محمدرضا گلزار: " مادر اتمی " را تازه تمام کردم
«محمدرضا گلزار» در مسیر جدید فعالیتهای هنری خود، بازی در دو فیلم «دلم میخواد» به کارگردانی بهمن فرمانآرا و «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده را انتخاب کرده است. البته پیش از اینها قرار بود در فیلم «لبه پرتگاه» به کارگردانی بهرام بیضایی بازی کند که در نهایت ساخت آن فیلم منتفی شد. او همچنین قرار بود در فیلمهایی همچون «سربازان جمعه»، «مهمان مامان»، «دعوت» و… بازی کند که این اتفاق نیفتاد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در سینمای ایران، محمدرضا گلزار به عنوان «ستاره» ای شناخته شده که مردم تمایل دارند با خرید بلیت سینماهایی که فیلم های او را به نمایش درمیآورند، نظارهگر فیلمهایش باشند؛ عنوانی که در سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب کمتر کسی توانست آن را از آن خود کند. در ابتدا او یکی از نوازندگان گروه موسیقی «آریان» بود. از سال۱۳۷۶ به عنوان گیتاریست با این گروه همکاری کرد؛ همکاریای که البته نافرجام بود و ادامه نیافت. گفته میشود او به تازگی گروه موسیقیای تحت عنوان REZZAR را به نام خود به ثبت رسانده و قصد دارد خوانندگی را هم تجربه کند. او در عین حال نخستین مردی است که بعد از انقلاب به عنوان «فتو مدل» فعالیت کرد.
بخشهایی مصاحبه محمدرضا گلزار:
- به تازگی بازی در فیلم سینمایی «مادر قلب اتمی» را به پایان رساندهام. این فیلم فضای بسیار متفاوتی دارد و فکر میکنم اولین نمایش آن در جشنواره سی وسوم فجر باشد.
- هر فیلم و کارگردانی شرایط خودش را دارد. بهمن فرمانآرا یکی از نسل طلایی موج نوییهای دهه ۵۰ است که همچنان سرزنده و سرحال فیلم می سازد. دنیای خاص خودش را دارد و هرگز به هر قیمت و هر کیفیتی فیلم نمیسازد. همکاری با خالق «شازده احتجاب»، «بوی کافور عطر یاس» و «خانهای روی آب» لذت بسیاری برایم داشت که طعم شیرینش همچنان با من است.
- تیم ملی افتخار هر ایرانی در هرجای دنیاست. من هم از این قاعده مستثنا نیستم. تیم ملی ایران امسال بدون دغدغه به جام جهانی صعود کرد، اما در گروه سختی قرار گرفت. به عنوان یک ایرانی دوست داشتم نقشی هرچند کوچک در موفقیت تیم ملی فوتبال کشورم داشته باشم و به عنوان یک هوادار در برزیل همراهشان باشم. البته تا این لحظه حضورم در برزیل قطعی نشده و به دلایلی ممکن است فرصت همراهی با تیم ملی را در جام جهانی از دست بدهم.
- به عقیده من فروش یک فیلم به عوامل زیادی بستگی دارد که مهمترینشان فیلمنامه و بازیگر هستند. به عنوان یک بازیگر وقتی پیشنهاد بازی در فیلم به من میشود همه جوانب را در نظر میگیرم. این دیگر به هوش و انتخاب من برمیگردد که فیلمهایم پرفروش باشد یا نه. در کنار کیفیت، وجه تجاری فیلم هم برایم اهمیت دارد. جدا از برخی اشتباهات که در کارنامه هر بازیگری وجود دارد من سعی میکنم این شاخصها را در انتخابهایم رعایت کنم. به نظر من فروختن یا نفروختن یک فیلم شانسی و اتفاقی نیست. پخشکننده، شرایط اکران، تبلیغات و… فقط در بیشتر یا کمترشدن فروش تاثیر دارند. اما بخش اعظم گیشه از قبل قابل پیشبینی است.
- از پیشنهادهای متفاوت استقبال میکنم، اما اصراری به بازی در نقشهای عجیب و غریب ندارم. اگر در راستای یک قصه خوب نقش متفاوتی به من پیشنهاد شود حتما میپذیرم. من همیشه سعی میکنم بهترین بازیام را انجام دهم، طبیعی است این بازی خوب در فیلمنامهای منسجم به چشم منتقد بیاید. نمونهاش فیلم «بوتیک» یا «آتشبس» است که یک تیم حرفهای برای به سرانجام رسیدن آن تلاش کردند که خروجی آن، هم باب میل تماشاگران بود و هم منتقدان.
ارسال نظر