در فرهنگ اسلامى شهادت به عنوان یکى از والاترین ارزش ها، و شهیدان از بلند مرتبه ترین انسانها هستند و مردان خدا همواره آرزوى شهادت در سر مى پرورانند و از مرگ طبیعى در بستر بیزار هستند،[1] و شهادت را هزار بار از آن برتر مى دانند، و حاضرند ضربات زیادى بر پیکرشان وارد شود و شربت شهادت بنوشند ولى در بستر نمیرند، چرا که جان انسان بزرگترین هدیه الهى است و چه بهتر که این هدیه الهى نثار راه او شود، نه این که در بستر مرگ به هدر رود.[2]
در فضیلت فریضۀ شهادت، همین بس که در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى خوانیم: مشاهده کرد کسى دعا کرده و عرض مى کند: خداوندا من بهترین چیزى که بندگانت از تو مى خواهند را از تو می طلبم، پس بهترین عطایت را به من ارزانى دار؛[3]پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «إن استجیب لک اهریق دمک فی سبیل الله؛ هر گاه دعاى تو مستجاب شود در راه خدا شهید خواهى شد»[4].
در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم می خوانیم؛ هیچ کس وارد بهشت نمى شود که آرزو کند از آن خارج شود، مگر شهید که آرزو مى کند باز گردد و دوباره در راه خدا شهید شود، به خاطر این که الطاف الهى را نسبت به خود بسیار زیاد مى بیند»[5].،[6]
آرى مقام شهدا، در فرهنگ اسلام فوق العاده زیاد است و همانها بودند که در هنگام خطر، اسلام را بیمه کردند، و اگر فداکاری هاى شهدایى همچون شهداى «بدر» و «احد» یا «شهیدان کربلا» نبود، شاید امروز خبرى از اسلام نبود.[7]
امروز نیز دشمنان اسلام بیشترین وحشت را از فرهنگ شهادت و شهادت طلبى دارند این در حالى است که آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ شهادت را ندارند و سلاحى که بتوان از آن در برابر این فرهنگ دفاع کرد در خود نمى بینند.[8]
با این تفاسیر و با توجه به احادیث معتبر، بر هیچ کس پوشیده نیست که در جمع معصومین علیهم السلام، شأن و منزلت بانوى محشر، مرکز اتصال نبوت به ولایت، ام الائمه، حضرت زهرا علیها السلام حتی از فرزندش امام حسین علیه السلام نیز والاتر است.[9] از این رو برخی از مهمترین شاخصه های شهادت طلبی در سیرۀ آن حضرت مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
چیستی مفهوم «شهید»
در تاریخ ملتها روزهایى پیش مى آید که بدون ایثار و فداکارى و دادن قربانیان بسیار خطرات بر طرف نمى شود، و اهداف بزرگ و مقدس محفوظ نمى ماند، اینجا است که گروهى مؤمن و ایثارگر باید به میدان آیند، و با نثار خون خود از آئین حق پاسدارى کنند، در منطق اسلام به اینگونه افراد" شهید" گفته مى شود.[10]
اطلاق "شهید" از ماده "شهود" بر آنها یا به خاطر حضورشان در میدان نبرد با دشمنان حق است، یا به خاطر اینکه در لحظه شهادت فرشتگان رحمت را مشاهده مى کنند، و یا به خاطر مشاهده نعمت هاى بزرگى است که براى آنها آماده شده، و یا حضورشان در پیشگاه خداوند است آن چنان که در آیه شریفه «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون»[11] آمده است.[12]
در اسلام کمتر کسى به پایه "شهید" مى رسد، شهیدانى که آگاهانه و با اخلاص نیت به سوى میدان نبرد حق و باطل رفته، و آخرین قطرات خون پاک خود را نثار مى کنند.[13]
این نکته نیز قابل توجه است که شهادت در فرهنگ اسلام دو معنى متفاوت دارد: معنى "خاص" و دیگرى معنى گسترده و "عام".[14]
معنى خاص شهادت همان کشته شدن در معرکه جنگ در راه خدا است که احکام خاصى در فقه اسلامى دارد، از جمله عدم نیاز شهید به غسل و کفن، بلکه با همان لباس خونین دفن مى شود!.[15]
اما معنى وسیع شهادت آن است که انسان در مسیر انجام وظیفه الهى کشته شود، یا بمیرد، هر کس در حین انجام چنین وظیفه اى به هر صورت از دنیا برود "شهید" است.[16]
تأملی در مقام شهیدان
در باره مقام شهیدان روایات عجیبى در منابع اسلامى دیده مىشود که حکایت از عظمت فوق العاده ارزش کار شهیدان مىکند.[17]
