احسان گودرزی کارگردان نمایش «مثل شلوار جین آبی» گفت: این نمایش در شیراز و تهران روی صحنه رفته بود که نسبت به اجراهای گذشته تغییراتی جز تعویض سالن نداشتهایم و هیچ تغییری در متن ایجاد نکردهایم.
وی درباره داستان نمایش بیان کرد: مونولوگ یک شخصی است که همسرش را از دست داده و قصه زندگی خودش را تعریف میکند؛ به گونهای که مخاطب از ابتدا تا انتها یعنی همان لحظه مرگ در جریان روند آن زندگی قرار میگیرد.
گودرزی افزود: داستان نمایش با یک روایت غیر خطی بیان میشود و با توجه به سیال ذهن بودنش یک جاهایی به سمت سورئال میرود و پیج در پیچهایی را در بطن اثر به وجود می آورد.
وی با بیان اینکه برای اجرای مونولوگ میبایست متن و بازی قوی داشت، عنوان کرد: در اجرای این گونه از نمایشها بیشتر از کارگردانی میبایست به متن و نوع کار توجه کرد؛ زیرا که بسیاری فکر میکنند اجرای نمایش مونولوگ راحتتر است اما چنین نیست و سختی خودش را به همراه دارد.
گودرزی در این راستا ادامه داد: اگر بازیگر نتواند حتی برای یک لحظه مخاطب را جذب خودش کند، جذابیت داستان از بین رفته و دیگر آن کشش وجود ندارد و تمام زحمتها روی دوش یک نفر است.
نویسنده فیلم «نگار» در خصوص ویزگی متن خوب در نمایشنامه تشریح کرد: در وهله اول باید مخاطب را بشناسیم و بدانیم که از چه چیزهایی خوش و بدش میآید. همچنین من در نوشتههایم نوستالژیها را هم در متن میآورم اما نه آنقدر که زیاده روی شود.
کارگردان «نمای اسلحه ناموس منه» درباره این اثر خود بیان کرد: این نمایش که هم زمان با «مثل شلوار جین آبی» روی صحنه میرود، اقتباسی از داستان کوتاه ستوان گوستل است و قصه یک آدم نظامی و خودکشی یک فرد را بازگو میکند و مخاطب را به دنیای دیگری میبرد.
گودرزی با بیان اینکه این دو نمایش نقاط مشترکی با هم دارند گفت: چون این دو اثر نقاط مشترکی با یکدیگر دارند، به همین منظور دوست داشتم با هم روی صحنه بروند و به گونهای هرکدام به گذشته و حال اشاره میکنند. البته چنین کاری سختیهای خودش را دارد اما از طرفی جذابیتهایی را هم با خود به همراه دارد.
وی در راستای تهیهکنندگی این اثر توسط رامبد جوان بیان کرد: در واقع همکاری من با رامبد بحث مالی و منفعت آن نبوده بلکه دوستی ما دیرینه است و خب حمایت ایشان میتواند کمک بزرگی به تئاتر و نمایش من داشته باشد.
گودرزی افزود: از طرفی هم هیچ شخصی را برای تهیهکنندگی سراغ نداشتم و وقتی به رامبد پیشنهاد دادم، با کمال میل قبول کرد که این امر به راستی اتفاق خوبی برایم محسوب میشود.
ارسال نظر