به گزارش پارس به نقل از رصد، شب قدر در منظومه عقیدتی مذهبی و نیز تاریخ ایرانیان، برجستگی خاصی دارد. این برجستگی از ماهیت چند بعدی شب قدر مایه می گیرد؛ از یکسو شب قدر آمیخته با عمیق ترین احساسات مذهبی نشانگر خلوص تخلق و تعبد انسان است، و از دگر سو در رویکرد فلسفی و اسلام شناسی، شب قدر تجلی گاه آمیختگی جبر و اختیار است؛ تقریر سرنوشت انسان در عین آنکه اختیار گزینش صعود انسان در مقابل هبوط به بشر خاکی داده شده است. نکته مهم اما آنجاست که کمتر به ابعاد اجتماعی و کارویژه اجتماعی شبهای قدر پرداخت شده است. شب قدر می تواند محمل خوانشی اجتماعی قرار گیرد که انسان مسلمان در متن مفاهیمی چون آزادی، خردورزی و مسئولیت پذیری تعریف و سرنوشت اجتماعی اش تقریر گردد.

   رمضان عبادی­ترین ماه مسلمانان فارغ از هرگونه مذاهب و فرقه­های مختلف محسوب می­شود. این ماه فرصتی است برای مسمانان که به تزکیه­ بیش­تر نفس پرداخته و همچنین اطاعت­پذیری­شان را از مخلوق خود نشان دهند. هر چند که تمامی روزهای ماه رمضان مورد احترام و تکریم مسلمانان است، اما «شب قدر» نسبت به شب­های دیگر از منزلت، ارج و قرب بیشتری برخوردار است. بحثی که در این نوشتار مورد توجه است، نه «جایگاه زمانی شب قدر» و نه «کیفیت اعمال» آن است؛ بلکه مفهوم «شب قدر» با، بازخوانی آرای «شهید بهشتی» مورد توجه قرار خواهد گرفت.

     شهید بهشتی در تفسیر خود دیدگاه جدیدی در مورد مفهوم «شب قدر»  مطرح می­کند که در سطح عمومی جامعه چندان به آن پرداخته نشده، و در سطح آکادمیک و حوزوی نیز شاید به­دلیل آن­که نظرات وی در جزوه کوچکی با عنوان «شب قدر» گردآوری شده، مورد غفلت قرار گرفته است. شهید بهشتی در تفسیر خود از شب­قدر به آیات قرآن تمسک جسته، و محور تفسیر خود را قرآن قرار داده است. شب قدر از نظر آیت­الله بهشتی به معنای شبی پرارزش و گران­بهاست؛ نه تنها  شب تعیین سرنوشت انسان.

چهار برداشت قرآنی درباره شب قدر

شهید بهشتی در تفسیر مفهوم شب قدر ابتدا به سوره­ قدر می­پردازد و چهار برداشت را مطرح می­کند و معتقد است که قرآن نیز در همین اندازه درباره­ شب قدر سخن گفته است:

1-    شب قدر، شبی است که قرآن در او نازل شده؛ ما قرآن را در شب قدر فرستادیم.

2-    شب قدر، شبی است که از هزار شب بهتر است.

3-    در این شب فرشتگان به­همراه روح (در آیاتی دیگر روح­الامین هم آمده) و به فرمان خدا ­(به هر فرمان خدا) فرو می­آیند.

4-    شبی است که تا سپیده­دم، شب سلام، شب سَلم و شب سلامت است.

شهید بهشتی معتقد است «این آن چیزی است که از سوره قدر درباره­ شب قدر می­فهمیم.»[1] شهید بهشتی اشاره می­کند آیات مربوط به شب قدر مختص به سوره­ (قدر) نیست؛ بلکه در سوره­هایی چون «دخان» و «نحل» نیز در مورد آن آیه­هایی ذکر شده است، و این آیات که در سوره­های مختلف پراکنده شدند، مکمل هم هستند و آیه­های مستقل از هم نیستند.

شهید بهشتی اشاره می­کند یکی از دلایلی که موجب فهم ناقص از معنای «قدر» می­شود، این است که هنگام تفسیر «شب قدر» صرفاً به سوره­ قدر پرداخته می­شود و سوره­های دیگر مورد غفلت واقع می­شوند، و این عمل همزمان از نظر اسلام­شناسان، علمای اسلامی، شرق­شناسان یا خاورشناسان دور مانده است. در واقع شهید بهشتی این مسئله را مشکل فن مطالعات اسلامی می­داند که معمولاً یک مطالعه­کننده، فقط یک یا دو آیه، یک یا دو حدیث را مورد توجه قرار می­دهد و از آیات و روایات دیگر درباره­ همان موضوع غفلت می­کند.[2] بر همین اساس شهید بهشتی سعی کرده است در تفسیر مفهوم شب قدر از سوره­ها و آیات مختلف استفاده کند.

