همه اتهامات نتانیاهو به ایران درسازمانملل
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی سخنرانی خود در شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل را آغاز کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی امروز، سه شنبه ساعاتی پیش در شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر ادعاها درباره برنامه هسته ای ایران را تکرار کرد.
گزارش زیر ترجمه کامل اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی است:
« امروز از اینکه اینجا به نمایندگی از شهروندان کشور اسرائیل در مقابل شما ایستاده ام به شدت مفتخر و خرسندم. ما مردمی قدیمی هستیم. عقبه ما به ۴۰۰۰ سال پیش به ابراهیم، عیسی و یعقوب می رسد. ما در طول زمان سفر کرده ایم. ما به بزرگترین دشمنی ها غلبه کرده ایم.
و ما بار دیگر کشور مستقلمان را در سرزمین اجدادی خود، یعنی سرزمین اسرائیل بنا کردیم.
اکنون، سفر پرحادثه مردم یهود از گذرگاه زمان به ما دو چیز را یاد داده است: هرگز امید را فراموش نکنید، همیشه گوش به زنگ باشید. امید آینده را ترسیم می کند. گوش به زنگی از آن محافظت می کند.
امروز امیدهای ما برای آینده با ایران مجهز به سلاح هسته ای که به دنبال نابودی ماست به چالش کشیده می شود. اما می خواهم شما بدانید که این مورد برای همیشه صادق نبوده است. حدود ۲۵۰۰ سال پیش پادشاه کبیر ایران، کورش به تبعید مردم یهود در زمان بابلیان پایان داد. او قانونی مشهور صادر کرد که بر حق مردم یهود برای بازگشت به سرزمین اسرائیل و بنای مجدد معبد یهود در بیت المقدس صحه می گذاشت و بدیت ترتیب یک دوستی تاریخی بین یهودی ها و مردم پارس آغاز شد که تا اعصار مدرن ادامه داشت.
اما در سال ۱۹۷۹ رژیمی افراطی در تهران تلاش کرد تا این دوستی را از بین ببرد. این رژیم در همان حال که مشغول بر باد دادن امیدهای مردم ایران برای دموکراسی بود، شعارهای وحشیانه « مرگ بر یهودی ها» را رهبری می کرد.
اکنون، از آن زمان به بعد، رئیس جمهورهای ایران آمده اند و رفته اند. برخی از رئیس جمهورها، متعادل و برخی دیگر افراطی قلمداد شده اند. اما همه آنها در خدمت همان عقیده غیرقابل بخشایش و همان رژیم غیرقابل بخشش و همان عقیده ای بوده اند که ساختار قدرت در ایران از آن حمایت و آن را اجرا می کند.
رئیس جمهور، روحانی مانند رئیس جمهورهایی که قبل از او آمده اند، یکی از خدمتگزاران وفادار رژیم است. او یکی از تنها شش کاندیدهایی بود که رژیم به وی اجازه رقابت برای ریاست جمهوری داد. ببینید، حدود ۷۰۰ کاندید دیگر، رد شدند.
اما چه چیزی او را به [گزینه ای] مقبول تبدیل کرد؟ روحانی ریاست شورای عالی امنیت ملی را از سال ۱۹۸۹ تا سال ۲۰۰۳ بر عهده داشت. در طول آن دوران، دست پرورده های ایران سران مخالفان را در یکی از رستوران های برلین با گلوله به قتل رساندند. آنها ۸۵ نفر در مجتمع یهودیان « بوینس آیرس» را به قتل رساندند. آنها ۱۹ سرباز آمریکایی را طی « بمب گذاری برج های خبر» در عربستان سعودی به قتل رساندند.
آیا ما می خواهیم باور کنیم که روحانی که در آن زمان مشاور امنیت ملی ایران بوده چیزی از این حملات نمی دانسته است؟
البته که او می دانسته، همان طور که سی سال پیش مقامات امنیتی ایران درباره بمب گذاری های بیروت که ۲۴۱ تفنگدار دریایی آمریکا و ۵۸ چترباز فرانسوی را به کشتن داد، می دانستند.
روحانی همچنین مذاکره کننده اصلی هسته ای ایران بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ بود. او مغز متفکر راهبردی بود که ایران را قادر کرد تا برنامه هسته ایش را در پس پرده تعامل دیپلماتیک و لفاظی های آرامش بخش پیش ببرد.
من اکنون این را می دانم: روحانی مثل احمدی نژاد نیست. اما وقتی بحث برنامه هسته ای ایران می شود تنها تفاوت بین آنها این است: احمدی نژاد گرگی در لباس گرگ بود، روحانی گرگی در لباس میش است، گرگی که فکر می کند می تواند جامعه بین المللی را گمراه کرده و فریب دهد.
