به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،بزرگترین اثر باستانی برجامانده از امپراتوری بیزانس، مسجد «ایاصوفیه» در استانبول ترکیه روزگاری کلیسای مسیحیت شرق (ارتودکس) بوده است.

 
البته ایاصوفیه در حد فاصل سالهای 1204 تا 1261 میلادی، تحت نفوذ امپراتوری روم تجربه‌ کلیسای «کاتولیک» را هم از سر گذرانده است و بعد از تشکیل حکومت عثمانی و روی کار‌ آمدن «سلطان محمد دوم» کلیسا به مسجد تبدیل شد.
 
عمارت اولیه کلیسا در سال 360 میلادی به دستور «کنستانتین اول» ساخته شد اما در پی اختلافات عمیق که بین کشیش «کنستانتینابولیس» و ملکه «آلیا اوراکسیا» شکل گرفت، کشیش در ژوئن سال 404 تبعید شد و در پی آن شورش‌های گسترده و خونین به حمایت از کشیش فضای شهر را ملتهب کرد که در نتیجه عمارت کلیسا به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل شد.
 
کلیسا بار دیگر به دستور «تنئودوسیوس دوم» و توسط معمار« روفینوس» با سقف چوبی ساخته و در سال 415 میلادی به طور مجدد افتتاح شد.
 
ایاصوفیه
 
اما شورش‌های خونین دست از سر این شهر بر نمی‌داشت و دگر بار در 533 میلادی این بار بین ساکنان شهر درگیری‌های وحشتناکی در گرفت. دو گروه بزرگ که به نام‌های «سبز» و «آبی» مشهور بودند، دچار اختلاف شدند و سطح شهر را به کارزاری تمام عیار تبدیل کردند، ولی پس از چندی تصمیم به متحد شدن گرفتند و قدرت بزرگی را علیه حکومت شکل دادند.
 
در نتیجه‌ این شورش کل شهر با خاک یکسان شد که کلیسای بازسازی شده‌ بزرگ هم از این امر در امان نماند و بار دیگر به مخروبه‌ای بزرگ تبدیل شد. حجم ویرانی‌ها به گونه‌ای بود که انگار شهری که مهاجمان آن را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند، مرکز اصلی دشمن بوده و نه شهر محل زندگی خود و خانواده شان!
 
 
 
اما در این هنگام امید پادشاه به سردار ارشد خود «ساروس» بود که به تازگی از جنگی موفق با سپاه ایران بازگشته بود. او این بار مسئولیت مقابله با شورشیان را به عهده گرفت و پس از کشتن 30 هزار نفر از مخالفان و به دریا انداختن جسد سرکردگان آنها، بار دیگر حکومت پادشاه وقت را تثبیت کرد.
 
تنها چند روز پس از نابودی کلیسای دوم که فقط چند سنگ مرمر از آن باقی مانده بود، «جاستینیان اول» به فیزیکدان برجسته، «ایسیدور» و ریاضی دان بزرگ «میوس» دستور نقشه کشی و بازسازی کلیسای «ایاصوفیه» را به بهترین شکل و بزرگترین و با عظمت‌تر از آنچه در گذشته بود، صادر کرد.
 
امپراتور برای هرچه با شکوه‌تر شدن بنای سوم کلیسا دستور به جمع آوری بهترین و مرغوب‌ترین مواد از سرتاسر امپراتوری و حتی کشورهای دیگر را داد، ستونهایی از معبد«‌آرتمیس»، سنگ‌های زرد از شام و سنگ‌های آذرین مصری از جمله آنها است.
 
سرانجام فرمانروا به همراه کشیش «اوتی چیوس» در 27 دسامبر سال 537 کلیسا را که بیش از 10 هزار نفر در ساخت آن مشارکت داشتند، افتتاح کردند. اما این بار زلزله ویرانی را برای کلیسا به ارمغان آورد، زلزله‌ای به قدرت هفت ریشتر در سال 558 میلادی باعث تخریب گنبد مجلل کلیسا و ریزش سقف آن شد.
 
 
 
اما امپراتور بلافاصله دستور بازسازی کلیسا را صادر کرد که این بار از مواد سبک‌تری در ساخت آن استفاده شد در این مرمت ارتفاع گنبد پنج متر بالاتر رفت و به ارتفاع 25 متر رسید. بازسازی در سال 562 به پایان رسید و در نتیجه‌ی آن یتیم خانه‌ بزرگی در قلب کلیسا ایجاد شد و از آن پس بود که «ایاصوفیه» به یکی از اصلی‌ترین مکان‌ها برای اعتراف گناهکاران تبدیل شد.
 
در سال 726 میلادی حکم غیر قانونی بودن مقدس شماردن تصاویر و مجسمه‌های کلیسای «ایاصوفیه» توسط «لئو ایساریون» صادر شد و در نتیجه آن ارتش تمامی مسجمه‌ها و نقاشی‌ها را نابود کرد. ولی در سال 802 پس از میلاد مسیح بار دیگر این نمادها با دستور امپراتور «آبرین» باز گردانده شد.
 
