سروده شاعر اهل سنت در رثای حضرت زهرا(س)
نگاهی به تاریخچه شعر فاطمی در ادبیات فارسی نشان میدهد که این گونه شعری تنها مختص به شاعران شیعه مذهب نبوده بلکه حتی شاعران اهل سنت نیز تلاش کردند تا با سرودن چند بیت، ارادت خود را به ساحت بانوی دو عالم به اثبات برسانند.
پیشینه شعر فاطمی برخلاف برخی از گونههای دیگر شعر آیینی در ادب فارسی شناخته شده نیست؛ گویی این گونه شعری در طول تاریخ تحتالشعاع دیگر شاخههای شعر آیینی قرار گرفته است. در دوره معاصر، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شعر فاطمی هم از نظر کیفی و هم از حیث کمی رشد قابل توجهی داشت. بسیاری از سرودههای ماندگار و استوار در این زمینه، یادگار دوران معاصر است.
نگاهی به تاریخچه شعر فاطمی در ادبیات فارسی نشان میدهد که این گونه شعری تنها مختص به شاعران شیعه مذهب نبوده بلکه حتی شاعران اهل سنت نیز تلاش کردند تا با سرودن چند بیت، ارادت خود را به ساحت بانوی دو عالم به اثبات برسانند و این فخری بوده و هست بر هر شاعر آزادهای.
بیشتر بخوانید: ما حسین فهمیدههای شعر "فاطمی" هستیم
از جمله شاعران معاصر اهل سنت که یکی از ماندگارترین اشعار فاطمی را به عنوان میراثی در جهان ادبیات فارسی به یادگار گذاشت، علامه اقبال لاهوری بود. در میان اشعار او، به ویژه سرودههای او به زبان فارسی، اشعار شاخصی درباره اهل بیت(ع) دیده میشود؛ اشعاری که خلاصه طبع روان شاعر و شمهای از میزان ارادت او به ساحت خاندان عصمت و طهارت است.
بیشتر بخوانید: آیا اقبال لاهوری با انگلستان همدست بود؟
بیشتر بخوانید: شاعر اردو زبانی که 9 هزار بیت «فارسی» دارد
به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه و سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، سروده اقبال درباره حضرت بازخوانی میشود:
مریم از یک نسبت عیسى عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا(س) عزیز
نور چشم رحمه للعالمین
آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتى دمید
روزگار تازه آیین آفرید
بانوى آن تاجدار اهل أتى
مرتضى مشکل گشا، شیرخدا
پادشاه و کلبهاى ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکى شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیر الامم
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج نگین
در نواى زندگى سوز از حسین(ع)
اهل حق حرّیت آموز از حسین(ع)
سیرت فرزندها از امّهات
جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه کامل بتول
بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت
با یهودى چادر خود را فروخت
نورى و هم آتشى فرمانبرش
که رضایش در رضاى شوهرش
آن ادب پرورده صبر و رضا
آسیاگردان و لب قرآن سرا
گریههاى او ز بالین بىنیاز
گوهر افشاندى بدامان نماز
اشک او برچید جبرئیل از زمین
همچو شبنم ریخت بر عرش برین
رشته آیین حق زنجیر پاست
پاس فرمان جناب مصطفى است
ورنه گرد تربتش گردیدمى
سجدهها بر خاک او پاشیدمى
ارسال نظر