بازدارنده فعالیت همدیگر نباشیم
ریچارد شکنر درباره آگوستو بوآل میگوید بوآل به چیزی دست یافته است که برشت خوابِ آن را میدید و فقط درباره آن مینوشت.
هشت سال پیش، آگوستو بوآل که 16 مارس 1931 میلادی در برزیل به دنیا آمده بود را به علت ابتلا به بیماری سرطان از دست دادیم. گامِ نخست معرفی وی در ایران را استاد جواد ذوالفقاری با ترجمه کتاب تئاتر ستمدیدگان (بوطیقای روشهای بوآل) پیمود.
شش سال پیش جواد ذوالفقاری که سال 1331 شمسی به دنیا آمده بود را به علت ابتلا به بیماری سرطان از دست دادیم. در همان سال گروه مونو/شورایی با هدف گسترش و ترویج روشهای آگوستو بوآل در ایران تأسیس شد.
گروه مونو/شورایی هر سال در زادروزِ آگوستو بوآل که به روز جهانی جوکر معروف است، به یاد این هنرمند تأثیرگذار مراسمی برگزار میکند. سال گذشته در دو روز متوالی، نخست اجرا در جنگل الیمستان و سپس فردای آن روز برپایی نشست تخصصی تئاتر شورایی با همکاری مرکز هنرهای نمایشی شهرداری تهران در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی برگزار شد تا بزرگداشت آگوستوبوآل به رسمی هر ساله در ایران تبدیل شد. امسال نیز این اتفاق با اجرایی ویژه در مجموعه تئاتر شهر و با اندکی تأخیر در فروردین ماه همراه میشود.
برپایی هر ساله این بزرگداشت و گسترش تئاتر ستمدیدگان در ایران توجه فعالان مطرح تئاتر ستمدیدگان در دنیا را نیز به خود جلب کرده است و تاکنون کسانی چون جولین بوآل (فرزند آگوستو بوال)، هکتور آریستیزابال (از کلمبیا)، لوک اوپدبیک (از هلند)، برنت بلر(از آمریکا)، سانجوی گانگالی (از هند) با ارسال پیامهای تصویری به این تلاش در ایران واکنش نشان دادهاند.
پیش از تاسیس گروه مونو/شورایی یعنی در اواخر دهه هشتاد شمسی پی بردیم که بخش عمدهای از تئاتر ما مردمی نبوده و بیخطر است. بنابراین از همان آغاز، بازگرداندن تئاتر به سمت مردم از اهداف و تلاشهای مستمر گروه مونو/شورایی بوده است و همواره امیدواریم شرایط و فضای تئاتر دموکراتیزه شود.
آنچه که آگوستو بوآل در ارتباط با حضور مردم و مفهوم مشارکت در تئاتر ستمدیدگان بیان میکند منحصر به زمانه ما نیست؛ بلکه وی معتقد بودکه از همان ابتدای پیدایش هنر نمایش تماشاگر، بازیگر بوده است و زمانی که این دو (تماشاگر و بازیگر) از هم جدا شدند، حرفه بازیگری برای نخستین بار خدشهدار شد.
دورانی که بوآل در آن دست به ابداع روشهای خود میزند از منظر سیاسی دورانِ تلخ و تیرهای بوده است. این مهم از وی کاراکتر مبارزی میسازد که البته در آن سالها برایش خوشایند تمام نمیشود. انتظارِ بوآلی که به ستوه آمده بود از تئاتر فراتر از آنچه که هست میرود. وی با طرح تئاتر ستمدیدگان، تئاتر را سلاحی برای آزادسازی معرفی میکند و اینگونه میپنداشت که تئاتر باید در خدمتِ تغییر وضعیت موجود در آید.
آگوستو بوآل با مردم، دیگر با آن تئاترهای تبلیغی _ تهییجی که پیشتر به آن می پرداخت مواجه نمیشد؛ بلکه تلاش میکرد با بستری که روشهای مشارکتی فراهم میکرد ابزار تولید را به دست مردم بسپارد و از این رهسپار مردم را به کنشگری انتقادی، دوری از انفعال و حضوری فعال در اجتماع تمرین دهد.
آگوستو بوآل که معتقد بود گفتگو و بحثی خوب مهمتر از رسیدن به راهکاری خوب است، سیستم تئاتری خود را با تأثیر از پائولو فریره بنیان نهاد. فریره با انتقاد از نظام آموزش و پرورش تکسویه، روشی تازه را پیشنهاد و ترجیح میدهد که جدلی، برپایه گفتگوی دوسویه باشد. در این روش به جای رابطه استاد - شاگردی که موجب انفعال و یادگیری طوطیوار میشود، رابطه دموکراتیزه شدهای حاکم میشود که در آن معلم همچون تسهیلگری است که از راه پرسشگری بستر حضور فعال و ابتکار عمل را برای هنرآموز فراهم میکند. ما در اینجا صرفاً شاهد انتقال دانش نیستیم؛ بلکه دانش در لحظه تولید میشود.
بوآل زمانی که این رویکرد آموزشی را در تئاترش به کار برد، باعث شد تماشاگر منفعل ابتدا تبدیل به نمایشنامهنویس و سپس بازیگر شود. او برای آن اصطلاح تماشا - بازیگر را برگزید. این اصطلاح به نقش مداخلهگر و مشارکتی تماشاگر اشاره میکند. تماشاگری که هم نظر میدهد و هم دست به کنشگری و عمل میزند. بوآل معتقد بود اینگونه نیز انرژی دوسویه تئاتر آزاد میشود.
این گامی فراتر از اقدام و تأثیر برتولت برشت نیز محسوب میشود؛ زیرا جدا از درگیر ساختنِ «اندیشه» تماشاگر، همزمان ابتکار عمل را نیز به او میدهد. به همین علت ریچارد شکنر درباره او میگوید بوآل به چیزی دست یافته است که برشت خوابِ آن را میدید و فقط درباره آن مینوشت.
پس رابطه دوسویه تئاتر ستمدیدگان متأثر از نگاه و رویکرد آموزشی پائولو فریره شکل گرفت و ما در این سیستم تئاتری به مرور میآموزیم که این رابطه دوسویه را چگونه بر تمام روابط اجتماعی خود اعمال کنیم. هکتور آریستیزابال در بخشی از پیامی ویدئویی خود برای ما عنوان میکند: « تلاش کنیم از همدیگر یاد بگیریم و بیاموزیم که هر دیدگاهی میتواند برای ما دستآورد تازهای داشته باشد.»
بیشک آگوستو بوآل در مقابل آنچه که به مردم یاد میداد از آنها نیز بینهایت میآموخت. پس در انتقال دانستههایش بینهایت بخشنده بود و این درس بزرگی است برای ما که در زمانه زوال بخشندگی بازدارنده فعالیت همدیگر نباشیم. آگوستو بوآل درختی را پرورش داد تا روزی در جهان جنگلی بزرگ پر از درختان متنوع شکل بگیرد و هر کنشگر درختی به آن بیافزاید.
ما نیز با تأسیس گروه مونو/شورایی در ایران و ادامه فعالیت خود درختی را برای کنشگری انتقادی پرورش دادیم و آرزوی ما این است که گروهها و کنشگران این حوزه آن قدر گسترش یابند که روزی شاهد شکلگیری شبکهای ملی برای تئاتر ستمدیدگان در ایران باشیم.
ارسال نظر