  شهید بهشتی در تفسیر شب قدر علاوه بر استفاده از آیات سوره­ «قدر» به سوره­های دیگر نیز رجوع می­کند. برای مثال وی به سوره­ «دخان» استناد کرده و اشاره می­کند در این سوره آیاتی با این مضمون است: «ما قرآن را در شب مبارک و پربرکتی فرستادیم؛ شبی که در آن شب، هر امر محکمی به­صورت قاطع معین می­شود؛ شبی که در آن شب به فرمان ما حکم قاطع هر مطلبی روشن می­شد، و در این شب ما می­فرستادیم فرستادگان را.»

اگر بخواهیم به بحث تعیین سرنوشت انسان در شب قدر بپردازیم، شهید بهشتی در تعیین آن به اراده¬ انسان نقش اساسی می¬دهد

شهید بهشتی اضافه می­کند، این آیات با آیات سوره­ «قدر» مربوط به یک موضوع است. در سوره­ قدر خدا می­فرماید: «ما قرآن را در شب قدر فرستادیم»، و در سوره­ دخان می­گوید: «ما قرآن را در شبی مبارک فرستادیم» که از نظر شهید بهشتی منظور از «شب مبارک» در سوره­ «دخان» همان «شب قدر» است.

هم­چنین وی اضافه می­کند که در سوره­ «قدر» بیان شده است: «فرشتگان به­همراه روح­الامین با هر فرمان و از روی هر فرمان می­آمدند»، و در سوره­ «دخان» آمده است: «در این شب هر امری به­صورت محکم مشخص می­شود و به­صورت قاطع معین می­گردد.»

سوره­ دیگری که شهید بهشتی برای تفسیر «شب قدر»، آیات آن را مورد تأمل قرار می­دهد، سوره­ «نحل» است. در سوره­ نحل آنچه می­تواند برای توضیح «شب قدر» نزدیک باشد، از نظر وی آیات زیر است:

   «خدا کسی است که فرشتگان را به­همراه روح­الامین می­فرستد، بر هر یک از بندگانش که بخواهد؛ و به آن­ها مأموریت می­دهد که بروید پیام یکتاپرستی را به مردم برسانید و به آن­ها اعلام کنید که جز خدای آفریدگار جهان خدایی نیست، پس جانب خدای یکتا را نگه دارید.»

  شهید بهشتی پس از ذکر این آیات اشاره می­کند؛ در این سوره نیز صحبت از فرستادن فرشتگان به همراه روح­الامین و فرستادن رسولان و پیامبران به سوی مردم است. وی معتقد است این بیانِ کلیِ مطلب شب قدر است.

شهید بهشتی معتقد است، آنچه از خود قرآن با توجه به مطالب فوق برداشت می­شود، این است که کلمه­قدر به معنای «ارزش» و «منزلت» باشد. یعنی قرآن فرستاده شده است در شبی ارزنده؛ شبی که باید قدردانی شود؛ شبی که از هزار ماه بهتر است. دلیل آن نیز این است که این شب، شبِ بعثت پیغمبر، همچنین شب فرستادن قرآن است. شبی است که فرشتگان به­همراه روح­الامین بر پیغمبر فرو آمده­اند و هر مطلبی که باید و شاید]دارد[ بر پیغمبر خوانده­اند. شهید بهشتی اشاره می­کند «بیش از این، به حساب قرآن نه می­توانیم بگویم بله، و نه می­توانیم بگوییم نه، این شب قدر از نظر قرآن کریم است.»[3]

شب تقدیر یا حسابرسی؟

شهید بهشتی به جز قرآن برای فهم بهتر مفهوم شب قدر به دیدگاه پیامبر و ائمه نیز می­پردازد. وی اشاره می­کند؛ آن­چه از روایات درباره­ شب قدر به­دست می­آید، این است که انسان به عبادت، بندگی و دعا توصیه شده است. شهید بهشتی اشاره می­کند در احادیثی که مالک در کتاب موطاء نقل کرده است؛ پیامبر تأکید می­کند که در این شب­ها به عبادت و بندگی خدا بپردازید و در حق خود و دیگران دعا کنید.