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى خوانیم: ان فوق کل بر برا حتى یقتل الرجل شهیدا فى سبیل الله؛ " در برابر هر نیکى، نیکى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد که برتر از آن چیزى متصور نیست".[18]،[19]
هم چنین در حدیث دیگرى از آن حضرت نقل شده است؛ المجاهدون فى الله قواد اهل الجنة!:" مجاهدان راه خدا رهبران اهل بهشتند"![20]، امام باقر(علیه السلام) در فرازی دیگر فرمودند؛« هیچ قطرهاى محبوبتر در پیشگاه خدا از قطره خونى که در راه او ریخته مى شود، یا قطره اشکى که در تاریکى شب از خوف او جارى مىگردد، نیست، و هیچ گامى محبوبتر در پیشگاه خدا از گامى که براى صله رحم برداشته مى شود، یا گامى که پیکار در راه خدا با آن تکمیل مى گردد نمى باشد»[21] اگر تاریخ اسلام را و رق زنیم مى بینیم، قسمت مهمى از افتخارات را شهیدان آفریده اند، و بخش عظیمى از خدمت را آنان کرده اند.[22]
روى همین جهت در حدیث مفصلى که از امیر مؤمنان علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در باره مقام شهیدان نقل شده مى خوانیم: پیامبر ص سوگند یاد کرد:«سوگند به کسى که جانم در دست او است که وقتى شهیدان وارد عرصه محشر مىشوند اگر پیامبران در مسیر آنها سوار بر مرکب باشند پیاده مى شوند، به خاطر نور و ابهت آنان و هر یک از آنها هفتاد هزار نفر را از خاندان و همسایگان خود شفاعت مى کند»![23] ،[24]
مرگ اندیشی فاطمی ؛ در پرتو اتصال به منبع غیب
در تبیین این مسأله باید اذعان نمود در «مسند احمد» از ام سلمه چنین آمده است؛ وقتى فاطمه (علیها السلام) به همان بیمارى که به شهادتش منتهى گشت، بیمار شد من از او پرستارى مىکردم، روزى حالتش را از همه روز بهتر دیدم، على (علیه السلام) به دنبال کارى رفته بود، فاطمه (علیها السلام) به من فرمود: آبى بیاور تا غسل کنم، آب آوردم و او غسل کرد، غسلى که بهتر از آن ندیده بودم.[25]
سپس فرمود: لباس هاى تازه اى براى من بیاور، لباس ها را آوردم و به او دادم، و او پوشید. سپس فرمود: بسترم را در وسط اطاق بیفکن، من این کار را کردم، او دراز کشید و رو به قبله کرد، و دستش را زیر صورتش گذاشت، سپس فرمود: اى ام سلمه! من الان از دنیا می روند (و به ملکوت اعلا مى شتابم) در حالى که پاک شده ام، کسى روى مرا نگشاید. این سخن گفت و چشم از جهان پوشید![26]
این حدیث به خوبى نشان مى دهد که فاطمه از لحظه مرگش آگاه و با خبر بوده، و بى آنکه نشانه هاى آن در او باشد، آماده شهادت بوده است، و از آنجا که هیچ کس لحظه مرگ را جز به تعلیم الهى نمىداند این نشان مى دهد که از سوى خدا به او الهام مىشد.[27]
آرى، روح او با عالم غیب مربوط بود، و فرشتگان آسمان با او سخن مى گفتند.و از آنجا که مطابق روایات حتى او از مریم دختر عمران و مادر حضرت عیسى برتر بود، و همین امر برای اثبات مدّعا کافى است، زیرا قرآن با صراحت مى گوید: مریم با فرشتگان خدا سخن مىگفت، آیات متعددى در این زمینه در سوره مریم و آل عمران وجود دارد.[28] بنابراین فاطمه (علیها السلام) دخت گرامى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله و سلم) به طریق اولى باید بتواند با فرشتگان آسمان هم سخن شود.[29]،[30]
زهد و ایثار؛ شاخصۀ هدایت امّت و استقبال از شهادت
از عجایب و شگفتی هاى حضرت فاطمه سلام الله علیها این است که آن بانوى اسلام سلام الله علیها بعد از پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم و قبل از شهادت مورد ستم هاى زیادى واقع شد، [31]ستم هایى که بیمارى جانکاه او از آن ریشه مى گرفت، و با اینکه سؤال زنان مدینه به هنگام عیادت آن بانو مخصوصا از وضع حال و بیمارى او بود، و قاعدتا باید چیزى از دردهاى خود بگوید، بلکه هر چه می گوید از آن بگوید، با این حال حتى یک کلمه از حال خودش سخن نگفت، و محور تمام سخنان او مسأله غصب خلافت و مظلومیت على علیه السلام و خطرات آینده این انحراف بزرگ براى امت اسلامى بود.[32]
