انتقاد افروغ از حاتمی کیا

عماد افروغ پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: سینمای ملی میتواند جایگاهی رهایی بخش و روشنفکرانه در سطح جامعه جهانی برای ما داشته باشد.
به گزارش پارس به نقل زا تسنیم، عماد افروغ در نشست تخصصی نقد و بررسی و رونمایی از کتاب «سینمای ملی و جهانی شدن» در انتشارات سروش، افزود: سینمای ملی نقشی موثر در شناخت فرهنگها، هویتها و سینمای دیگران خواهد داشت و فعالیت جدی در این عرصه قابل توجه و ماندگار خواهد بود.
افروغ کتاب سینمای ملی و جهانی شدن را کتابی مناسب و قابل توجه دانست که میخواهد بگوید: سینمای ملی عاملی برای عاملیت استعمارشدگان است و به رغم همه قابلیتها و وجوه مثبت سینمای ملی، نباید در تعریف و تشریح آن دچار آرمانگرایی و خیالات فانتزی شد.
وی تاکید کرد: انتشار این کتاب در غرب گام خوبی بوده و شروعی است که باید استمرا داشته باشد تا حرف ما و سخن ما در حوزه سینما در چهارچوب فراملی یا تراز بین المللی عرضه شده و مورد نقد و بررسی و توجه جدی قرار گیرد.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم که خود مولف کتابهایی در موضوع جهانی شدن است، ادامه داد: در جلسهای که سالها پیش با حضور علیرضا رئیسیان و ایرج میرکریمی داشتم وقتی صحبت از تعریف سینمای ملی و نظریهای در تشریح آن شد، رئیسیان اشاره کرد که پاسخ به این پرسشها نیاز به چندین تحقیق و رساله آکادمیک دارد و تا امروز این کتاب اولین پژوهش در ساختار آکادمیک است که به مسئله سینمای ملی ایران پرداخته و حائز اهمیت است.
وی با بیان این مطلب که نقطه قوت کتاب توجه به بخش فرهنگی جهانی شدن است، افزود: نویسنده در این کتاب از یک نگاه ترکیبی از تئوریهای جهانی شدن استفاده کرده است. اختیار کردن یک نظریه ترکیبی به یک مبنای نظری منسجم نیاز دارد و گرنه حالت انقطاعی میشود که میتوان چیزهای زیادی به آن اضافه و کم کرد اما اگر مبنای منسجم فلسفی اختیار شود آن ترکیب هم توجیه پیدا میکند.
افروغ افزود: در نهایت عصاره آنچیزی را که نویسنده در تعریف جهانیشدنِ فرهنگی ارائه میدهد همان «توجه و احترام متقابل فرهنگها» است که بسیار مورد توجه است.
وی با ارائه تحلیلی از مباحث نظری کتاب ادامه داد: در این کتاب به سه نظریه «میدانی»، «جریانی» و «گشتارهای جهانی» توجه شده است. در نظریه میدانی نویسنده به یک نظریه دیالکتیک در عرصه جهانی شدن اشاره کرده است. این دیالکتیک را ما در تمام عرصهها باید مورد توجه قرار دهیم و تنها در بحث جهانی شدن نیست. نویسنده کلیتی که از این نظریه اختیار کردند کلیت یافتن جزئی گرایی و جزئی شدن کلی گرایی است یعنی دیالکتیک کل و جزء که این کل میتواند جهانی شدن را شامل شود و جزئیت میتواند هویت ملی و هویتهای خرد دیگر باشد که این حکایت از یک درهم ریختگی بین هویت ملی و جهانی است.
این استاد دانشگاه، ادامه داد: در نظریه جریانی نویسنده یک رویکرد جدیدی مطرح میکند که منقطع از همه گذشته هاست و به دو مولفه رسانهها و مهاجرت تاکید میشود و در این بین تخیل هم جایگاه ویژهای در فرآیندهای جهانی شدن دارد و بالاخره در نظریه گشتارهای جهانی نویسنده تلاش کرده یک نظریه بین رشتهای در مورد جهانی شدن پیدا کند و یک تاکیدی هم بر رژِم حکمرانی جدید داشته باشد که این هم یکی از نقاط قوت کتاب محسوب میشود.
افروغ افزود: جان کلام نویسنده از ترکیب این سه نظریه را به طور کلی میتوان در چند مورد خلاصه کرد. اول اینکه ما باید به تغییرات درون ذهنی در سینمای ملی توجه کنیم و ببینیم متن فیلمها در ارتباط با یک کارگردان قبل و بعد از جهانی شدن چه تغییراتی کرده است. دوم اینکه بیاییم ببینیم در ارتباط با افرادی که ایشان انتخاب کردند، واکنشها از جمله واکنشهایی که بوی مقاومت نسبت به جهانی شدن دارد؛ از چه حال و روزی برخوردار است و در این زمینه فیلمهای مختلف را از نظر محتوا مورد واکاوی قرار دهیم.
