، این رمان نوجوان در ژانر وحشت نوشته شده و از راز گم شدن دختر کوچکی پرده برمی‌دارد. رمان زندگی دختربچه‌ تنها و شجاعی به نام سرافینا را که مجبور است با پدرش به تنهایی در زیرزمین عمارتی بزرگ و اشرافی زندگی کند، محور قرار داده است.

«سرافینا که حتی از موش‌های عمارت درندشت هم نمی‌ترسد و آن‌ها را به دست می‌گیرد و به خارج از عمارت تبعید می‌کند شبی صدای گریه‌ دخترکی را می‌شنود و بعد چشمش به مردی با شنل سیاه می‌افتد که چهره‌اش در سایه‌ کلاه بزرگش دیده نمی‌شود. مردی قدبلند که شنلی سیاه به دور خود پیچیده و دختربچه‌ای که سعی دارد از چنگ او بگریزد اما نمی‌تواند. در نهایت هم دخترک توسط مرد شنل‌سیاه بلعیده می‌شود و اثری از او نمی‌ماند.

سرافینا ابتدا می‌ترسد اما سرانجام بر ترس خود غلبه می‌کند و به دنبال کشف راز مرد شنل‌سیاه و دختر ربوده‌شده می‌رود، اما به رازهایی مهم‌تر از شنل‌سیاه و دختر ربوده‌شده پی می‌برد؛ رازهایی که به زندگی و سرنوشت خودش ربط مستقیم دارد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«صدای قدم‌های مرد را که توی راهرو راه می‌رفت، می‌شنید. مرد توی تاریکی گمش کرده بود، اما انگار داشت همه‌ اتاق‌ها را می‌گشت تا پیدایش کند. صدای باز و بسته شدن در اجاق هیزمی، از آشپزخانه‌ کناری می‌آمد. با خودش فکر کرد"اگه اونجا قایم شده بودم، الان جونم رو گرفته بود."»

انتشارات پرتقال رمان « سرافینا و شنل سیاه» را در قطع رقعی و با قیمت 14 هزار تومان در شمارگان 1000 نسخه منتشر و به بار کتاب کودک و نوجوان عرضه کرده است.