به گزارش پارس ، متن یادداشت اختصاصی تسنیم  با عنوان « ضرورت ترسیم یک خط قرمز قبل از مذاکرات ۱+۵ ژنو» به قلم مهدی محمدی به شرح ذیل است:


استراتژی تعیین خط قرمز برای ایران تاکنون یکی از مهم ترین ابزارهای سیاسی، اطلاعاتی و روانی بوده که امریکا و اسراییل آن را به کار گرفته اند تا به روند مذاکرات با ایران جهت بدهند.


از بیش از دو سال پیش عقیده صهیونیست ها این بوده است که اگر یک خط قرمز معتبر سر راه برنامه غنی سازی ایران ترسیم شود، ایران این برنامه را متوقف خواهد کرد.


در گفت وگوهای راهبردی میان امریکا و اسراییل درباره ایران که ظاهراً هر ماه یک بار برگزار می شود، صهیونیست ها آن طور که خود در منابعشان گفته اند اصرار داشته اند که تنها راه متوقف شدن برنامه هسته ای ایران این است که یک تهدید معتبر نظامی مقابل آن ایجاد شود و تهدید زمانی معتبر خواهد شد:


۱- توسط امریکا ایجاد شود.


۲- به طور علنی اعلام شود.


۳- شکل آن از طریق ترسیم یک خط قرمز روشن مقابل برنامه غنی سازی ایران باشد.
امریکایی ها به دلایلی که این نوشته جای بحث از آن نیست زیر بار این موضوع نرفتند و اساساً روشن نیست که امریکا ایجاد یک تهدید معتبر نظامی مقابل ایران را مفید می داند یا نه.


در مورد اسراییل اما مسئله ساده است. بنیامین نتانیاهو پس از آنکه از کشاندن امریکا در این بازی ناامید شد، سال گذشته در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که تولید چیزی حدود ۲۵۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد خط قرمز اسراییل است و اگر ایران از این مرحله بگذرد با پاسخ نظامی اسراییل مواجه خواهد شد.


اینکه اساساً استراتژی ترسیم خط قرمز آن هم مقابل کشوری مانند ایران کارآمد هست یا نه، موضوعی است که درباره آن بحثهای زیادی صورت گرفته است. بسیاری از کارشناسان امور راهبردی به ویژه در امریکا عقیده دارند اتفاقاً ترسیم این خط قرمز با هدف اصلی، یعنی کنترل برنامه هسته ای ایران، مغایرت دارد چرا که به ایران اجازه می دهد « در حول و حوش» آن خط قرمز آزادانه مانور کند بی آنکه نگران پرداخت هیچ هزینه ای باشد.
پیشنهاد این یادداشت این است که ایران نیز در آستانه مذاکرات جدید با گروه ۱+۵ خطوط قرمزی ترسیم و آنها را علناً اعلام کند.


این کار دو مزیت مهم دارد:


۱- نخستین مزیت این خواهد بود که نقطه ای را مشخص می کند که ایران از آن نقطه به بعد دیگر مذاکره نخواهد کرد. این امر برای تصحیح این اشتباه محاسباتی غربی ها که ایران به دلیل فشار ناشی از تحریم ها درهرحال مجبور به مذاکره و پذیرش درخواست های غرب است و گزینه دیگری ندارد، به شدت مفید خواهد بود.


۲- مزیت دوم این است که این کار نقطه غیر قابل معامله را برای ۱+۵ روشن می کند. وقتی امریکایی ها بدانند مجموعه مسائلی وجود دارد که ایران درباره آنها به هیچ وجه مذاکره نخواهد کرد، آن وقت روحیه عمل گرایانه ایجاب می کند که « برد» خود را در نقاطی تعریف کنند که ایران آماده مذاکره درباره آنهاست. اگر چنین نقاطی مشخص نشود آن وقت غرب به این جمع بندی خواهد رسید که کل برنامه هسته ای ایران روی میز است و خط قرمزی وجود ندارد و این روند مذاکرات را به سمت افزایش شدید درخواست ها از ایران (افزایش خط قرمزهای غرب) سوق خواهد داد.


اینکه دقیقاً چه مسائلی خط قرمز ایران است و چه مقدار از آنها را می توان اعلام کرد، مستلزم تصمیم گیری سیاسی سطح بالاست اما موارد زیر از دل راهبرد فنی و مذاکراتی ایران در سالهای گذشته به آسانی قابل استخراج است:
۱- نخستین خط قرمز این است که بنا باشد ایران از بخشی از حقوق هسته ای خود طبق ماده ۴ ان پی تی محروم شود.
۲- دومین خط قرمز آن است که ایران ذخیره مواد هسته ای خود را از دست بدهد.
۳- سومین خط قرمز درخواست تعلیق برنامه غنی سازی ۵ درصد ولو به مدت یک روز است.
۴- خط قرمز چهارم تشدید تحریم ها بیش از مقدار فعلی است. ایران باید رسماً اعلام کند که اگر تحریم های فعلی حتی یک قدم شدیدتر شود از مذاکرات خارج می شود.