کسی بوکسورها را دوست ندارد؟ /عکس
درام ورزشی «چپ دست» تازهترین ساخته آنتوان فوکورا، با بازی جیک جلینهال در نقش شخصیت اصلی، تابستان امسال روی پرده رفت. یک قصه تکراری و باسمهای درباره یک بوکسور معروف و قهرمان که خشونت مهار ناپذیری درونش موج میزند
درام ورزشی «چپ دست» تازهترین ساخته آنتوان فوکورا، با بازی جیک جلینهال در نقش شخصیت اصلی، تابستان امسال روی پرده رفت. یک قصه تکراری و باسمهای درباره یک بوکسور معروف و قهرمان که خشونت مهار ناپذیری درونش موج میزند و در ادامه حادثهای تراژیک عزیزترین آدمهای زندگیاش را از او میگیرد و حالا باید در مسیر رستگاری قدم بگذارد. مضامینی آشنا که شاید قدیمیتر از همه در «صحنه سازی» به کارگردانی رابرت وایز به تصویر کشیده شد و بعد از آن در فیلمهای مانند «کسی آن بالا مرا دوست دارد»، «Fat City»، «گاو خشمگین» و ... هر بار با شکل و شمایلی تازه و گاهی اوقات متفاوت روایت شد. درام «چپ دست» با بودجهای 30 میلیون دلاری ساخته شد و تنها 52،4 میلیون دلار در گیشه آمریکای شمالی فروخت. کل فروش جهانی آن نیز 104 میلیون دلار برآورد شده است. منتقدان اغلب بازی جلینهال را تحسین کرده و تنها نقطه مثبت فیلم را اجرای موفق او عنوان کردند. به همین بهانه و برای مقایسهای جامعتر با فیلمهای مشابه قبلی، سراغ بهترین و معروفترین درامهای مشتزنی در سینمای جهان رفتیم.
The Sey-Up
خلاصه داستان: ماجرای فیلم درباره مشتزنی پا به سن گذاشتهای به نام بیل «استاکر» تامپسون است که هنوز هم اصرار دارد میتواند حریفانش را شکست بدهد. آن هم با وجود این که همسرش جولی التماس میکند مشتزنی را کنار بگذارد و بازنشسته بشود، اما مدیر برنامههای استاکر که از باخت او مطمئن است از قمار باز سرسختی به نام «پسر کوچولو» پول کلانی میگیرد، بدون این که به خودش زحمت بدهد استاکر را از این ماجرا باخبر کند. استاکر امیدوار است و سخت تلاش میکند تا بتواند «تایگر نلسون» را شکست بدهد در حالی که روحش هم خبر ندارد اگر این اتفاق بیفتد چه پیامدی در انتظارش خواهد بود.
واکنش منتقدان: رابرت وایز کارگردان آمریکایی با ساخت این فیلم غوغایی به راه انداخت. او در این فیلم به بهترین نحو ممکن از دو فاکتور زبان و نوع بیان بیشترین بهره را برد و بسیاری از فیلمسازان هم دوره یا بعد از خود مثل استنلی کوبریک و کوئنتین تارانتینو را تحت تأثیر قرار داد. جفرسون هانتر در مقالهای در سال 2008 درباره فیلم نوشت: در سراسر فیلم «صحنه سازی» میتوانیم قدیمیترین نوع ابتذال در سینما را مشاهده کنیم که قصهاش را در قالب تصاویری بینظیر و منحصر به فرد روایت میکند. فیلم توانست جایزه فیپرشی جشنواره فیلم کن 1949 را برای وایز به ارمغان آورد و علاوه بر کسب نامزدی جایزه بزرگ این جشنواره جایزه بهترین فیلمبرداری را برای میلتون آر.کرانسر به همراه داشت.
