10 رابطهای که مناسب ازدواج نیست
چرا هر رابطه ای برای ازدواج مناسب نیست ؟ بسیاری از روابط امروزه توسطه افراد به اشتباه عشق برداشت می شود ولی هر رابطه ای برای ازدواج مناسب ازدواج نیست.
چرا هر رابطه ای برای ازدواج مناسب نیست ؟ بسیاری از روابط امروزه توسطه افراد به اشتباه عشق برداشت می شود ولی هر رابطه ای برای ازدواج مناسب ازدواج نیست و اشخاص به دلیل تجربیات یا کمبود های محبت در کودکی، برخورد و رفتاری دارند که ناشی از سرگذشت آنهاست ولی به اشتباه توسط افراد عشق برداشت می شود. در این مقاله به توضیح رابطه هایی که عشق نیست ولی به اشتباه عشق برداشت می شود می پردازیم.
1- روابطی که شما بیشتر عشق می ورزید
شما عاشق طرف مقابل تان هستید اما او آنقدرها که باید از رابطه با شما شور وشوق ندارد وقتی کنارشما نیست شما احساس بیقراری و نا آرامی می کنید اما او بدون شما چندان مشکلی ندارد. شاید با خود فکر کنید عشق شما برای ازدواج تان کافی است اما باید بدانید که عشق و محبت یک طرفه کافی نیست و روابط را در زندگی مشترک از تعادل خارج می کند. اصرار به عشق یک طرفه ممکن است ناشی از الگوهای دوران کودکی تان باشد مثلا در کودکی به شما عشق و محبت کافی داده نشده و ناخودآگاه شما همواره در جستجوی عشق و دوست داشته شدن باشید. یا ممکن است بخواهید خود را تنبیه کنید و خود را سزاوار عشق و محبت همسرتان ندانید بنابراین در چنین روابطی بمانید. مثلا ممکن است همانند مادرتان که در زمان کودکی شما همواره عشق یک طرفه به پدرتان داشته است، به همسرتان عشق یک طرفه داشته باشید و این رفتار برای شما الگویی طبیعی در زندگی مشترک تلقی شود.
2- روابطی که شما کمتر عشق می ورزید
عکس رابطه قبلی طرف مقابل بیشتر به شما عشق می ورزد و شما فقط تظاهر به عشق و ابراز علاقه می کنید اما از درون می دانید که نگرش شما به رابطه تان عشق نیست. در این مورد هم رابطه از تعادل و مسیر درست خارج می شود. ارتباط شما با طرف مقابل تان می تواند به دلایل زیر باشد
الفـ می خواهید آسیب نبینید این مسئله که در گذشته به خاطر دوست داشتن یک فرد آسیب دیده باشید بر ناخودآگاه شما تاثیر گذاشته و ممکن است بخواهید دیگر کسی را دوست نداشته باشید مبادا که به خودتان آسیب بزنید.
ب- تلافی عدم عشق ورزی والدینتان به خودتان را دارید بر سر طرف همسرتان خالی می کنید به این ترتیب طرف مقابل را که در ذهنتان به جای والدین خود گذاشته اید، تنبیه می کنید.
ج- از آنجایی که میدانید طرف مقابل بیشتر به شما عشق می ورزد، این به شما حس برتر بودن میدهد و چون او آسیب پذیرتر از شماست، با عدم عشق ورزیدن می خواهید او را کنترل کنید.
د- یا این رفتار و الگو را از یکی از والدین خود که گوشه گیر بوده و به دیگری عشق نورزیده را به طور ناخودآگاه تقلید کنید.
3-روابطی که در آن فکر می کنید طرف مقابلتان نیاز به تغییر دارد
در این نوع رابطه شما در واقع عاشق کسی هستید که در آینده دوست دارید طرف مقابل تان به آن تبدیل شود، نه کسی که در حال حاضر وجود دارد این رابطه وابستگی زیادی به همراه دارد زیرا شما دائما امید دارید که مقابل تان تغییر کند و نمیدانید این تغییر قرار است چه زمانی اتفاق بیفتد. این رابطه به نوعی شبیه قمار کردن است. علائم زیر در اینگونه روابط مشهود است
دائماً به خود می گویید که او به زمان نیاز دارد تا بتواند تغییر کند و زندگی اش را جمع و جور کند. احساس می کنید به جز شما هیچ کس او را درک نمی کنند و از ماهیت و قابلیتهایش خبر ندارد. نمی توانید او را ترک کنید زیرا این کار احساس شما را در مورد ارزشمند بودن طرف مقابل، زیر سوال می برد. به خودتان می گوید اگر به او عشق و محبت کافی بورزید تغییر خواهد کرد .این نوع ارتباط شما با همسرتان دلایلی دارد که می تواند به شرح زیر باشد
می خواهید او را کنترل کنید زیرا احساس می کنید نیاز به تغییر دارد، در واقع در ناخودآگاه خود را برتر از او می دانید. می خواهید از وظایف زندگی خود فرار کنید به همین دلیل وقت خود را به اصلاح کردن طرف مقابل می گذرانید. به خاطر طرد شدن در دوران کودکی به طور ناخودآگاه می خواهید با کسی رابطه داشته باشید تا با همان الگوهای ناکامی تان در دوران کودکی مطابقت داشته باشد.
