منيت اقليت/ مروري بر تاريخچه چهار شورا و انتخابات هيئت رئيسه شوراي چهارم
پس از کشمکشهاي فراوان براي انتخاب شهردار و مطرح شدن استعفاي عبدالله نوري در انتها، الويري با 15 راي کامل، شهردار تهران شد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- ليلا ممتحن- پنجره، تشکيل شوراها بهعنوان يکي از برنامههاي اصلي انقلاب اسلامي در دوران مبارزه از سوي حضرت امام خميني(ره) عنوان شد و اين موضوع به يکي از خواستهاي مردم در طول دوران مبارزه تبديل شد. با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل اولين مجلس خبرگان براي تدوين قانون اساسي اصل ششم، هفتم و اصول 100 الي 106 قانون اساسي، موضوع شوراهاي اسلامي بهعنوان يکي از ارکان نظام جمهوري اسلامي ايران مطرح و تثبيت شد. در همان حال، روزهاي آغازين انقلاب اسلامي و پيرو يک مصوبه از سوي شوراي انقلاب و با تلاش جهاد سازندگي، شوراهاي اسلامي روستا و شوراهاي اسلامي کار تشکيل شد. اما اين شوراها بهدليل بحرانهاي روزهاي آغازين انقلاب و عدم وجود قانون مناسب متوقف ماند. اولين قانون شوراهاي اسلامي کشور در سال 1361 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت. پس از آن اين قانون در پنج نوبت دستخوش تغييرات و اصلاحات شد و نهايتا آخرين اصلاح آن در پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي در سال 1375 انجام شد. در 17 اسفند سال 1377 اولين دوره انتخابات سراسري شوراهاي اسلامي کشور با استقبال چشمگير مردم در بيش از 40 هزار حوزه انتخاباتي برگزار و نهايتا حدود 200 هزار نفر از منتخبين مردم جهت اداره امور شهرها و روستاهاي کشور بهعنوان عضو شوراي اسلامي شهر يا روستا برگزيده شدند. شروع بهکار شوراهاي اسلامي از 9 ارديبهشت سال 1378 و همزمان با سالروز پيام تاريخي حضرت امام در خصوص شوراها و با صدور پيام ويژهاي از سوي مقام معظم رهبري آغاز شد و امروز شاهد فعاليت گسترده اين نهاد مردمي در کل کشور هستيم.
انتخابات اولين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا در فضاي حاصل از دوم خرداد و گفتمان ايجاد شده از سوي اين جريان، برگزار شد. در تهران چهرههاي بسيار شناختهشدهاي کانديداي حضور در اين رقابتها بودند که در اين انتخابات جريان اصلاحطلبي پيروز تمام و کمال اين انتخابات در تهران شد. با اعلام نتايج انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا مشخص شد که هر 15 نفر راهيافته به شورا از چهرههاي اصلاحطلب هستند. 9 ارديبهشت سال 78 زمان آغاز بهکار رسمي اولين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا بود. اين روز مصادف با سالروز تاريخي صدور فرمان امام (ره) براي تشکيل شوراها بود. در ترکيب اولين دوره شوراي شهر تهران، چهرههاي سياسي اصــلاحطلبان و کــارگــزاران سازندگي همچون عبدالله نوري، سعيد حجاريان، محمد عطريانفر، ابراهيم اصغرزاده و جميله کديور حضور داشتند. با انجام رايگيري، عبدالله نوري رئيس و سعيد حجاريان بهعنوان نايب رئيس انتخاب شدند.
عبدالله نوري ليدري جريان چپ و کارگزاران و روحانيون را بهعهده گرفت و سعيد حجاريان هم رهبر مشارکتيها در شورا بود. با وجود آنکه کارگزاران نسبت به مشارکتيها در اقليت بودند اما جايگاه نوري به شکلي بود که ليدر اقليت، رئيس شورا شد. عليزاده طباطبايي از اعضاي دوره اول در اينباره گفته است؛ «وقتي بحث انتخاب رئيس مطرح شد، آقاي نوري گفت هر فردي را که شورا انتخاب کند، قبول داريم، اما بنده گفتم آقاي نوري بايد بهعنوان رئيس انتخاب شود، درحاليکه اکثريت شورا که از اعضاي جبهه مشارکت بودند، با انتخاب نوري بهعنوان رئيس مخالف بودند و اين اقليت شوراي دور اول بودند که نوري را بهعنوان رئيس انتخاب کردند، درحاليکه نيروهاي اصلاحطلب او را قبول نداشتند».
پس از کشمکشهاي فراوان براي انتخاب شهردار و مطرح شدن استعفاي عبدالله نوري در انتها، الويري با 15 راي کامل، شهردار تهران شد. حدود يک سال از اين انتخاب گذشته بود که شوراي شهر با شهردار به تفاهم نرسيد و کار به استيضاح و آبستراکسيون برخي نمايندگان کشيد. تلاشها براي اتحاد نتوانست بر مشکلات اين شورا پيروز شود حتي داستان حکميت هم به فرجام خوشي نرسيد و در نهايت در 20 اسفند، محمدعلي ابطحي در گفتوگو با ايرنا اعلام کرد که هيئت مرکزي حلاختلاف به انحلال شوراي شهر تهران راي داده است. ابطحي گفت: «عليرغم راي منفي نمايندگان دولت براي انحلال شوراي شهر تهران، انحلال اين شورا با اکثريت آرا به تصويب رسيد. نتيجه اين نشست و رايگيري به وزارت کشور اعلام شده تا از طريق اين مرجع ابلاغ شود. آخرين تلاش اين هيئت براي بقاي شوراي اسلامي تهران، تشکيل جلسهاي هفت ساعته بود که متاسفانه عليرغم توافق مکتوب اعضاي شورا بر عمل به دستور حکميت، مورد عمل تعدادي از اعضا قرار نگرفت». اشرف بروجردي ديگر نماينده دولت در هيئت مرکزي، سالها بعد در خصوص اين تصميم گفت: «شوراي تهران را خود شورا منحل کرد، نه وزارت کشور. هر 10 روز يکبار بايد جلسه شوراها برگزار شود ولي بهدليل اختلافي که بين دو جناح دروني شورا وجود دارد، جلسهاي برگزار نميشود. قانون اين بود که اگر اينها نتوانند سه ماه جلسه شوراها را شکل بدهند، بايد شوراها منحل بشود و اينها سه ماهشان گذشته بود. بحث شورا فراتر از اين بحثها بود. بحث تراکم و بحث بودجه شهرداري و شورا هم بود ولي اينها بهانه بود براي انحلال شورا. اساس اين انحلال جناحبندي سياسي بود».
