به گزارش پارس به نقل از مهر، بریل بینبریج از بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات انگلیسی‌‌ است که او را به سبب داستان‌های روان‌شناسانه‌اش می‌شناسند و از او با عنوان «جواهر ملت انگلیس» و «بانوی نویسنده» یاد می‌کنند.

رمان «هر کسی به فکر خودش» روایتی است جسورانه، استادانه، شگفت، نو و تازه از یکی از بزرگ‌ترین و تراژیک‌ترین حوادث تاریخ بشر؛ تایتانیک، کشتی غول‌پیکری که در سال ۱۹۱۲ مسافرانش را با «رویای انگلیسی-آمریکایی» ‌به قعر آب‌‌ها کشاند.

بینبریج در این رمان، تصاویری از تایتانیک را جلوی چشم ما می‌گذارد که در سال‌های اخیر با آن‌ها کاملا آشنا شده‌ایم، از پله‌های سرسرای اصلی تایتانیک و میزهای شام پرزرق‌وبرق گرفته تا وضعیت فلاکت‌بار عرشه‌های درجه سه.

در این رمان ما همه این‌ها را از دریچه چشم‌های جوان بیست‌ودوساله‌ای به نام مورگان می‌بینیم که خود از طراحان کشتی است؛ تصاویری اعجاب‌انگیز از یکی از عجایب دهه اول قرن بیست که همه‌ چیز آن حتا تصویر آن در اذهان ما عظیم و بزرگ است: از نامش که به معنای عظیم‌الجثه است، عظمت ابعادش، فلسفه و بهانه ساخته‌شدنش و بحث‌وجدل‌های اخلاقی درباره ماجرای غرق‌ شدنش گرفته تا امروز که بیش از یک قرن از فاجعه تایتانیک می‌گذرد که این نیز خود رویداد بزرگی به شمار می‌رود؛ آن‌طور که مورگان می‌گوید: «جالب‌ترین قصه‌ی دنیا.»

بینبریج از یک روز پیش از حرکت تایتانیاک از بندر ساوت‌همپتون به نیوریوک، داستان این تراژدی را روایت می‌‌کند تا لحظه‌هایی که مسافران با غرور به عظمت تایتانیک می‌نگرند و با شوروشوق و هیجان و بی‌خبر از حادثه، رویاهای‌شان را روی عرشه‌ی کشتی پرواز می‌دهند تا بامداد ۱۵ آوریل  که تراژدی در قلب اقیانوس اتفاق می‌افتد.

 بینبریج، مرثیه‌وار و با تصاویری بکر و بدیع، ما را کلمه‌به‌کلمه به قلب حادثه می‌کشاند؛ آن‌طور که سوزان هیل نویسنده بزرگ بریتانیایی می‌گوید، بینبریج نفس‌مان را با نبضِ هر کلمه و حسِ هر تصویر تا پایانِ ناتمامِ تراژدی بند می‌آورد، و وادارمان می‌کند که باز برگردیم عقب، به خوانشِ دوباره و دوباره‌ی «هر کسی به فکر خودش» تا همه آدم‌های این کشتیِ شکسته را که با چشم‌های باز روی آب به بالا، به آسمان نگاه می‌کنند، دوست بداریم، زیرا «فرصت ما آدم‌ها برای خوشحال‌کردن زنده‌ها خیلی کم است، ولی تا ابد برای دوست‌داشتن مُرده‌ها وقت داریم.»

بینبریج بیش‌ترین نامزدی جایزه‌ی بوکر را – پنج بار- در کارنامه‌‌‌ی خود دارد، و در سال ۲۰۱۰ به پاس همین حضور پیوسته در نامزدی نهایی جایزه‌ی بوکر، از سوی آکادمی بوکر تقدیر شد و جایزه‌یی ویژه به او تعلق گرفت.

بینبریج در سال ۲۰۰۹ نیز نامزد دریافت جایزه نوبل شده بود. هم‌چنین او دوبار جایزه ادبی کاستا (ویتبرد) را برای بهترین رمان سال بریتانیا در سال‌های ١٩٧٧ و ١٩٩٦ برای رمان‌های «هر کسی به فکر خودش» و «وقت هرز» دریافت کرد. رمان «روز گردش کارخانه» نیز علاوه بر نامزدی بوکر، جایزه کتاب اول گاردین را از آن خود کرد و در روزنامه معتبر انگلیسی آبزِروِر در فهرست صد رمان برتر دنیا جای گرفت. سال ٢٠٠٨، روزنامه‌ی تایمز، بریل بینبریج را در فهرست خود، جزو ٥٠ نویسنده‌ی بزرگ بریتانیایی از سال ١٩٤٥ تا ۲۰۰۸ قرار داد.

نشر شورآفرین، پیش از این از بریل بینبریج رمان «وقت هرز» را با ترجمه آزاده فانی منتشر کرده بود.