خلاصه داستان: راکی گرازیانو تازه دارد سری در میان مجرمان و جنایتکاران در میآورد که بالاخره دستگیر و روانه زندان میشود. در آنجا او همیشه از قوانین تخطی میکند و دائم به دردسر میافتد وقتی بعد از سالها گذراندن دوران محکومیتش از زندان آزاد میشود، تصمیم میگیرد زندگی جدیدی را شروع کند هر چند، خیلی زود جذب ارتش میشود اما نمیتوانند نگهش دارند و در نتیجه از خدمت فراری میشود. راکی در نهایت متوجه میشود مشتزنی بهترین راه یک شبه پولدار شدن است و خیلی زود به عنوان یک استعداد جدید در این رشته کشف میشود.
واکنش منقدان: فیلم در سال 1957 در سه رشته نامزد از جمله بهترین تدوین جایزه آکادمی شد که از این میان جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید (برای جوزف و تنبرگ،) و اسکار بهترین کارگردانی هنری-طراحی صحنه را برای سازندگانش به همراه داشت. جف اندرو منتقد مجله «تایم اوت» در این باره نوشت: یک فیلم زندگینامهای ناامید کننده درباره راکی گرازیانو. در حالی که بوسلی گرودر منتقد «نیویورک تایمز» در نقد خود بر این فیلم میگوید: کارگردانی رابرت وایز سریع، تهاجمی و درخشان است و تدوین فیلم سرعت و انعطافی عظیم به آن بخشیده است.
واکنش منتقدان: فیلم نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای تایرل به همراه داشت. فیلم با تحسین شدید منتقدان روبهرو شد و به فروش نسبتاً خوبی در گیشه دست پیدا کرد وینسنت کنیای منتقد سینمایی «نیویورک تایمز» ضمن ستایش فیلم، از کارگردانی هوستون بسیار خوشش آمد. او در این باره نوشت: اساس فیلم ترسناک و ناخوشایند است اما فیلم به قدری لبریز از زندگی است که آن طور که باید و شاید هولناک به نظر نمیرسد. راجر ایبرت فقید هم به فیلم 4 ستاره کامل داد و آن را یکی از بهترین فیلمهای هوستون توصیف کرد او اجرای بازیگران فیلم را هم بسیار تحسین کرده است. اما لئونارد گاردنر در مصاحبه 1969 خود با مجله «تایم» درباره عنوان فیلم که برگفته از عنوان رمان خودش است توضیح میدهد: خیلیها درباره عنوان کتابم از من سوال کردهاند. این عنوان بخشی از یک اصطلاح عامیانه در میان کاکاسیاهها (نیکروها) است. وقتی کسی میگوید دلش میخواهد به فت سیتی (که برگردان تحت اللفظی آن «شهر چاق» است) برود به این معناست که دلش میخواهد زندگی خوبی داشته باشد. این عنوان ایهام دارد، چون فت سیتی یک هدف جون آمیز است که هیچ کس هیچ وقت به آن نخواهد رسید.
واکنش منتقدان: سری اول و پنجم راکی توسط اویلدسن کارگردانی شد. فیلم اصلی «راکی» در زمان اکران با واکنشهای متفاوت روبهرو شد. راجر ایبرت که از فیلم حسابی خوشش آمده بود امتیاز کامل به فیلم اعطا کرد و گفت: استالونه او را به یاد جوانیهای مارلون براندو انداخته است. مجله«گیشه» ادعا کرد مخاطبان سیلور استالونه را ستاره جدید سینما میدانند. با این حال، فیلم از ترکش انتقادهای تند و بی رحمانه در امان نماند. وینسنت کنبای در «نیویورک تایمز» هم از بازی استالونه انتقاد کرد و هم کارگردانی اویلدسن را زیر سوال برد. با این همه بعد از گذشت چهار دهه از زمان اکرانش «راکی» هنوز هم به عنوان یک فیلم کلاسیک اعتبار دارد. «راتن تومیتوز» درباره فیلم نوشته: این قصه یک مشتزن بدشانس است که تماماً قابل حدس است اما فیلمنامه سلیور استالونه و اجرای درخشانش در نقش کاراکتر اصلی باعث نادیده گرفتن نقاط ضعف فیلم میشود.