مثل هر کس دیگر من آرزو می کنم ما می توانستیم سخنان روحانی را باور کنیم، اما ما باید روی اعمال ایران تمرکز کنیم. و همین تناقض آشکار، این مغایرت فوق العاده بین سخنان روحانی و اعمال ایران است که تکان دهنده است. روحانی هفته گذشته در همین سکو ایستاد و دموکراسی ایران را ستود. اما رژیمی که او آن را نمایندگی می کند صدها نفر از مخالفان سیاسی را اعدام و هزاران نفر از آنها را زندانی می کند.
روحانی درباره من سخنان او را نقل می کنم « تراژدی انسانی در سوریه» سخن گفت. با این وجود، ایران به طور مستقیم در کشتار و قتل عام دهها هزار نفر از مردان، زنان و کودکان بی گناه در سوریه مشارکت دارد. و این رژیم تکیه گاه رژیمی در سوریه است که به تازگی از سلاح های شیمیایی در برابر مردم خودش استفاده کرد.
روحانی سخنان او را نقل می کنم « بلای خشن تروریسم» را محکوم کرد. با این حال، ظرف سه سال گذشته، ایران تنها در سه سال اخیر در ۲۵ شهر در پنج قاره مختلف اقدام به دستور به حمله های تروریستی و طراحی یا ارتکاب آنها کرده است.
روحانی سخنان او را نقل می کنم « تلاشها برای به هم ریختن توازن منطقه از طریق عوامل نیابی» را سرزنش می کند. با این وجود، ایران فعالانه در حال بی ثبات کردن لبنان، یمن، بحرین و بسیاری از دیگر کشورهای خاورمیانه است.
روحانی وعده اظهارات وی را نقل می کنم « تعامل سازنده با دیگر کشورها» می دهد. اما دو سال پیش عوامل ایران تلاش کردند سفیر عربستان در واشنگتن را ترور کنند و تنها سه هفته پیش یک جاسوس ایرانی در حالی که تلاش می کرد برای انجام حمله های احتمالی به سفارت آمریکا در تل آویو اطلاعات جمع آوری کند، دستگیر شد؛ این هم تعامل سازنده است.
کاش می توانستم تحت تأثیر دعوت روحانی برای پیوستن به موج او که جهانی بر علیه خشونت و افراط گری است واقع شوم. اما تنها موجی که ایران در سی سال گذشته ایجاد کرده امواج خشونت و تروریسمی بوده که این کشور در منطقه و سرتاسر دنیا پراکنده کرده است.
آقایان و خانم ها، کاش می توانستم حرفهای روحانی را باور کنم، اما نمی توانم و حقایق مسائلی انعطاف ناپذیرند؛ حقیقت این است که سوابق وحشیانه ایران با لفاظی های آرامش بخش روحانی نمی خوانند.
جمعه هفته گذشته روحانی به ما اطمینان داد که ایران در مسیر دنبال کردن برنامه هسته ای این نقل سخنان اوست هرگز مسیر فریب و پنهان کاری را انتخاب نکرده است، هرگز فریبکاری و پنهان کاری را انتخاب نکرده است. در سال ۲۰۰۲ دستهای آلوده به جرم ایران در حالی که داشت به طور پنهانی یک تأسیسات سانتریفیوژ زیرزمینی در نطنز می ساخت رو شد. و سپس در سال ۲۰۰۹ ایران بار دیگر از ایران در حالی که داشت به طور پنهانی یک تأسیسات هسته ای بزرگ برای غنی سازی اورانیوم در کوهی در قم می ساخت، مچگیری شد.
روحانی به ما می گوید که نگران نباشیم. او به ما اطمینان می دهد که هدف تمام اینها تسلیحات اتمی نیست. هیچکدام از شما این را باور می کنید؟ اگر آن را باور می کنید، چند سوال دارم که شما احتمالاً می خواهید بپرسید. چرا کشوری که ادعا می کند تنها به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای است، چرا چنین کشوری باید تأسیسات زیرزمینی غنی سازی بسازد؟
چرا کشوری که ذخائر طبیعی انرژی وسیعی دارد باید میلیاردها دلار صرف انرژی هسته ای بکند؟ چرا کشوری که تنها مصمم به داشتن برنامه هسته ای غیرنظامی است باید همچنان قطعنامه های متعدد شورای امنیت را نقض کند و هزینه های چشمگیر تحریم های فلج کننده را به جان اقتصادش بخرد؟
و چرا کشوری با انرژی صلح آمیز هسته ای باید موشک های قاره پیمایی بسازد که تنها هدف آن حمل کلاهک های هسته ای است؟ شما موشک های قاره پیما را برای حمل TNT به هزاران مایل آنطرف تر نمی سازید؛ شما آنها رابرای یک هدف، یعنی حمل کلاهک های هسته ای می سازید. . و ایران در حال ساخت موشک های قاره پیمایی است که آمریکا می گوید می تواند ظرف سه تا چهار سال آینده به این شهر برسد.