عجبا که او هیچ از درد خویش سخن نگفت، و هر چه گفت از درد همسرش على علیه السلام گفت، و از مشکلات جهان اسلام.[33]
آرى روح بزرگ زهرا علیها السلام برتر از آن است که از خودش و دردهایش- هر چند بزرگ بود سخن بگوید، و بلند پروازتر از آن است که حتى تا این حد صعود کند، او فقط از امام و همسر محبوبش على علیه السلام و دردهاى او سخن گفت.[34]
او نگران شخص خود نبود، او نگران امت اسلامى بود که چه آینده شوم و دردناکى در پیش داشت.[35]
و این بهترین نشانه عظمت فاطمه علیها السلام و مقام فداکارى و ایثار آن بانوى زنان جهان است.[36]
زهد و ایثار فاطمی؛ مقوم شهادت طلبی
بدیهی است با توجه به اینکه حب دنیا سرچشمه همه گناهان است، چنانکه در حدیث معروف نبوى آمده«حب الدنیا رأس کل خطیئة».[37]لذا تمام تجاوزها، جنایت ها، ظلمت ها، و ستم ها، دروغ ها، خیانت ها به خاطر دلبستگى شدید به مال، مقام و شهوت صورت مى گیرد، روشن می شود که زهد و وارستگى پایه اصلى تقوا و پاکى و صلاح است.[38]
ولى «زهد» به معناى ترک دنیا و رهبانیت و بیگانگى از اجتماع نیست، بلکه حقیقت زهد همان آزادگى و عدم اسارت در چنگال دنیاست.[39]
از این رو اگر یک روز فردی ببیند رضاى خدا در این است که از همه آن چشم بپوشد، به این معامله حاضر باشد، و از جان و دل بگوید: هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس.[40]
و اگر یک روز حفظ آزادگى و شرف و ایمان در چشم پوشى از مال و جان و زندگى بود فریاد «هیهات منا الذلة» بلند کند.[41]
با این فراز کوتاه و با بهره گیری از دیدگاه احادیث پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله و سلم می توان نقش زهد و ایثار را در تقویت شجاعت و شهامت حضرت فاطمه علیها السلام مورد توجه قرار داد. [42]
در صحیح مسلم مى خوانیم: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم در مکه بود، یک روز در کنار خانه کعبه مشغول نماز بود، یکی از شقى ترین یاران ابوجهل بچه دان آلوده شتر ذبح شده را هنگامى که پیغمبر (صلى الله علیه وآله و سلم) سجده کرد پشت شانه هاى او افکند.[43]
کسى این ماجرا را به فاطمه (علیها السلام) خبر داد، و او در حالى که دختر خردسالى بود آمد و آن را از شانه پدر برداشت و به کنارى افکند، رو به ابوجهل و یارانش کرد و آنها را ملامت و سرزنش نمود،آرى فاطمه علیها السلام از همان کودکى مجموعه اى از «محبت» و «شجاعت» بود و در دفاع از پدر در همه حال آماده بود.[44]
هم چنین از دیگر نمونه های فضایل اخلاقى بانوى اسلام از جمله شجاعت و شهامتش در مقام دفاع از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلم) در مقابل مشرکان مکه، و آمدنش به میدان احد براى بستن زخم هاى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلم) است که بر کسى پوشیده نیست، و در احادیث فراوان اسناد و مدارک آن آمده است. آن حضرت از لحظه تولد در مسیر عبودیت و بندگى خدا بود و این امر تا آخرین لحظات عمرش ادامه داشت.[45]
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)؛ نخستین شهیدۀ ولایت
گفتنی است رویکرد سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم، بر محور دفاع از ولایت منحصر شده است؛ دفاع و حمایت که تا پای جان پارجا ماند و درس بسیاری بزرگی برای همه شیعیان است. [46]
به عنوان نمونه در «ماجراى غم انگیز فدک» غصب آن از نظر بُعد اقتصادى و بعد سیاسى اثر مى گذاشت، چرا که على علیه السلام و خاندان او اگر در مضیقه شدید اقتصادى قرار مى گرفتند توان سیاسى آنها به همان نسبت تحلیل مى رفت، و به تعبیر دیگر وجود فدک در دست آنان امکاناتى در اختیارشان قرار مىداد که مى توانست پشتوانه مسأله ولایت باشد، همانگونه که اموال خدیجه علیها السلام پشتوانه اى براى پیشرفت اسلام در آغاز نبوت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و سلم بود.[47]لذا آن حضرت رمز ولایت را رسیدن جامعه به وحدت اسلامی عنوان کردند.[48]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت آن حضرت همیشه و در واپسین لحظه عمر کوتاه و پر درد و رنجش بالخصوص همچون شمعى مى سوخت تا اطراف خود را روشن سازد و با شهادت طلبی خود گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.[49] که این درسى است بزرگ براى همه انسان هاى آزاده و با هدف و همه ایثارگران و فداکاران تاریخ بشر.[50]