شوراي شهر دوم در شرايطي تشکيل شد که اصلاحطلبان روزهاي خوشي را در افکار عمومي سپري نميکردند. با وجود تاييد شدن بسياري از چهرههاي اين جريان در انتخابات شوراي شهر از اقبال حداقلي هم برخوردار نشدند و اينبار شورايي با اکثريت اصولگرا تشکيل شده بود. اين شورا در تلاش بود تا خاطرات منفي گذشته از شوراهاي اسلامي شهر و روستا را به فراموشي بسپارد. همچنين ميکوشيد تا با ارائه کارنامه درخشان از خدمات بتواند چهره واقعي جريان خدمتگزار اصولگرايي را نشان دهد. جرياني که با آبادگران ايران اسلامي نمايندگي ميشد، محمود احمدينژاد را به شهرداري و مهدي چمران را به رياست برگزيد. در اين شورا از هياهوهاي سابق خبري نبود و بيشتر وجهه خدمترساني مدنظر بود. با رسيدن به انتخابات رياست جمهوري سال 84، محمود احمدينژاد شهردار تهران با اقبال عمومي در اولين انتخابات دو مرحلهاي رياست جمهوري در ايران، قباي رياست جمهوري را بر تن کرد. برخي از اعضاي شورا به کمک دولت رفتند و حلقه شهرداري و شوراي او را تشکيل دادند.
شوراي سوم هم با شرايطي مشابه شکل گرفت. اکثريتي اصولگرا که تلاش ميکردند تا وجهه غالب خود را همچون دوره قبل بر خدمترساني بگذارند. در اين دوره نيز چمران رئيس شد و قاليباف همچنان شهردار باقي ماند. نکته مهم اين شورا اين بود که بهجهت تلاش براي همزماني انتخاباتها در کشور، بنا شد تا انتخابات دوره چهارم شوراها با رياست جمهوري برگزار شود، لذا عمر اين شورا مقدار قابل توجهي افزايش يافت.
دوره چهارم شوراي شهر در بسياري از موارد شاهد اولينهاست. اولينبار بود که انتخابات شورا همزمان با انتخابات مهم صورت ميپذيرفت و آن هم انتخاباتي نظير رياست جمهوري و آن هم انتخاباتي بعد از دکتر احمدينژاد که خود در بسياري از زمينهها اولين بود! انتخابات و حضور طيفهاي مختلف بر صندوقهاي راي سبب شد تا اين شورا اولين شورايي شود که هيچکدام از طيفهاي سياسي در آن اکثريت مطلقي نداشته باشند، بلکه دو يا سه نفر بدون وابستگيهاي خاص در اين مجموعه حضور دارند که ميتوانند در شرايط خاص تاثيرگذار باشند. اولين حاصل اين اتفاق در انتخاب هيئت رئيسه و شهردار تهران مشاهده شد. درحاليکه با انتخاب مسجدجامعي بهعنوان رئيس شورا همگان از انتخاب نايب رئيس و شهردار اصلاحطلب مطمئن بودند، با انتخاب طلايي و قاليباف، معادلاتشان بههم ريخت. شوراي شهر چهارم از اين حيث شوراي منحصر بهفردي بهشمار ميرود که اين ترکيب همواره بهعنوان يک مدل خاص در تصميمگيريها عمل ميکند. بههمين دليل است که اعضاي شورا که با شهردار مخالف هستند نه تعداد آراي لازم براي استيضاح وي را دارند و نه در مقابل به وظايف قانوني وي تمکين ميکنند. از سوي ديگر اين جريان با عملکرد يکسال گذشته خود حتي مطمئن نيستند که بتوانند مجددا بر کرسي رياست شوراي شهر تکيه کنند. اصولگرايان با تمرکز بر مهندس چمران و با کنار زدن برخي اختلافات دروني براي انتخاب نايبرئيس، با يکديگر متحد شدهاند. گزينههاي نواب رئيس اصلاحطلبان هم توان رقابت با طلايي را ندارند؛ لذا بهنظر ميرسد که روند فعلي اگر در چند روز آينده ادامه يابد، رياست چمران بر شوراي شهر قطعي بهنظر ميرسد.
اصلاحطلبان هر ويژگي مثبتي که داشته باشند و از هر رفتار آنها که طرفدارانشان حمايت کنند در يک موضوع همه اتفاق نظر دارند که آنها بازي خرابکن هستند. اصطلاحا زير ميز ميزنند. قهر ميکنند و در ادامه آن جنگ رواني بهراه مياندازند. اين موضوع هوشياري بيشتر جريان اصولگرايي در چند روز آينده را طلب ميکند.
ارسال نظر