وقتی ترانه علیدوستی در توئیتر خود نسبت به اقدام رئیس‌جمهور جدید امریکا در ممانعت از ورود اتباع برخی کشورها به انتقاد کرد؛ نگاه‌های بسیاری به سوی اصغر فرهادی چرخید تا ببینند موضع او در این خصوص چیست و آقای کارگردان بالاخره موضع گرفت.

فرهادی سینماگری است که به دلایل مختلف صدایش لااقل در بخش هایی از جهان شنیده می‌شود و طبیعتا موضع او در خصوص موضوع مهمی نظیر آن چه طی روزهای گذشته اتفاق افتاده دیده شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. همین نکته فرصت خوبی به او می‌دهد که در مسائل مختلف بتواند صدایش را بلندتر و به گوش افراد بیشتری برساند اما به اذعان بسیاری از جمله بخشی از حامیان خود فرهادی،‌ یادداشت اخیر او یک ناامیدی مطلق به بار آورد.

فرهادی در متن کوتاه خود سه گزاره اصلی مطرح کرد:

اول: قصد داشت «علی‌رغم شرایط غیرمنصفانه‌ای که برای ورود مهاجران و مسافران چند کشور به ایالات متحده پیش آمد» « به همراه مدیرفیلمبرداری‌اش» در این مراسم حضور یابد.

در حالی که همگان منتظر بودند کارگردان «فروشنده»، مانند بازیگر فیلمش؛ خودپیش‌دستی کرده و بگوید که به آمریکا نخواهد رفت؛ فرهادی از ارسال هر نوع پالسی که ممکن باشد از آن بوی ایستادن در برابر آمریکا به مشام برسد خودداری کرده و  تصریح می‌کند بنا نداشته این شیوه (تحریم سفر به آمریکا و شرکت در اسکار) که در دل خود نوعی ستیزه‌جویی را مستتر دارد به کار گیرد؛ بلکه می‌خواسته شرکت کند اما حالا که «راهش نمی‌دهند» نمی‌رود.

دوم: تاکید فرهادی بر قصد شرکت در اسکار به همراه فیلمبردارش، پیام دیگری را دل خود نهان دارد؛ او اصلا بنا نداشته که «ترانه علیدوستی» را با خود به آمریکا ببرد که حالا این بازیگر، جایزه آکادمی را تحریم کرده است و این گونه موضع علیدوستی هم هم لوث شد.

سوم: کارگردان «فروشنده» سینمای ایران، طاقت نمی‌آورد حتی در موضوعی که ایران در آن هیچ نقشی نداشته است (ممانعت یک‌جانبه ورود اتباع کشورمان به آمریکا) چشم از تخریب آنانی که دوست نمی‌دارد ببندد و در یک رسانه خارجی می‌نویسد: «تندروها برای درک جهان چاره‌ای ندارند جز تقسیم آن به دو بخش ما و دیگران تا همواره با ساختن تصویری هولناک از دیگران، مردم کشورشان را دچار ترس از آن‌ها بکنند. این فقط محدود به آمریکا نیست. در کشور من نیز تندروها اینگونه‌اند.»

فرهادی، به همین یک بند هم اکتفا نمی‌کند و باز تقصیر را بر گردن عده‌ای در ایران که او آنها را تندرو می‌داند می‌اندازد و می‌گوید: «سال‌هاست در دو سوی اقیانوس (ایران و آمریکا) عده‌ای تندرو تلاششان بر آن است تا از مردم کشور مقابل تصویری غیرواقعی و هولناک بسازند و از تفاوت‌های بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها اختلافات، و از اختلافات دشمنی‌ها و از دشمنی‌ها ترس ایجاد کنند.»

او که در مصاحبه‌هایش تاکید دارد «قضاوت»، دستمایه و تم اصلی غالب آثارش است این بار در جایگاه یک قاضی بین‌المللی نشسته است. فرهادی طرفین را به یک اندازه محکوم می‌کند و نمی‌تواند (شاید هم نمی‌خواهد) حتی در یک متن کوتاه هم ذره‌ای کفه ترازوی محکومیت را به نفع دیگری سنگین کند. همه آن چه که آمریکا بر سر ایران آورده، از حمایت های مختلف از صدام گرفته تا تحریم‌های مالی و بانکی و حتی دارویی که منجر به از دست رفتن هزاران هم‌وطنش شده را همتراز اقداماتی است که عده‌ای تندرو در ایران انجام داده‌اند (احتمالا تلاش برای دست‌یابی به انرژی هسته‌ای یا به آتش کشیدن پرچم آمریکا یا حمایت از حزب‌الله لبنان و این قبیل موارد).

اصغر فرهادی، فیلمساز جشنواره‌ای نیست. فیلم‌هایش مورد توجه جشنواره‌ها قرار می‌گیرند اما بنظر می‌رسد فیلم نمی‌سازد که جشنواره‌ها آن را قبول کنند؛ او چیزی را به تصویر می‌کشد و به دیگران تجویز می‌کند که به آن باور دارد.

یادداشت فرهادی،‌ مصداق یابی آخرین ساخته خودش است. تمام حرف «فروشنده»، نهی تندروی بود و او امروز همان حرف را می‌زند؛ «عماد» که ناموسش مورد تعرض قرار گرفته بود به همان اندازه محکوم بود که مرد متجاوز. اگر می‌خواهی تندرو، وحشی و افراطی نباشی اولا قضاوت نکن و ثانیا از خشونت و درگیری با متعرض پرهیز کن چون اگر به متجاوز حتی یک سیلی هم بزنی،‌ محکوم و شایسته سرزنشی.

با این حال، نفس این یادداشت و این که بالاخره فرهادی تصمیم گرفت در چنین موضوعی اظهار نظر کند پسندیده است اما کاش این اتفاق کمی زودتر می‌افتاد آن هم با کاستن از چاشنی تحقیر هم‌وطنان.