در سال‌های حکمفرمایی امپراتور «تئور فیلیلوس» یعنی از سال 829 تا 842 میلادی به دلیل علاقه‌ زیادی وی به هنر و معماری اسلامی، در نقره‌ای رنگی با نقش و نگار معماری اسلامی و مزین به تصویر خود امپراتور در ورودی جنوبی کلیسا نصب گردید.
 
ایاصوفیه
 
اما ویرانی که قصد نداشت گریبان کلیسا را رها کند این بار هم به شکل زمین لرزه‌ای بزرگ در سال 989 میلادی خود را نمایان ساخت. این بار نوبت به «ترادات» معمار برجسته‌ ارمنی و طراح کلیساهای مجلل «آنی» و «آجاین» رسید تا در طی شش سال مرمت و بازسازی کلیسا را دوباره آماده‌ از سرگیری فعالیت کند.
 
در سال‌های 1204 تا 1261 کلیسای ارتودکس ایاصوفیه بر اثر جنگ‌های صلیبی چهارم به کلیسای کاتولیک تغییر کاربری داد، این دگرگونی سرقت‌های بزرگی را به همراه داشت از جمله نقاشی شیردهی مریم مقدس، استخوان‌های برخی از بزرگان مسیحیت و بسیاری از مقدسات دیگر به عنوان غنیمت به کلیساهای غرب منتقل شد که امروزه نیز در برخی از موزه‌های غرب به نمایش درآمده‌اند.
 
پس از تشکیل حکومت عثمانی در سال 1453 میلادی «سلطان محمد فاتح» در نخستین روز فتح استانبول، دستور تغییر کاربری «ایاصوفیه» را از کلیسا به مسجد صادر کرد که سه روز بعد از این ماجرا خطبه‌های اولین نماز جمعه به نام پادشاه عثمانی خوانده شد و نماز به امامت «آقا شمس الدین» برپا گردید.
 
ایاصوفیه
 
سلطان محمد یک گلدسته چوبی و یک محراب در همان روزهای نخست فتح استانبول به «مسجد ایاصوفیه» اضافه کرد. سلطان با یزید دوم گلدسته‌های سنگی را جایگزین گلدسته‌های چوبی کرد. سلطان سلیمان هم دو شمعدان نفیس را از فتح مجارستان برای« ایاصوفیه» به ارمغان آورد که در اطراف محراب مسجد نصب گردید.
 
بین سال‌های 1566 تا 1577 میلادی مسجد به دستور «سلطان سلیم دوم» توسط «سنان» معمار بزرگ عثمانی در برابر زلزله مقاوم سازی شد. این اولین مقاوم سازی مهندسی در برابر زلزله برای یک عمارت در طول تاریخ به شمار می‌رود.
 
سلیم همچنین علاوه بر ساختن مقبره «سلطان سلیم» پدرش، در جنوب شرقی مسجد دو مناره نیز در سمت غرب مسجد ایجاد کرد. مزین کردن منبر به سنگ مرمر و ساخت ایوان سرپوشیده مجلل برای موذن دیگر اقدامات صورت گرفته این دوره بود. سلطان مراد سوم که از سال 1574 به مدت 21 سال حکومت کرد، دو گلدان از مرمر سفید، متعلق به یونان و رم را در اطراف سالن ورودی مسجد بر جای گذاشت.
 
 
 
سلطان محمود اول نیز در سال 1739 با بر پایی یک کتابخانه‌ بزرگ، مدرسه‌ی قرآن، آشپزخانه‌ای مخصوص بینوایان و حوضی جهت غسل و یک محراب جدید، نقش بسزایی را در تبدیل مسجد به مرکز اجتماعات آن دوره در استانبول ایفا نمود.
 
در میان موزائیک‌های بیزانسی ستون‌هایی مرمرین که از معبد آرتمیس آورده شده‌اند به ارتقاع نوزده یا بیست متر قد برافراشته‌اند و در لابه لایشان تابلوهایی از طلا، نقره و سفال لعاب دار رنگارنگ چشم‌های نظاره گر را می‌نوازند.
 
در سطح داخلی گنبد تصویر موزائیکی از حضرت مسیح وجود داشته که در زمان سلطان عبدالمجید یعنی میانه سده هفدهم با نوشته شدن آیاتی از سوره نور توسط «غازی عسکر عزت افندی» پوشانده می‌شود.
 
در سال 1935 میلادی، نخستین رئیس جمهور ترکیه« آتاتورک» حکم موزه شدن «ایاصوفیه» را صادر می‌کند، تمامی فرش‌ها از سطح مسجد جمع آوری می‌شود و برخی اصلاحات در گچ‌بری‌های آن روی می‌دهد.
 

افسانه‌ای جالب در ارتباط با ساخت مسجد ایاصوفیه وجود دارد؛ شبی «امپراتور ژوستینین» در خوابش پیرمردی را به همراه یک سینی در محل کنونی مسجد می بیند، بر روی سینی یک نقشه رسم شده بود که پیرمرد از امپراتور می‌خواست تا طبق نقشه شروع به ساخت کلیسا کند. امپراتور هنگامی که خواب خود را برای معمار کاخ شرح داد متوجه شد که او هم همین خواب را دیده است، بنابراین در اندیشه ساخت کلیسا فرو رفت و سپس دستور ساخت ایاصوفیه را صادر کرد.

 
کلیسایی که پس از چهاربار ویرانی تبدیل به مسجد شد