اصول دین و فروع دین از جمله ملزماتی است که هر فرد مسلمان با گرایش دین اسلام آن را باید بداند.

اصول دین از جمله؛ توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل است که در این گزارش به تفاوت دو اصل امامت و نبوت خواهیم پرداخت.

امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است ، امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است .

امام از یک سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می کند .

با قدرت علمی خود افراد نادان را تعلیم می دهد .

و با نیروی حکومت خویش یا قدرتهای اجرائی دیگر ، اصول عدالت را اجرا می نماید .

از آنچه در بیان حقیقت امامت گفتیم بخوبی استفاده می شود که ممکن است کسی مقام پیامبری و تبلیغ و رسالت را داشته باشد و امام مقام امامت در او نباشد ، این مقام ، نیازمند به شایستگی فراوان در جمیع جهات است و همان مقامی است که ابراهیم پس از آنهمه امتحانات و شایستگی ها پیدا کرد ، و این آخرین حلقه سیر تکاملی ابراهیم بود .

آنها که گمان می کنند منظور از امامت تنها فرد شایسته و نمونه بودن است گویا به این حقیقت توجه ندارند که چنین مطلبی از آغاز نبوت در ابراهیم بوده .

و آنها که گمان می کنند منظور از امامت سرمشق و الگو بودن برای مردم بوده باید به آنها گفت این صفت برای ابراهیم و تمامی انبیاء و رسل از آغاز دعوت نبوت وجود دارد و به همین دلیل پیامبر باید معصوم باشد چرا که اعمالش الگو است .

بنا بر این مقام امامت ، مقامی است بالاتر از اینها و حتی برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامی است که ابراهیم پس از امتحان شایستگی از طرف خداوند دریافت داشت .

حضرت ابراهیم امام شد بعد از امتحانات مخصوصی و این نشان می دهد که امامت بالاتر از موقعیت نبوت می باشد و همچنین همه انبیاء خدا امام نیستند. چه تفاوت بنیادی بین این دو وجود دارد؟

پاسخ

آنچه از روایات اهل بیت (ع) فهمیده می شود این است که:

 نبی کسی است که وحی الهی را در عالم خواب می بیند. و رسول، آن کسی است که فرشته وحی را در عالم بیداری نیز مشاهده می کند و با او صحبت می کند.

اما در مورد امامتی که خداوند قرار می دهد یعنی امامت الهی چنانکه خداوند در مورد حضرت ابراهیم (ع) فرموده: " إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا " [1]

باید بگوئیم که منظور هدایت بامر ملکوتی است یعنی امام کسی است که دارنده مقام ولایت باطنی و قدرت تصرف در تکوین باشد تا بتواند هدایت بمعنای ایصال به مطلوب(رساندن به هدف)  نه فقط ارائه طریق (نشان دادن راه) را انجام دهد.

دلیل این مطلب آیات قرآن کریم است که هر جا امامت الهی را بیان می کند می فرماید:

 «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا » [2]

« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا » [3] (و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‏کردند؛ چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند).

یعنی امام کسی است که به امر ما هدایت می کند و در آیات دیگر امر الهی را بیان می کند:

« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ‏ » (‏فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‏درنگ موجود می‏ شود) [4]

پس امام کسی است که دارنده این امر الهی باشد یعنی قدرت تصرف بر تکوین، و  اطلاع بر ظاهر و باطن عالم داشته و همه اعمال و قلوب در نزد او مکشوف باشد.