رابطه سالم رابطه ای است که بر اساس واقعیات موجود و شخصیت فعلی طرف مقابل شکل بگیرد و او را همانگونه که هست بپذیرید و دوستش داشته باشید.
4-رابطه ای که در آن می خواهید به دیگری کمک کنید
در این گونه روابط شما با یک فرد آسیب دیده یا کسی که طرد شده و کسی او را دوست نداشته است، وارد رابطه می شوید و سعی می کنید به او کمک کنید. در واقع از روی دلسوزی با او می مانید. این نوع رابطه علائمی دارد که در ادامه به چند مورد از آن ها اشاره میکنیم.
با کسی که مشکلات روحی، جسمی یا اقتصادی دارد وارد رابطه می شوید. به فردی که دائما احساس ضعف و ناتوانی می کند ابراز علاقه می کنید و او را دلداری میدهید و تشویق میکنید. در نقش والد ظاهر میشوید و او را نصیحت و راهنمایی میکنید. این رابطه می تواند به دلایل زیر باشد.
الف- کسی که در کودکی طرد شده و مورد عشق و محبت قرار نگرفته و یا مورد بدرفتاری والدین و اطرافیان بوده باشد، در ذهن او الگویی شکل می گیرد، که دوست دارد به کسانی که در حال حاضر وضعیت مشابه گذشته او را دارند کمک کنند و به آنها عشق می ورزد، تا کمبود درونی اش را به نوعی جبران کنند.
ب- تمایل به احساس قدرت، کنترل و برتری در شما باعث می شود با کسی که از او عاقل تر و برتر هستید رابطه برقرار کنید تا این احساسات درونی خود را تایید و تقویت کنید.
روابط ازدواج باید در سال سرشار از عواطف عاشقانه دوطرفه باشد و نه بر اساس احساس ترحم و دلسوزی .
5-رابطه ای که در آن به همسرتان به چشم یک الگو یا معلم نگاه می کنید
وقتی که عاشق کسی شوید که برای شما مانند یک الگو بوده، مشخص است که شما و همسرتان به عنوان طرفین رابطه با هم برابر نیستید و الگوی شما بهتر و برتر از شماست. مثال اینگونه روابط حالتی است که یک دانشجو عاشق استاد خود می شود یا بازیگر جوان عاشق کارگردان فیلمهایش است. این روابط دارای نشانه های زیر است
فکر میکنید که طرف مقابلتان از شما باهوشتر و بهتر است. همیشه و همه جا از او حرف می زنید. گفته های او را مبنا قرار می دهید و همه جوره او را قبول دارید. از بودن با او در حضور دیگران خیلی به خود افتخار می کنید. می خواهید شبیه او باشید. این نوع رابطه می تواند به دلایل زیر باشد
الف- به دلیل کمبود عشق و محبت در کودکی ممکن است به دنبال کسی باشید که این نقص و کاستی را جبران کنند و نقشه والد شما را ایفا کند.
ب- اعتماد به نفس پایین شما، شاید باعث شود عاشق کسی شوید که اعتماد به نفس بالایی دارد ارتباط مناسب وقتی به وجود میآید که دو طرف بخواهند به یک اندازه عشق ورزند. ما در رابطه، باید خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم. شکست در روابط به دلیل تفاوت در جایگاه دو طرف نسبت به هم نیست بلکه از طرز تفکر آنها نسبت به خودشان و جایگاه شان است.