وی همچنین اشاره می­کند در کتاب معروف و مهم الاُم، امام شافعی نیز، در احادیث آمده بر بحث عبادت در شب قدر تأکید شده است. در مورد دیدگاه شیعه نیز شهید بهشتی اشاره می­کند؛ علمای اهل شیعه نیز در این ارتباط احادیث بی­شماری را ذکر کرده­اند، که نتیجه روایات و مطالب آن­ها این است که هر مسلمانی بیشتر وقتش را به دعا و توجه به خدا بگذراند، و اگر بتوانند شب را احیا کنند. البته بعضی از محدثین از جمله مرحوم محدث قمی و مرحوم مجلسی و دیگران، از این­که این شب، شبی است که در آن مقدرات یک­سال آدم معین می­شود، نیز صحبت کرده­اند؛ ولی این گوشه­ مطلب، یک گوشه اساسی از مطلب شب قدر نیست.

    شهید بهشتی توضیح می­دهد؛ از منظر قرآن کریم و روایات نمی­توانیم بفهمیم که شب قدر، شبی است که مقدرات اشخاص و مردم معین می­شود. وی در تفسیر آیه­ سوره «دخان» -که اشاره شده است- «در این شب هر امری به­صورت محکم مشخص می­شود و به­صورت قاطع معین می­گردد» نیز معتقد است؛ آیه به این معنی نیست که مقدرات اشخاص و مردم برای یک­سال تعیین ­شود، بلکه آن تفسیر و تعبیری که ما می­توانیم برای این مطلب بکنیم؛ این است که آدمی در دوره­ زندگی یکساله­اش خوب است یک شب، دو شب، سه شب را به جنبه­های معنوی خودش و به رسیدگی به خودش اختصاص بدهد. نه تنها یک مؤسسه اقتصادی در روزهای آخر سال یا اول سال نو باید کارهای جاری­اش را کم بکند و به حساب سال بپردازد، بلکه یک انسان هم خوب است در سال یک یا دو شب، سه شب کارهای عادی را کم بکند و به حساب خودش بپردازد. اگر من چند شب را به این اختصاص دادم که به حساب خود برسم و ببینم چه کار خیری کرده­ام و بعد از گناهی که کرده­ام از خدا طلب مغفرت و آمرزش کنم، توبه کنم، برگردم و خواه ناخواه تصمیم بگیرم نسبت به سال آینده، و نسبت به آینده­ام بهتر شوم و دیگر این گناهان را مرتکب نشوم، این دو، سه شب تأثیر به­سزایی در تعیین سرنوشت و رفتار و مقدرات یک­ساله­ من خواهد داشت. این مفهومِ معقولِ دل­چسبی است که من برای شب قدر برای خود دارم؛ حال خواهران و برادران آن را می­پسندند یا نه، نمی­دانم.[4]

شب قدر؛ مقدر شدن اراده انسانی

در واقع می­توان گفت شهید بهشتی معتقد است، از نظر قرآن شب قدر، شبی پرمنزلت و پرگران­بهاست؛ چرا که در این شب حضرت رسول مبعوث شدند و قرآن در آن نازل شده است، نه آن­که سرنوشت انسان­ها در آن برای یک­سال تعیین شود، و اگر بخواهیم آیه­ سوره­ «دخان» را در تفسیر شب قدر دخیل دهیم، باید این­طور مطرح کنیم که انسان می­تواند از این روز با ارزش و گران­بها استفاده کند و به حساب و کتاب اعمال خود در گذشته بپردازد و خود را برای سال دیگر با عهد و پیمانی که می­بندد آماده کند.

در واقع هر چند انسان می­تواند در روزهای دیگر نیز این عمل را انجام بدهد، اما به­خاطر این­که قول خود را در یک روز با ارزش می­گذارد، تأثیرپذیری آن بیشتر و فراموش­پذیری­اش کمتر است و در پای­بندی­ به عهد و قرارش استوارتر است. حتی اگر بخواهیم به بحث تعیین سرنوشت انسان در شب قدر بپردازیم، شهید بهشتی در تعیین آن به اراده­ انسان نقش اساسی می­دهد؛ از نظر وی انسان در این شب پرارزش و پر منزلت با خود عهد می­بندد گناهان گذشته­ خود را تکرار نکند و در سال پیش رویش با درست کردن اعمال خود آینده و سال بهتری را برای خود رقم بزند، نه این­که از خود اراده­ای نداشته باشد و بدون حضور اراده­ او سرنوشتش نوشته شود. بدون شک تصمیم گرفتن و با خود قول و قرار بستن در یک شب خاص برای یک انسان با باورهای مذهبی با عهد و پیمان بستن با یک شب عادی متفاوت خواهد بود، همان­طور که در زندگی روزمره قول و قرارهای عادی­مان و پایبندی­مان به آن­ها متفاوت است با عهد و پیمانمان در مراسم و جلسات رسمی.