راتن تومیتوز:80 درصد
نویسندگان: پل شریدر، ماردیک مارتین
بازیگران: رابرت دنیرو، کتی موریارتی، جو پشی
تاریخ اکران: 19 دسامبر 1980 (امریکای شمالی)
واکنش منتقدان: اسکورسیزی در ابتدا علاقهای با ساخت این پروژه نداشت، اما بالاخره با قصه لاموتا ارتباط برقرار کرد و آن را جلوی دوربین برد. شریدر سناریوی اولیه مارتین را بازنویسی کرد و بعد اسکورسیزی و دنیرو پیشنهادهای خودشان را به فیلمنامه اضافه کردند. فیلم در زمان اکرانش با واکنش های متفاوتی از سوی منتقدان روبهرو شد و به خاطر محتوای خشونت آمیزش مورد حمله قرار گرفت. اما رفته رفته اعتباری ستودنی از سوی منتقدان برای فیلم رقم خورد و امروز «گاو خشمگین» اسکورسیزی در میان بهترین فیلمهای سینمای آمریکا رتبه بندی میشود. راجر ایبرت در «شیگاگو سان – تایمز» به فیلم چهار ستاره کامل داد و منتقدان شیگاگو تربیون، نیویورک تامیز، ورایتی، انترتیمنت ویکلی، توتال فیلم، مپایر و لزلی هالیول مورخ فیلم بریتانیایی و مجله سایتاند. ساوند فیلم را حسابی تحسین کردند. فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین تدوین را به دست آورد.
امتیاز IMDb : 8 از 10
بازیگران: راسل کرو، رنه زلوگر، کریک ببرکو
تاریخ اکران: 3 ژوئن 2005 (آمریکای شمالی)
خلاصه داستان: ماجرای جیمز بردداک، مشتزن ظاهراً دلسردی که دوباره به روزهای اوجش برمیگردد و به قهرمان میرسد و به الگویی در سالهای دهه 1930 بدل میشود.
واکنش منتقدان: نقدهای مثبتی توسط 207 منتقد سینما در «راتن تومیتوز» درباره فیلم نوشته شد. امتیاز متاکریتیک فیلم نیز براساس 40 نقد نوشته شده، 69 درصد برآورده شده و امتیاز A مثبت را در «سینما اسکور» به دست آورده است. با وجود استقبال منتقدان، فروش فیلم در گیشه آمریکا ناامید کننده بود و به ویژه در چند هفته اول اکرانش با استقبال سرد سینماروها روبهرو شد. «مرد سیندرلایی» که با بودجهای 80 میلیون دلاری جلوی دوربین رفته بود، تنها 61،6 میلیون دلار در گیشه آمریکای شمالی فروخت. دیوید انسن منتقد سینمایی«نیوزویک» درباره فیلم نوشت: فیلم هوارد به طرزی ماهرانه رضایت اولیه و هیجان انگیزی را که از یک قصه مشتزنی انتظار میرود به مخاطب منتقل میکند. مارک سالیزبری منقد «تایم اوت» نیز از فیلم به عنوان بهترین اثر سینمایی هوارد بعد از «آپولو 13»یاد کرد و نوشت: صحنههای مبارزه از اصالتی تحسین برانگیز برخوردارند.
Southpaw
واکنش منتقدان: واکنشها به تازهترین فیلم فوکوا بعد از تریلر اکشن«اکولایزر» متفاوت بود اما بازی جیک جلینهال که در چندین سال اخیر نامش سرزبانها افتاده تحسین بسیاری از منتقدان را به همراه داشت. رکس رید در«نیویورک آبزرور» نوشت: آن چه که این فیلم را متفاوت میکند سرسپردگی، تعهد و خلوصی است که ستاره آن در تمام جنبههای نقشش به نمایش گذاشته است. «چپ دست» قصه یک مشتزن جسور و با احساس است. جاستین چانگ هم در «ورایتی» نوشت: اجرای درخشان و انکار ناپذیر جیلنهال احتمالا بیش از هر چیزی احساسات شما را تحت تأثیر قرار میدهد. حتی بیشتر از قصه باسمهای رستگاری فیلمی که در آن آنتوان فوکوای کارگردان بار دیگر علاقه عمیقش به خشونت مردانه و افراطی و نه هیچ چیز تازهای را به تصویر کشیده است.
ارسال نظر