به گزارش پارس به نقل از ایسنا، روزی که هشتی، حیاط، اتاق‌های اندرونی و بیرونی خانه و هرچه تزئینات از خانه‌ی ارزشمند و تاریخی کوچه چهاردهم خیابان فرهنگ، نبش کوچه رضوانی نرسیده به خیابان طبرستان را تخریب می‌کردند، میراث فرهنگی فقط توانست یک سردر از آن را حفظ کند.

آن روز حتما یگان حفاظت میراث فرهنگی دیرتر از لودرها رسید که توانست فقط همین یک بخش خانه یعنی سردر ورودی را از تخریب نجات دهد. و این سردر از دست کم 10 سال پیش بین زمین و آسمان تک و تنهاست و هر روز یک دم‌خور جدید دارد، یک روز ماشین، یک روز سوله‌ی زباله و روز دیگر مبل‌های اسقاطی خانه‌ی همسایه...

آن روز یگان حفاظت دیر رسید، اما حالا چه؟ جلوگیری از تخریب سردر باقیمانده از کل بنا، تا امروز چه فایده‌ای برای این بخش کوچک از خانه داشته است؟ اصلا از این سردر تا کنون چقدر حفاظت شده است؟

 

1

 

وقتی ماشین‌های پارک شده در کوچه که برای پارک یا بیرون آمدن از پارک به پایین بدنه‌ی سردر ضربه می‌زنند و تا کنون بخش‌هایی از آن را تخریب کرده‌اند‌ و هیچ حفاظی برای جلوگیری از تخریب این بخشِ باقی مانده وجود ندارد، فلسفه‌ی نگهداری این بخش از خانه چیست؟

برخی همسایه‌های این سردر باقیمانده از خانه‌ای که مشخص نیست متعلق به چه کسی و کدامیک از دوره‌های معماری ایران بوده این بخش کوچک از خانه را یک مزاحم می‌دانند و می‌گویند ای کاش این قسمت هم تخریب شده بود، چون فقط مایه‌ی دردسر است و هیچ حفاظتی از آن نمی‌شود!

یکی از مردان همسایه می‌گوید: به میراث فرهنگی بگوئید این سردر را هم تخریب کنند تا خیال‌شان راحت باشد.

تقریبا 50 درصد اهالی این کوچه هر چند نسبت به حفاظت از آن با روش‌های مدرن تاکید می‌کنند، اما باز هم معتقدند اگر میراث فرهنگی این اثر را به عنوان یک بخش ارزشمند نگه‌داشته است، باید آن را حفظ کند، نه این‌که به حال خود رها شده باقی بگذارد.