کارشناس این نشست تصریح کرد: نکته سوم اینکه باید ببینیم بازنمایی هویت تولیدات سینمای ملی چگونه است حال این هویت میتواند قومی، نژادی و یا مذهبی و غیره باشد و چهارم اینکه تاثیرات فراملی گرایی بر ابعاد سیاسی کار فیلمسازان ملی ما به چه شکل بوده و چه استقبالی از این گونه فیلمها در بافتهای محلی و بومی صورت گرفته است.
وی ادامه داد: پنجم اینکه ببینیم براساس این چارچوب ترکیبی چه نشانههایی از افول یا رفع نگرانی از آمریکایی شدن در میان سینماهای محلی مختلف است. نتیجه گیری ششم در مورد سینمای ملی این است که آیا میتوانیم بررسی کنیم که مداخله دولتها در عصر جهانی شدن رو به افول بوده یا نه و اینکه سیاست فرهنگی حمایتگر از صنایع فیلم ملی را در عهد جهانی شدن شاهد هستیم یا خیر. هفتم اینکه تفاوت دوره کنونی جهانی شدن در تاریخ فیلم را با توجه به رویدادهای دهه اولیه سینما مورد بررسی قرار دهیم.
افروغ افزود: نکته هشتم اینکه بررسی کنیم سینمای ملی و این تجربه تحولاتی که صورت گرفته تا چه اندازه سینمای ملی را تحت الشعاع قرار داده است و بالاخره اینکه تحولات اخیر دنیا و تاثیر آنها بر موقعیت و مفهوم سینمای ملی و همچنین نسبت مصرف تولیدات داخلی و خارجی در چند سال اخیر را مورد واکاوی قرار دهیم.
وی با اشاره به اینکه نویسنده به چند نکته مهم در ارتباط با سینمای ملی در کتاب مذکور پرداخته است، گفت: نویسنده کتاب، هویت ملی را بر ساخت گرایی میداند یعنی یک امر ثابت ذات گرایانهای برای هویت ملی قائل نیست که این مورد جای بحث فراوانی دارد چون من معتقدم هویت هم امر ثابت دارد و هم امر متغییر و در غیر این صورت هویت اصلا معنا نمیدهد. نویسنده کتاب تعاریف وجوهی را که برای سینمای ملی ذکر کرده که به نظرم بسیار ستودنی است و ایشان در جایی کتاب سینمای ملی را فرصتی برای بازنمایی به حاشیه راندهها معرفی کرده که به نظرم بسیار قابل تامل است.
وی با بیان ارزیابی خود از کتاب حاضر گفت: نقطه قوت کتاب این است که وجه فرهنگی جهانی شدن و بازتابش در ارتباط با سوال جهانی شدن و سینمای ملی را به خوبی مورد بررسی قرار داده است و نکته دوم اینکه نویسنده بسیار دقیق و عالمانه و منصفانه به ارزیابی و نقد چند فیلمساز شناخته شده کشور در ذیل جمع بندی پرداخته که بسیار مورد توجه است. من در اینجا به نویسنده تبریک میگویم که ادبیات و مضامین انسانی، عرفانی و انقلابی برخی از فیلمهای ایرانی از جمله آثار حاتمی کیا را به دنیای دیگر منتقل کرده است.
افروغ در بخش پایانی سخنانش گفت: به رغم همه قابلیتها و وجوه مثبت سینمای ملی، نباید در تعریف و تشریح آن دچار آرمانگرایی و خیالات فانتزی شد.
وی همچنین با طرح پرسشی از ابراهیم حاتمی کیا گفت: من برای آثار ایشان احترام زیادی قائلم و با برخی از آنها هنوز هم زندگی میکنیم از کرخه تا راین یا آژانس شیشهای... البته امروزه نقدهایی به ایشان وارد میکنند که شما در آثارتان درد جنگ را داشته باشید و به پس از جنگ کاری نداشته باشید که البته این حرف اشتباه است و به معنای نگاه منقطع به تاریخ است که من قبول ندارم. البته انتقال جنگ و مفاهیم آن به نسلهای آینده کار ارزشمند آقای حاتمی کیاست. اما یک نکته از ایشان را نتوانستم هیچگاه هضم کنم که در نشست سینماگران با رهبر انقلاب اسلامی گفتند به ما سینماگران درجه بدهید که این سخن مرا شکست چون هرچه میکشیم از این درحات، تیترها و عناوین است و خود وی چه ز یبا در فیلم دیدبان روابط طولی را به تصویر کشیده بودند و د رآنجا هم درجه و... معنا نداشت. دوست دارم به گوش آقای حاتمی کیا برسانید که هر چه میکشیم از این تمدن سازی صوری و کاذب است که تمام عرصه کشور را هم فرا گرفته است.
وی در پایان از اهتمام انتشارات سروش برای انتشار آثار فاخر در حوزههای مختلف تقدیر کرد.