شب قدر؛ و تقریر سرنوشت جامعه

بنابراین می­توان گفت شب قدر می­تواند نقش مهمی در تقویت اراده انسان­ها در جهت اقدام عملی برنامه­های ­خودسازی آن­ها برای یک بازه زمانی مشخص یک­ساله داشته باشد. همچنین کارکرد دیگر شب قدر در تقویت اراده انسان­ها می­تواند متوجه زندگی اجتماعی آن­ها باشد، در قرآن کریم اشاره شده است که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی­دهد مگر به خواست و اراده خود آن­ها. انسان مسلمان علاوه بر این­که در شب قدر با خود عهد می­کند که اراده خود را جهت خودسازی خود طی یکسال پیش رو تقویت کند، می­تواند نسبت به وظایف و مسولیت­های خود در زندگی سیاسی و اجتماعی نیز برنامه­ریزی کند و با تقویت اراده نقش مهمی در زندگی اجتماعی جامعه خود به عهده گیرد.

در واقع شب قدر از منظر شهید بهشتی می­تواند به­عنوان یک سرمایه اجتماعی مهم محسوب شود. سرمایه اجتماعی، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع، فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … را امکان­پذیر سازد. بدیهی است که انجام هر کاری جمعی نیز در جامعه مستلزم یک اراده جمعی است و شب قدر می­تواند در تقویت این اراده نقش مهمی ایفا کند.[5]

شب قدر؛ آزادی در مقابل بنیادگرایی

در عصر هجوم انواع بنیادگرایی که نافی اختیار و خرد انسان مسلمان است و نیز تسلط انقیادهای مدرن که تحرک و اراده را از انسان مدرن سلب کرده است، شیعه ایرانی می تواند از متن تاریخ، فرهنگ و آئین بر انقیاد، انفعال، استحمار و استثمار غالب آید و  رهایی یابد.

شب قدر، نمودی از ویژگی اختیار و آزادی انسان است؛ در نظام اندیشه شیعی انسان در منظومه ای از مقدورات و محذورات می زیید؛ سرنوشت انسان در پرتو قدرت آزادی و اختیار و عقلانیت تعیین می گیرد. به واقع خداوند سرنوشت نوع بشر را در پرتو استعداد و ظرفیت ایشان تعیین می دارند. استعداد و ظرفیتی که با اصول عقل و اختیار معنا می یابد.

عقلانیت و خرد مواهبی است که خداوند به نوع بشر عطا نموده است. چنانچه مرحوم شهید بهشتی آزادی را نتیجه مختار بودن انسان می دانند. متناظر با این تفسیر، خرد و قدرت آزادی، می تواند انسان را در مقابل انواع انقیادها و انفعال های مدرن مصون بدارد. نبایست از یاد برد عصر مردن آبستن جنبش های بنیادگرایانه ای است که از انزوا، بی تحرکی، بی انگیزگی و احساس پوچی و مصلوب اراده بودن انسان ها تغذیه می گردد. تجربه اروپای قرن 19 و 20 نشان می دهد که انسان بیگانه با خرد و آزادی و غریق در احساساتی چون بی قدرتی و بی فرجامی منبع جنبش های تمامیت خواهانه چون فاشیسم و نازیسم است.

 در فضای کنونی که خاورمیانه در آتش جریانات سلفی می سوزد، می توان سهمی بزرگ برای جریانات و اندیشه هایی در نظر گرفت که اختیار، آزادی و خرد بشری را نفی می کنند و او را در چنبره ای از ستیز و ستیزش گری بنیادگرایانه گرفتار آورده اند. بی شک، فهمی عمیق و خوانشی اجتماعی ازین شب برتر، می تواند آموزه های ژرف از جنس عقلانیت و خردورزی عرضه کند. انسان آگاه به جبر و اختیار، می تواند کنشگری متعادل در ساحت اجتماعی باشد.

منبع:

1-    بهشتی، محمد، شب قدر، 1386، ص: 11، نشر بقعه، تهران.

2-    بهشتی، همان، ص: 11-13

3-    بهشتی، همان، ص: 11-13

4-    بهشتی، همان، ص: 14-20

5-    پایگاه اطلاع­رسانی حوزه، مفهوم سرمایه اجتماعی و ابعاد آن، مجله حدیث زندگی – بهمن و اسفند 1384، شماره 27 http://www.hawzah.net