به گزارش پارس به نقل از عقیقدیدن رؤیا هنگام خواب، از دیر باز تاکنون عموم انسان‏ها به خصوص دانشمندان را به تحلیل و تفسیرهایى که هنوز به نتیجه قطعى نرسیده، واداشته است. این که چگونه انسان در حالت خواب، آن چه را در طول روز بدان فکر کرده، گاهى با اندکى تغییر مى‏بیند و عجیب‏تر این که گاهى حوادثى را در خواب مى‏بیند که هرگز از قبل در تخیلات خود آن را مرور نکرده است، عجیب و غیر قابل تفسیر مى‏باشد.

ثابت شده است که انسان‏ها طبق فطرت و ذات خود هنگام خواب متأثر مى‏شوند. صاحبان افکار پریشان، رؤیاهاى مشوش و درهم و برهم می بینند. آنها که شهوت اندیشند، رؤیاهاى دنیوى و شهوانى مى‏بینند و آنها که افکار والا داشته و از نفوس پاک و قدسى برخوردارند، رؤیاهاى زیبا مى‏بینند و حتى در عالم رؤیا از دیدن اولیاى الهى بهره‏مند مى‏شوند. شهید مطهرى مى‏گوید: «اگر انسان بخواهد خودش را بشناسد، باید ببیند در خواب چه چیزى را مى‏بیند.» البته این نکته را نباید به عنوان قانون و یا قاعده قطعى که تغییرپذیر نباشد دانست. که هرچه درخواب دیده شود، مى‏تواند معیار شخصیت فرد قرار گیرد، زیرا رؤیا عالمى اسرارآمیز است و بعضى از رؤیاها که در عالم خواب به نظر بد و ناپسند مى‏رسند و گاهى موجب تشویش خاطر مى‏شوند، بد نبوده و حتى تعبیر مثبت دارند.

 

برعکس انسان در خواب رؤیایى را مى‏بینند که به نظرش آرزوى دیدن آن را داشته، ولى در عالم بیدارى با حوادث تلخى تعبیر شود که در انتظارش نبوده است، مثلاً بسیارى گمان مى‏کنند که دیدن و یا رفتن به کربلا در عالم خواب حتماً به معناى رسیدن به آرزوى زیارت است، حال آنکه نزد تعبیر کنندگان کربلا تعبیرى جز غم و اندوه ندارد، به همین جهت تعبیر رؤیا را جز از عالمان بزرگى که در تعبیر آن باز نمى‏مانند، نباید خواست. در عین حال انسان اگر خواب با تعبیرات خوب ببیند، مى‏تواند به به پاکى فطرت و ذاتش پى ببرد. البته فراموش نشود این که قاعده کلى و غیر قابل خدشه نیست و بسیارى از رؤیاها پیرو تفکرات و تخیلات روزانه است. حتى نوع غذایى که در طول روز یا شب قبل از خواب مى‏خورد، گاهى در کیفیت خواب اثر مى‏گذارد. 

 

در بیان اقسام خواب، حدیثى منقول از پیامبر است: «خواب دیدن سه گونه است:

 

1 - خواب درست و شایسته که مژده و بشارتى از سوى خداوند است.

 

2 - خواب و رؤیایى که از روى اندوه دیده مى‏شود.

 

3 - خوابى که بر اساس مالیخولیا و افکارى که مشغول به آن بوده شکل گرفته است.»(1)

 

 

پی نوشت ها:

1 -  صادق احسان بخش، آثار الصادقین، ج6، ص 402.

منبع:روضه