لذا باید گفت نه تنها دیروز، بلکه امروز نیز فرهنگ سرنوشت ساز "شهادت" است که لرزه بر اندام دشمنان مى افکند، و آنها را از نفوذ در دژهاى اسلام مایوس مى کند، و چه پر برکت است فرهنگ شهادت براى مسلمانان، و چه وحشتناک است براى دشمنان اسلام.[51]
بی تردید فرهنگ جهادت و شهادت عامل حفظ کشور در مقابل هر گونه تهدیدی است و نباید اجازه داد عده ای قلم به دست این فرهنگ ناب را در جامعه کمرنگ و تضعیف کنند[52] لذا در بزرگداشت شهدا و ایثارگران دو ثمره مهم وجود دارد، یکی حق شناسی نسبت به گذشتگان است و دیگری تضمین اقتدار و حفظ روحیه جهاد و شهادت برای آینده.[53]
پی نوشتها:
[1] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج5 ؛ ص247.
[2] همان.
[3] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج5، ص: 248.
[4] مستدرک الوسائل، جلد 11، صفحه 13، حدیث 21.
[5] همان مدرک، حدیث 20.
[6] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج5 ؛ ص248.
[7] همان.
[8] همان.
[9] استفتاءات جدید ؛ ج3 ؛ ص624.
[10] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص405.
[11] سورۀآل عمران؛ 169.
[12] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص405.
[13] همان.
[14] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص407.
[15] همان.
[16] همان.
[17] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص.406
[18] بحار الانوار؛جلد 100؛ صفحه 15.
[19] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص406.
[20] بحار الانوار؛جلد 100؛ صفحه 15.
[21] بحار الانوار؛جلد 100؛ صفحه 14.
[22] تفسیر نمونه، ج21، ص: 406.
[23] بحار الانوار؛جلد 100؛ صفحه 14.
[24] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص407.
[25] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص89.
[26] مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 461. این حدیث را ابن اثیر در« اسد الغابة» و جمعى دیگر در کتب خود آوردهاند.
[27] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص89.
[28] زهرا (ع) برترین بانوى جهان، ص: 90.
[29] البته دلایل علمى و دانش گسترده و فوق العاده آن حضرت در روایات شیعه وضع دیگرى دارد که در زندگىنامه آن بزرگوار قبلا بدان اشاره شد.
[30] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص90.
[31] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص212.
[32] همان.
[33] همان.
[34] همان.
[35] همان.
[36] زهرا (ع) برترین بانوى جهان، ص: 213.
[37] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص81.
[38] همان.
[39] همان.
[40] همان.
[41] همان.
[42] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص82.
[43] زهرا (ع) برترین بانوى جهان، ص: 74.
[44] همان.
[45] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص85.
[46] بیانات آیت الله مکارم شیرازی؛ مراسم شهادت حضرت زهرا(س)؛مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) قم 1393/01/14.
[47] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص112.
[48] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مراسم شهادت حضرت زهرا(س)؛مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) قم 1393/01/14.
[49] زهرا (ع) برترین بانوى جهان ؛ ص213.
[50] همان.
[51] تفسیر نمونه ؛ ج21 ؛ ص406.
[52] بیانات آیت الله مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان بنیاد شهید استان قم؛ 1393/04/22.
[53] همان.
ارسال نظر