس و استیل آذین فوتبال ایران را در زمان خودش تکان داد.درگیری ها البته همه را به یاد درگیریهای تاریخی فوتبال ایران انداخت. اتفاقا گزارشگر آن بازی هم عادل فردوسی پور بود . جملات او را هنوز به یاد داریم:« با ورود سکوبرت به زمین،جمع مو قشنگ های زمین کامل می شود یکی اش همین سوشا مکانی!سوشا جوری وقت تلف میکنه که انگار با این یک امتیاز در لیگ می میمانند. اگه این توپ گل بشه اتفاقات عجیبی در ورزشگاه رخ خواهد داد.اسپایدر کم هم مونده چه تصویری را بگیره.داور بازی را رها کرده وداره به نوبت به همه اخطار میده.یاوری در ۷۰ سالی که از خدا عمر گرفته همچین صحنه هایی ندیده.او همینجوری مات مونده.اوه اوه اوه عجب لگدی زد این ماتیوس.این دیگه خیلی ناجوانمردانه بود. فکر کنم یکی اومد سپهر رو زد.این اتفاقات داره تو سال ۲۰۱۱در فوتبال ما می افته ها.چه اشکی می ریزه مکانی. داره زار زار گریه میکنه.صورتش خیس شده واشاره میکنه که خدا اون بالاست.یک عدد صفر هم روی تابلوی تعویض وجود داره.فکر کنم نمره ای است که به بازی داده اند!» جمله آخر او شاه بیت جملاتش است.اشپیتیم گل دوم را که زد در شادی گلش ادای سوشا مکانی را درآورد و دستش را به کمرش گرفت که بازیکنان استیل به پرسپولیسی ها جمله بردند كه يكي از آنها ماتيوس بازيكن پرحاشيه برزيلي استيل بود.حقیقی سعی می کرد سوشا را آرام کند اما سياوش اكبرپور که گل هم زده بود با اعتراض شديد به سمت دايي آمد و او را بابت تشويق تيمش به عدم رعايت بازي جوانمردانه مورد اعتراض قرار داد.و گفت کارش درست نبوده! نوبت سوشا مكاني هم با گریه فریاد نامردیه نامردیه سر می داد و به سمت دایی رفت و گفت:«كه خدا اون بالاست ...!» دایی هم گفت :« برو بابا!» بازی که آرام شد و استارت خورد ماتيوس با یک لگد شدید اشپيتيم آرفي زننده گل را که به قول رئیس کمیته انضباطی به صورت جنگ های قبیله ای سرنگون کرد که باعث شد تا بازيكنان دوباره با هم درگیر شوند.کارت قرمز بود که در می آمد و عادل می گفت سوت رو بزن قال قضیه کنده شه اما خب داور فقط کارت می داد. نورمحمدي که اخراج شده بود به سمت كمك داور رفت تا او را بزند اما بازيكنان جلویش را گرفتند.بالاخره افشاریان سوت پایان را زد اما درگیری به تونل ورزشگاه آزادي هم كشيد جايي كه سوشا مكاني و رحمان احمدي همانطور که در راهرو رختکن های ورزشگاه با هم درگیر شده بودند همدیگر رابزنند اما دخالت نیروی انتظامي مانع از درگيري شديد اين دو دروازه بان شد. خلاصه دو تیم فوتبال را به صورت کشتی کج به نمایش گذاشتند تا یکی از به یادماندنی ترین و تلخ ترین بعداز ظهرهای جمعه فوتبال ایران در تاریخ به ثبت برسد!
۲۰- در حالیکه بیستمین مشت و لگد را می توانستیم به درگیری های پس از دربی تیم های امید استقلال و پرسپولیس اختصاص دهیم اما با توجه به کیفیت درگیریها، نمی توانیم از سوژه ای که باعث شد ۲۰ مشت و لگد تاریخی را بنویسیم، بگذریم. البته فیلم درگیری بارها در تلویزیون و سایتها به نمایش درآمده و نیاز به توضیح نیست اما خلاصه بگوییم که پس از خطای بد کولیبالی بازیکن تیم استقلال خوزستان، ناگهان احمدرضا عابدزاده مربی دروازه بان های راهآهن به سرعت وارد زمین شد تا بازیکن استقلال اهواز را ادب کند. بعد هم اوضاع قاطی شد و بازیکنان دو تیم وارد درگیری شدند و هرج و مرج پیش آمد. البته عده ای می خواستند عابدزاده را جدا کنند، اما مرتب جو ملتهب تر می شد و عابدزاده مثل یک شیر همه را کنار می زد و کسانی که می خواستند مانعش شوند، به اینور و آنور پرت می شدند.
همین که عابدزاده را مهار می کردند اتفاق دیگری می افتاد وحتی زمانی که عابدزاده بی خیال شده بود، این کولیبالی بود که به سمت نیمکت راه آهن حمله کرد و کار به مهدی حسینی نسب دستیار حمید استیلی کشید و او هم وارد ماجرا شد. شرایط که کمی آرام تر شد، پرویز کریمی، وحید طالب لو و بهنام ابوالقاسم پور توانستتند عابدزاده را راضی کنند که از روی نیمکت به رختکن برود چرا که اخراج شده بود. البته عابدزاده با هزار سلام و صلوات راضی شد به رختکن برود. او مشت هایش را گره کرده بود اما خوش شانس کسانی بودند که مشت عابدزاده به تنشان نخورد. البته مشت عابدزاده به دوربین صدا و سیما خورد و آن را شکست و این داستان همچنان ادامه دارد....
ارسال نظر