به گزارش پارس به نقل از عقیقاز ابو ایوب انصاری نق شده که رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: کسی که ماه رمضان را روزه بگیرد و پس از عید فطر شش روز شوال را هم به آن پیوند دهد، گویا تمام روزگار را روزه گرفته است. نیز از وی نقل شده که پیامبر از این که مدینه را یثرب بخوانند، نهی فرمود. از سخنان حکیمانه ابوایوب این است: همنشینی با افرادی جز خویشاوندان، دانش و بردباری را می‌افزاید.

از بوایوب نقل شده که رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) فرمود: خداوند تو را به زینتی آراسته که هیچ‏ کس را بدان نیاراسته و آن زهد در دنیاست. از وی روایت‏هایی دیگر نیز در مناقب امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است. او راوی حدیث نبرد امام علی(علیه السلام) با ناکثین، قاسطین و مارقین بود. به او ‏گفتند: چگونه با اهل قبله به جنگ برخاسته‏ای؟ ‏گفت: این خواست پیامبر بود تا همراه امام علی (علیه السلام) با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگم. علامه امینی طرق مختلف این احادیث را جمع‏آوری کرده است.

نیز ابوایوب از رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) نقل کرده است که به عمار ‏فرمود: ای عمار! تو به دست سرکشان و ستمکاران کشته خواهی شد و در آن حال بر حق خواهی بود. ای عمار! اگر مردم به راهی رفتند و علی(علیه السلام) به راهی، تو راه او را در پیش گیر. او تو را به راه هلاکت نمی‏برد و از راه هدایت بیرونت نمی‌‏کند. او پس از سخنرانی امام(علیه السلام) در کوفه، گواهی داد حدیث غدیر را از پیامبر شنیده است. ‏گویند: وی امام(علیه السلام) را مولا خطاب می‏کرد و می‏گفت: از رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) شنیدم: «مَنْ کنتُ مولاه فهذا ﻋﻠﻰّ مولاه». او از صحابه معتقد به امامت امیرمؤمنان بود. نیز از وی روایت شده که رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: حسن و حسین گل‏های خوشبوی من در دنیا هستند.

ابوایوب در دوران خلافت معاویه، در نبردهای تابستانی موسوم به «صائفه» شرکت داشت. منابع شیعی، حضور وی را در سپاهی به فرماندهی یزید، با اجازه امام معصوم و به انگیزه تقویت اسلام دانسته‏اند. او مخالف ولایت‌عهدی یزید بود. از این‏ رو، به معاویه هشدار داد او را جانشین خود نکند. وی زبانی حق‌گو داشت و هر جا و از هر که لغزشی می‏دید، گوشزد می‏کرد.

در سال 46ق. برای جهاد به مصر رفت و چون عقبة بن عامر، از صحابه پیامبر و حاکم منصوب معاویه، نماز مغرب را به تأخیر انداخت، به وی اعتراض کرد و گفت: ممکن است مردم گمان کنند که او طبق رفتار رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) رفتار می‏کند. نیز آورده‌اند که در نبردی، مأمور غنایم را که میان زن اسیر شده و نوزادش جدایی انداخته بود، نکوهش کرد و گفت: رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) می‏فرمود: کسی که میان مادر و فرزندش جدایی افکند، خداوند روز قیامت میان او و دوستانش جدایی می‏اندازد.

زمان درگذشت وی را سال‏49 ، 51، 52 و نیز 55ق. گفته‏اند. گزارش مشهور آن است که به سال 52ق. درگذشت. رحلت وی بر اثر بیماری و در نبردی هنگام محاصره باروی شهر قسطنطنیّه رخ داد. او در همین نبرد وصیت کرد که اگر وفات یافت، پیکرش را تا حد امکان به خاک دشمن برده، آن‌جا دفن کنند.

از این‏ رو، در کنار دیوار قسطنطنیّه دفن شد و مزارش مورد احترام مسیحیان گردید. می‏گویند: رومیان به مرقد وی تبرک می‏جستند و باران طلب می‏کردند. با تسلط ترکان بر قسطنطنیّه، آنان بر مزار ابوایوب آرامگاه و در جوارش مسجدی بزرگ و مدرسه و مهمانخانه‏ای برای نیازمندان ساختند که قبر بسیاری از اعیان و بزرگان دولت عثمانی کنار آن قرار دارد.

به گزارش ابن‏سعد و بلاذری یزید بن معاویه که ولیعهد و در این نبرد، فرمانده سپاه مسلمانان بود ، بر جنازه وی نمازگزارد و او را به خاک سپرد و آثار ظاهری قبرش را از میان برد. با این حال، رومیان جای قبرش را یافتند و به شکافتن آن تهدید کردند. یزید به آنان پاسخ داد: اگر چنین کنید، ما نیز کلیساها را در سرزمین‏های اسلامی ویران خواهیم کرد. از این‏ رو، مسیحیان از این جسارت دست کشیدند. بر پایه نوشته ابن‏سعد، ابوایوب فرزندی به نام عبدالرحمان از ام ‏الحسن دختر زید بن ثابت داشت که از او نسلی بر جای نماند. فرزند دیگر وی، عَمره از ام ‏ایوب دختر قیس بن سعد بود که با صفوان بن اوس بن جابر نجاری ازدواج کرد.

 

منبع:حج