چهارمین شماره هفته نامه اینترنتی «شهرزاد» با یادداشتی از فریدون جیرانی کارگردان و تهیه کننده سینما درباره سریال شهرزاد آغاز می‌شود. همچنین در این شماره، گفتگو با مهدی سلطانی سروستانی، بررسی کارنامه ۳۰ ساله آتنه فقیه نصیری، شهرزاد از نگاه ۱۰ فیلمنامه نویس سینما، نقد رامتین شهبازی،، بازتاب اخبار سریال در رسانه‌ها، نظر اهالی رسانه در حوزه موسیقی درباره شهرزاد، عکس‌نوشته‌هایی از قسمت چهارم و همچنین عکس‌هایی از قسمت آینده دیده می‌شود.

در یادداشت فریدون جیرانی که در ابتدای این شماره درج شده، آمده است:

 «شهرزاد» عشق و سیاست را درهم آمیخت

سریال «شهرزاد» در مقطع زمانی ساخته شد که سریال‌های تلویزیون دچار مشکلات فکری و ذهنی شده بودند و به دلیل فشارهایی که بر تلویزیون اعمال می‌شد و حساسیت‌های بیش از حد، درام‌های تلویزیون التهاب و جذابیتی نداشتند تا بتوانند ارتباطی که سال‌های قبل با مخاطب داشتند را مجددا بدست آورند؛ به ویژه اینکه تلویزیون از یک مقطع زمانی به بعد محبوبیت قبلی را از دست داد و مانند سابق نفوذ و بیننده نداشت. از دست دادن بیننده و موقعیت به یک شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ربط داشت و احساس شد که جامعه باید در جای دیگری به آن بپردازند.

البته سریال «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که در دو فصل اول و دوم عرضه شد باب تازه سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی را باز کرد و چون در این مدیوم محدودیت کمتری نسبت به تلویزیون بود، موجب شد مردم متوجه سریال‌هایی شوند که در شبکه نمایش خانگی ساخته می‌شود.

به جرات می‌توان گفت «شهرزاد» تحول ایجاد کرد؛ تحولی غیرقابل انکار. زیرا موضوع عشق را با مضمون سیاسی درآمیخت و مقطع تاریخی را انتخاب کرد و به اتفاق نوشته بسیار منسجم و درست، انتخاب بازیگرانی که سرجای خودشان قرار گرفتند و سرانجام کارگردانی پخته و دقیق، موجب شد تا «شهرزاد» تبدیل به یک پدیده شود. اینکه گفته می‌شود پدیده یعنی فرا‌تر از یک سریال. یعنی تبدیل جریانی که حتی در فضای مجازی هم توانست بینندگان زیادی را به خود جذب کند و تا به امروز سریالی مانند «شهرزاد» نداشتیم که تا این اندازه ایرانیان داخل و خارج کشور را به خود مشغول کند که داستان عشقی را با روایت تاریخی بیان کند.

 «شهرزاد» در سریال‌سازی جایگاهی دارد که اگر تاریخ بخواهد سریال‌ها را بررسی و تاریخ‌نویسان بخواهند به پدیده‌های نمایشی که مقاطعی توانستند اثرگذار باشند، بپردازد به طور قطع «شهرزاد» جایگاه رفیعی دارد. حسن فتحی کارش را با سریال‌سازی شروع کرده و بیشتر از اینکه در فیلمسازی به عنوان فیلمساز در سینما شناخته شده باشد، به عنوان سریال‌ساز موفق شناخته شده است. سریال عاشقانه «شب دهم» توانست تبدیل به یک سریال تاثیرگذار شود، «مدار صفر درجه» و سریال تاثیرگذار «میوه ممنوعه» هم به تلویزیون رونق بخشیدند و همه در مقاطعی ساخته شدند که تلویزیون اجازه داده بود درام‌ها وارد فضای ملتهبی شوند و آن فضاهای ملتهب را به تصویر بکشند. فیلم‌های سینمایی «کیفر» و «پستچی سه بار در نمی‌زند» از جانب منتقدان مورد تایید قرار گرفت تا آنجا که می‌توان گفت فتحی در فیلمسازی ناموفق نبوده است و فیلم‌هایش هم موثر و تاثیرگذار بودند اما بیشتر به عنوان سریال‌ساز معروف است؛ همانطور که میرباقری هم در سریال‌سازی مطرح است. در «شهرزاد» مجموعه خوبی در کنار هم قرار گرفتند و به فتحی امکان تولید سریال موفقی بنام «شهرزاد» را دادند. در این سریال عشق بر بستر تاریخ مطرح می‌شود و قرار است تاریخ بهانه‌ای باشد تا عشق جلوه کند و به عشق بیشتر پرداخته شود چرا که زمان حال محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند و بستر تاریخی این محدودیت‌ها را کمتر.