«من سالوادور نیستم» ساخته منوچهر هادی پرفروش‌ترین فیلم اکران نوروزی امسال است که هنوز هم بر روی پرده نقره‌ای سینما یکه‌تازی می‌کند. به طور حتم حضور برترین کمدین سینمای ایران یعنی رضا عطاران، در این فیلم یکی از عوامل موفقیت این اثر است. اما عوامل دیگری نظیر کارگردانی و فیلمنامه نیز در این موفقیت تاثیر داشته است. نام رضا مقصودی در تیتراژ پایانی فیلم به عنوان نویسنده بر پرده سینماها خودنمایی می‌کند؛ اما بابک کایدان سهم بسزایی در نوشتن «من سالوادور نیستم» داشته است. به همین خاطر با بابک کایدان به گفتگو نشستیم که در ادامه آن را می‌خوانید:
 
 
* از «من سالوادور نیستم» بگویید. چرا در فیلم فقط نام رضا مقصودی به عنوان نویسنده نوشته شده است؟
به هر ترتیب در تیتراژ نام رضا مقصودی به عنوان نویسنده اثر نوشته شده است. به دلیل اینکه وی فیلمنامه اولیه «من سالوادور نیستم» را نوشته بود؛ اما طبق معمول روند تولید فیلم‌ها زمانی که یک  اثر به تولید می‌رسد، با مشکلاتی مواجه می‌شود و فیلمنامه باید تغییر یابد. در مرحله ساخت رضا مقصودی به علت مشکلات و گرفتاری‌های شخصی که داشت، نتوانست با گروه ساخت این فیلم همکاری کند. از آنجایی که من با منوچهر هادی دوستی دیرینه‌ای داشتم، این کارگردان به من پیشنهاد اصلاح فیلمنامه را داد و من نیز قبول کردم.
 
 
*در این خصوص آیا رضا مقصودی دلخور نشد؟ به هر حال نویسنده این  اثر بود.
من برای رضا مقصودی احترام زیادی قائل هستم و او را استاد خود می‌دانم. در همان مقطع به کارگردان و تهیه‌کنندگان «من سالوادور نیستم» گفتم که باید با رضا مقصودی هماهنگ شوند تا من این کار را قبول کنم. آنها نیز این قول را به من دادند که با وی هماهنگ شوند. به هر حال من هیچگاه در این فیلم به دنبال سهم‌خواهی نبودم و حتی حاضر نشدم، اسمم را به جای رضا مقصودی در تیتراژ بنویسند. در حالی که ثبت اسم یک نویسنده در یک فیلم پرفروش، مثل «من سالوادور نیستم» امتیاز بزرگی برای یک فیلمنامه‌نویس است؛ ولی من به خاطر احترام به رضا مقصودی از آن گذشتم.
 
 
*پس فیلمنامه با ایده و نگارش رضا مقصودی بود و شما تغییرات جزئی در آن ایجاد کردید؟
در ابتدا قرار بود نقطه نظر دوستان را در فیلمنامه لحاظ کنم و یک تغییر 10 تا 20 درصدی در ابتدای فیلمنامه بدهم اما بعد از آن منوچهر هادی و رضا عطاران موافق تغییر قسمت‌های دیگر داستان نیز شدند و داستان تا حدود 80 درصد تغییر کرد.
 
 
*با این صحبت‌ها یعنی داستان یک تغییر رویکرد داشته است؟
بله. حتی من در جایی شنیدم که رضا مقصودی گفته بود اگر می‌دانستم که تا این حد تغییرات در فیلمنامه وجود دارد، به طور حتم باید نام بابک کایدان به عنوان نویسنده و تیتراژ نوشته می‌شد.
 
 
*به هر حال نظر شما به عنوان کسی که در کنار فیلم بوده‌اید، در خصوص «من سالوادور نیستم» چیست؟
این فیلم اثری است که به خوبی مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده است و عناصر مختلفی برای جذب مخاطب وجود دارد. مانند وجود بازیگری همچون رضا عطاران، حضور در کشور برزیل، بازی کردن ریوالدو بازیکن اسبق تیم فوتبال برزیل. نظر من و کل گروه در این بود که خودمان را برای خنداندن مردم به در و دیوار نزنیم و طنز فانتزی دور از ذهن مخاطب نسازیم. هم اکنون موفقیت این فیلم در اکران ماحصل کار است.
 
 
*از «من سالوادور نیستم» فاصله بگیرید. به نظر شما مشکل اصلی فیلم‌های ایرانی، فیلمنامه ضعیف است؟
به طور حتم اصلی‌ترین مشکل سینما فیلمنامه‌نویسی نیست اما می‌تواند یکی از معضلات باشد. در سینما به همان میزان که کارگردان و تهیه‌کننده خوب کم داریم، فیلمنامه‌نویس خوب نیز کم است. یعنی یک مشکل ساختاری در سینما وجود دارد. مقوله‌های سینما به طور کامل به هم پیوسته و به هم تنیده است اما من به این یقین رسیده‌ام که مثلث طلایی کارگردان، تهیه کننده و نویسنده می‌تواند یک اثر را منحصر به فرد و جذاب کند.
 
 
*در سینمای ایران مشکل اصلی فیلمنامه‌نویسی چیست؟
در نظر داشته باشید وقتی یک فیلمنامه نگارش می‌شود و یک سال بعد تهیه‌کننده، قصد مطرح کردن آن با یک کارگردان را دارد و یک فاصله و گسست ایجاد می‌شود، آن فیلم هیچگاه خوب از کار در نمی‌آید. از طرف دیگر هیچگاه یک شرایط ایده‌آل برای نویسنده از جهت اقتصادی وجود ندارد و فیلمنامه‌نویس مجبور است ظرف مدت دو یا سه ماه نوشته خود را جمع کند. در حالی که زمان مناسب برای نوشتن یک اثر یک سال است.
 
بحث سومی نیز وجود دارد و آن هم وجود ممیزی‌های فراوان برای نگارش فیلمنامه است. اگر امروز شاهد موفقیت «من سالوادور نیستم» هستیم، علت آن جسارت تهیه کنندگان آن است که شجاعت به خرج داده‌اند و یکسری از این محدودیت‌های بی‌مورد را برطرف کرده‌اند.
 
 
*بهترین فیلمنامه‌ای که تا کنون نگارش کرده‌اید، کدام است؟
من سه فیلمنامه در سینما نوشته‌ام که هر سه آن‌ها را دوست دارم؛ اما کار «پریناز» را بسیار دوست دارم.
 
 
*کدام ژانر در سینمای ایران از سایر ژانرها جلوتر است؟
سینمای ایران در حوزه اجتماعی به یک بلوغ متعارفی رسیده است. آن هم به دلیل آزمون‌ها و خطاهای زیاد در این ژانر بوده است؛ ولی به نظر من سینمای ایران ژانر دیگری ندارد.
 
 
*کدامیک از آثار سینمای ایران را از حیث فیلمنامه شاخص می‌دانید؟
«خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی؛ «درباره الی» و  «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی. 
 
 
*هم اکنون مشغول چه کاری هستید؟
بازنویسی یک سریال 26 قسمتی را در دست دارم که قرار است از شبکه دو سیما پخش شود.