حمایت دولت از صنعت سینمای ملی یک مفهوم مفید است
در ادامه نشست، شهاب اسفندیاری نویسنده کتاب با بیان نکاتی درباره کتاب و محتویات گفت: تصویری که از ایرانیان و هنرمندان ملی ایران نه فقط در رسانه غربی بلکه در آکادمیهای آنها هم رایج است، تصویری بسیار خشن و طالبانی است. لذا وقتی استادان من در این کتاب با متن دکتر افروغ که آن زمان رئیس کمیسون فرهنگی مجلس شورای اسلامی بود مواجهه میشدند برایشان جالب توجه و حتی عجیب بود. زیرا هیچ یک از آن تفکرات و رویکردهای جزمی را در آن نوشته نمیدیدند.
وی با اشاره کرد به اینکه نسخه انگلیسی کتاب در بردارنده متن مصاحبه نویسنده با دکتر افروغ و عباس کیارستمی، مجیدمجیدی و محمدرضا جعفری جلوه بوده که در ترجمه فارسی آن حذف شدهاند تا در کتابی جداگانه گردآوری شوند.
اسفندیاری افزود: امیدوارم در نگارش کتاب توانسته باشم رویکردی مسئله محور و کاربری را برای دردهای سینمای ایران پیش گیردم زیرا دغدغه اصلی من آن بوده که سینمای ما چگونه میتواند جهانی شود؟ و اساسا جهانی شدن در عرصه سینما چه میتواند باشد؟ آیا همان مدرنیزاسیون است یا چیزی متفاوت؟
مولف کتاب «سینمای ملی و جهانی شدن» ادامه داد: در بحث سینمای ملی نظرات بسیار متنوع، متضاد و حتی متعارضی از سوی سینماگران و صاحبنظران مطرح شده است که در این کتاب سعی کردهام یک جمع بندی از آنها ارائه کنم تا به نوعی به سمت قداست بخشی به سینمای ملی به آن معنای صد در صد آرمانی پیش نروم.
این نویسنده توضیح داد: سینمای ملی از منظر کمک به تقویت سیاست گذاریهای سینمایی و حمایت دولت از صنعت سینمای ملی یک مفهوم مفید است. در هر کشوری که این مفهوم در عرصه سیاست گذاری وارد شده میبینیم که چقدر موثر بوده است. پس اگر مفهوم سینمای ملی را کلی کنار بگذاریم معنایش این خواهد شد که دولت هیچ گونه حمایت و سیاست گذاری در این عرصه نداشته باشد که قطعا این تفکر در عرصه جهانی شدن و مقابله با هالیوود نابود خواهد شد. در حقیقت این نوع نگاه به سینمای ملی به ضرر سینما خواهد بود.
وی در توضیح نکته مذکور به دو فصل از کتب که به سینمای آرژانتین و سینمای کره جنوبی میپردازد اشاره کرد و گفت: سینمای آرژانتین با خصوصی شدن و حذف کامل سرمایهگذاریها و متقابلا دخالتهای دولتی در نهایت ورشکسته شد. اما از سوی دیگر در کره جنوبی میبینیم که حمایتهای دولتی توانسته چه تاثیر چشم گیری را بر تولیدات فیلم سریال این کشور داشته باشد.
اسفندیاری ادامه داد: با همه اینها اصلا موافق نیستم که نگاهی آرمانی و غیر واقعی پیش گرفت، بلکه معتقدم سینمای ملی از آن رو که مردم طبیعتا سلایق متفاوتی دارند، دارای تولیداتی است که هرگز آرمانی و کمالطلبانه و غیرواقعی نیستند.
وی در ادامه گفت: من در نگارش این کتاب به جایگاه نویسنده و مخاطبان بسیار دقت کردم. بخشی از مخاطب کتاب من مخاطب بین المللی است چرا که وقتی من شروع به تحقیق کردم دیدم اغلب منابع آکادمیک در مورد سینمای ایران در غرب تمرکز دارد به چند دیدگاه و یک گونه خاصی از سینمای ایران که اصلا بازنمایی کل سینمای ایران را نمیکند. مثلا در بحث آثار آقای حاتمی کیا بیشتر از چند پاراگراف پیدا نکردم و این امر برای من مسئولیتی را ایجاد کرد که نگاه این فیلمساز را به مخاطبان غرب نشان دهم تا آن تفکر غلطی که معتقدند حاتمی کیا فیلمسازی در خدمت دولت و نظام هست را بشکنم.
اسفندیاری اظهار داشت: تفکری که غرب به عنوان فضایی از سینمای ایران ارایه میدهد این است که تنها یک عده فیلمساز آزاد اندیش و مستقل وجود دارد و بقیه همه در خدمت نظام هستند که این تفکر در اغلب منابع بود و من سعی کردم در جهت این موضوع قدم موثری را بردارم.
وی تاکید کرد: یکی دیگر از بخشهای کتاب که به آن توجه شده سوالات مربوط به داخل بود. اینکه سینمای ما چطور میخواهد جهانی شود و بخشی دیگر هم به بیان تجربیات مفیدی اشاره دارد که برای کسانی که میخواهند در این عرصه سیاست گذاری کنند میتواند بسیار مفید باشد.
اسفندیاری در پایان با تقدیر از اهتمام انتشارات سروش در انتشار این اثر و آثاری از این دست، از توجه و دقت بالای دکتر افروغ و نقدهای ایشان بر کتاب استقبال کرد.
ارسال نظر