بازخوانی مهر؛
مبادا برگی از تاریخ زخمی ... مبادا چارم آذر فراموش
«اندیمشک» را باید نامیمقاوم و جاودان در تاریخ هشت سال دفاع مقدس دانست؛ شهری که سالها، دِین اش را به نظام و انقلاب ادا کرد؛ خوش درخشید و البته مردم سخت کوشش، همچنان استقامت دارند.
حدود ساعت 12 چهارمین روز از آذر ماه، یادآور یک جنایت تمام عیار در تاریخ دفاع مقدس است؛ فاجعه ای که در شعر عبدالرحیم سعیدی راد هم طنین انداز شده است:
ابری غرّید و ناگهان باران شد
خون در جگر تمامیِ یاران شد
در آذر شصت و پنج، افسوس، افسوس
اندیمشک عزیز بمباران شد ...
« اندیمشک» را باید نامیمقاوم و جاودان در تاریخ هشت سال دفاع مقدس دانست؛ شهری که سالها، دِین اش را به نظام و انقلاب ادا کرد؛ خوش درخشید و البته مردم سخت کوشش، همچنان استقامت دارند. در سال 1365 هجری شمسی و در آن روز بود که 54 فروند هواپیمای دشمن، در زمان تقریبی یک ساعت و 45 دقیقه، اندیمشک را از همه جهت مورد هجوم وحشیانه قرار دادند و بمباران کردند:
دوباره چید از ما بهترین را
دوباره کودکان نازنین را
هواپیمای دشمن آمد و ریخت
دوباره بمبهای آتشین را
گفته میشود که دشمن، این حمله را برای انتقام تصرّف فاو توسط رزمندگان اسلام طرحریزی کرد؛ اما کسی نپرسید که چرا در این حمله، مراکز درمانی، مدارس و خانههای مردم نیز مورد هجمه قرار گرفت و به گفته شاعری به نام عزت الله میرزاوند، چرا تمام زمین و آسمان و کهکشان اندیمشک در آن ساعت و روز لرزیدند:
آن روز، تمام کهکشان میلرزید
خورشید و زمین و آسمان میلرزید
در آذرِ شصت و پنج، آن روز سیاه
یک شهر ز دردِ بی امان میلرزید
این شاعر البته اشعار دیگری هم درباره این مناسبت دارد و از زوایای دیگری هم به آن نگریسته است:
افتاده کنار مادرش پیکر او
جاری شده جوی خون ز فرق سر او
زیباتر از این چه میتواند باشد
یک دستِ عروسکش به زیر سر او
کارشناسان جنگی و نظامی، این حمله را، طولانیترین بمباران هوایی پس از جنگ جهانی دوم ثبت کردهاند؛ آنجا که علاوهبر ایستگاه راه آهن شهر اندیمشک، سراسر میادین، خیابان و کوچههای شهر هم مورد اصابت انبوه راکتها و بمبها قرار گرفت.
آن دقائق به راستی به مانند چند ساعت بر مردم و رزمندگان سپری شد؛ زمانی که چند هواپیما نقطه ای را بمباران میکردند و تنها چند دقیقه بعد، چند هواپیمای دیگر نیز ظاهر میشدند و همان نقطه را مورد بمباران مجدّد قرار میدادند.
در این حمله وحشیانه و تنها در حدود دو ساعت، بیش از 300 نفر شهید؛ بیش از 700 نفر مجروح و بیش از 30 نفر مفقود الاثر شدند که یک سوم از این تعداد مربوط به اهالی شهر اندیمشک و بقیه، اهالی دیگر شهرها و روستاهای کشور بودند؛ شهدایی که با مقاومت و صلابت مردم و مسئولان، تنها سه روز پس از آن حادثه دهشتناک، تشییع و به خاک سپرده شدند.
و اکنون یک دوبیتی از محمد جوروند را مرور میکنیم؛ آنجا که شاعر دل در گرو همین روز چهارم آذر دارد:
دل در گرو چارمِ آذر دارم
دستان بریده، تن بی سر دارم
ققنوسم و مرگ بال پرواز من است
از شعله برای خویشتن، پر دارم
ممکن است این پرسش پیش آید که چرا دشمن، شهر اندیمشک را برای این حمله گسترده انتخاب کرده بود؛ پاسخ را باید در استراتژیک بودن این شهر جست و جو کرد.
ایستگاه راه آهن اندیمشک در آن روزگار، بهعنوان ورودی شمالی استان خوزستان، محل ورود و خروج مکرّر و تقسیم رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل بود؛ بهویژه آنکه پادگان بسیار مهم دوکوهه هم در نزدیکی همین شهر واقع است. این شهر همچنین مخازن نفتی مهمیداشت که حمله به آنها میتوانست بر اقتصاد جنگ اثر بگذارد؛ در عین حال که حمله به این شهر، میتوانست سدّ و نیروگاه دِز، رادار موشکی سدّ دز و همچنین پایگاه چهارم شکاری دزفول را نیز مورد تهدید قرار دهد.
اینچنین است که باید اندیمشک را به عنوان یک شهر استراتژیک و یک پل ارتباطی مهم بین کشور و جبهههای دفاع مقدس به شمار آورد.
دشمن البته به خیال خام خود فکر میکرد که با این حمله همه جانبه، مقاومت مردم این شهر را نیز در هم میشکند؛ غافل از اینکه اندیمشک تا آن زمان، بیش از 50 بار مورد موشکباران دشمن قرار گرفته؛ اما مردمش خم به ابرو نیاورده بودند.
امروزه تردیدی وجود ندارد که این حمله گسترده و ناجوانمردانه هوایی، با همراهی و پشتیبانی تجهیزات فنی ابرقدرتهای آن روزگار برای کور کردن رادارهای نظامیکشور همراه بوده است؛ با این حال و تنها یک ساعت بعد از این حمله، ایران نیز به تلافی این بمباران وسیع، پایگاه هوایی دار الإماره را بمباران کرد و حمله موشکی به مرکز اطلاعاتی رژیم بعث در بغداد نیز در دستور کار قرار گرفت.
و امروز در سالروز آن بمباران وحشیانه، شایسته است تا یاد شهدای آن روز و همچنین همه شهدای گمنام سالهای دفاع مقدس را گرامیبداریم؛ بر روحشان درود فرستیم و با آنان عهد بندیم که یاد و نامشان را فراموش نخواهیم کرد و بر مرام آنان پایدار خواهیم ماند؛ إن شاء الله.
چراغ یادها هر چند خاموش
دوباره خون یاران میزند جوش
مبادا برگی از تاریخ زخمی
مبادا چارم آذر فراموش...
ارسال نظر