6- رابطه ای که به دلیل چند ویژگی خاص شروع شود و ادامه یابد
گاهی ویژگی های ظاهری خاص، موقعیت ویژه یا توانایی فرد میتواند باعث ایجاد روابط بین دو طرف شود مثلا طرف مقابلتان گیتاریست باشد یا ظاهر خیلی خاص و زیبا داشته باشد. اما بدانید که هنرمند بودن و چشمان آبی و موهای زیبا نمیتواند موفقیت رابطه را تضمین کنند. شما باید از خود بپرسید اگر این شرایط ویژه را نداشت باز با او می ماندید یا خیر؟
7- روابطی که در آن شما در یک زمینه خاص تفاهم زیادی داشته باشد
ممکن است در یک زمینه خاص با طرف مقابلتان تفاهم ویژه ای داشته باشید و آن را با عاشق شدن اشتباه بگیرید. مثلاً ممکن است در انجام یک پروژه طولانی با هم همکار باشید و هماهنگی و تفاهم زیاد باعث شود احساس کنید که به هم علاقه مند شده اید. این نوع روابط در موارد زیر ایجاد میشود
الف- آشنایی شما هنگام یک فعالیت مشترک صورت گرفته باشد
ب- با طرف مقابل در شرایط غیر معمول و متفاوت با شرایط عادی زندگی آشنا شده باشید
آشنا شدن در شرایط خاص و داشتن تفاهم در یک زمینه خاص لزوما به این معنی نیست که شما و طرف مقابلتان در زندگی مشترک تفاهم ندارید، منظور این است که این شرایط ممکن است باعث شود در تشخیص تفاهم و عشق واقعی دچار مشکل شوید و هماهنگی و تفاهم در یک زمینه خاص ممکن است چشم شما را به روی واقعیات ببندند.
8-روابطی که به علت لجاجت با خانواده شروع و تداوم یابد
مثلا خانواده شما همیشه به دنبال عروس یا داماد پولدار و مشهور بوده اند و شما افراد بی پول و ورشکسته را انتخاب می کنید. یا در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده اید اما شما با افراد بی قید و کسانی که مذهبی نیستند رابطه برقرار میکنید در واقع انتخاب شما بر اساس معیارهای درست و مناسب نیست، بلکه به دلیل مخالفت با خانواده است دلیل بروز چنین رفتاری میتوانند موارد زیر باشد
الف-ناراحتی و رنجش زیاد از والدین
ب- فرار از کنترل و قید و بند والدین کنترل گر
روابطی که برای تخلیه خشم به دلیل لجابت با خانواده است نمی تواند معیار مناسبی برای ازدواج باشد اگر شما چنین دلایلی را برای روابط خود دارید بهتر است با یک آدم با تجربه یا یک درمانگر صحبت کنید و این مسئله را برای خود حل کنید، سپس اقدام به انتخاب طرف مقابل و رابطه نمایید.
9-رابطه با کسی که ویژگی های متضاد با نامزد یا معشوق قبلیتان داشته باشد
درست مانند حالت قبل که روابط ما بر اساس لجاجت با خانواده و تخلیه خشم بود اینجا نیز منطق ذهنی تان، انتخاب فرد متضاد با معشوق یا نامزد سابق تان است. نکته منفی این رابطه دور شدن از معیار های اصلی برای ایجاد رابطه با شریک آینده زندگیتان است
10- رابطه با فردی که با آدم دیگری رابطه دارد
طرف مقابل ما هر کس که باشد باید علاوه بر داشتن معیارهای مناسب ذکر شده باید شرایط اصلی ازدواج را داشته باشد یعنی با هیچ کس دیگری رابطه نداشته باشد و نامزد کسی نباشد. مثلا طرف مقابل با یک نفر هست ولی قول می دهد به زودی او را ترک می کنند. می گوید با شریک اش رابطه جنسی ندارد و فقط به خاطر بچه ها با او است. یا رابطه اش را به هم زده ولی ممکن است همه چیز را از سر بگیرد و یا متاهل است و قول داده که طلاق می گیرد.
کسانی که به چنین روابطی روی می آورند ممکن است
الف- در کودکی طرد شده اند و احساس ترک شده را داشته اند بنابراین در بزرگسالی میخواهند این دوران کودکی را تداعی کنند
ب-اعتماد به نفس و عزت نفس لازم برای ورود به یک رابطه درست و واقعی را ندارند
کسی که از روابط محبت آمیز می ترسد از طریق رابطه با کسی که با دیگری رابطه دارد از صمیمیت دوری می کند . دلیل بروز چنین رفتاری می توانند مسائل دوران کودکی مانند آزار جسمی، عاطفی و جنسی باشد.
انتهای پیام/
ارسال نظر