چرا آنها همه این کارها را انجام می دهند؟ پاسخ ساده است. ایران به دنبال برنامه هسته ای صلح آمیز نیست؛ ایران در حال ساخت سلاح های هسته ای است. ایران تنها طی سال گذشته سه تن اورانیوم سه و نیم درصد را غنی کرد، ذخائر اورانیوم بیست درصدی خود را دو برابر کرد و هزاران سانتریفیوژ جدید، از جمله سانتریفیوژهای جدید اضافه کرد. ایران همچنین کار بر روی رآکتور آب سنگین اراک را ادامه داد که این یک مسیر دیگر برای ساخت بمب، یعنی مسیری از طریق پلوتونیوم، است. و از زمان انتخاب روحانی روی این تأکید می کنم این تلاش گسترده و بی قرار بدون وقفه ادامه یافته است.
آقایان و خانم ها، تأسیسات هسته ای زیرزمینی، رآکتورهای آب سنگین و موشک های قاره پیما. ببینید، کار سختی نیست که شواهدی را پیدا کنید که ایران برنامه هسته ای، برنامه تسلیحات هسته ای دارد. پیدا کردن شواهدی مبنی بر اینکه ایران برنامه تسلیحات اتمی ندارد، دشوار است.
سال گذشته وقتی من اینجا صحبت کردم یک خط قرمز کشیدم. ایران خیلی مراقب بوده که از آن خط قرمز عبور نکند، اما ایران خودش را در موقعیتی قرار می دهد که هر زمانی که بخواهد، به سرعت آن خط را پشت سر بگذارد. ایران می خواهد در موقعیتی باشد که قبل از آنکه جامعه بین الملل متوجه شود و بتواند برای جلوگیری دست به کار شود به سرعت به بمب های هسته ای دست پیدا کند.
با این وجود، ایران با یک مشکل عظیم روبروست و آن مشکل بزرگ را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: تحریم ها. من برای سالهای طولانی، از جمله در همین سکو گفته ام که تنها راهی که می توان به طور صلح آمیز از رسیدن ایران به بمب هسته ای پیشگیری کرد ترکیب تحریم های سخت با تهدید نظامی معتبر است. و این سیاست امروز دارد ثمر می دهد. به لطف تلاشهای بسیاری از کشور که نمایندگان انها در اینجا حاضرند، و با رهبری آمریکا، تحریم های سخت ضربه سنگینی به اقتصاد ایران وارد کرده اند.
درآمدهای نفتی این کشور کاهش یافته اند. ارز آن سقوط کرده. بانکها برای انتقال پول تحت فشار قرار گرفته اند و بنابراین، رژیم از جانب مردم ایران برای برداشتن یا کاهش تحریم ها تحت فشار است.
به همین خاطر است که روحانی رأی اول را آورد. به خاطر این است که او اغواگری خود را آغاز کرده است. او به طور آشکار می خواهد تحریم ها را بردارد. من این را به شما تضمین می دهم. اما او نمی خواهد در قبال این رفع تحریم ها، از برنامه تسلیحات هسته ای ایران دست بردارد.
حالا، او برای رسیدن به این هدف راهبردهایی دارد. اول، زیاد لبخند بزن. لبخند زدن هیچوقت صدمه نمی زند. دوم، در زبان در خدمت صلح، دموکراسی و تحمل باش. سوم، امتیازات بی معنایی در عوض برداشتن تحریم ها پیشنهاد کن. و چهارم، که از همه مهم تر است، اطمینان حاصل کن ایران مواد هسته ای کافی و زیرساخت های هسته ای مناسب برای حرکت سریع به سمت ساخت بمب بر حسب انتخاب دارد.
می دانید چرا روحانی فکر می کند می تواند این کار را انجام دهد؟ منظورم این است که این یک نیرنگ است. فریب است. چرا روحانی فکر می کند می تواند این کار را انجام دهد؟ چون او قبلا این کار را انجام داده است. چون این راهبرد زیاد صحبت کردن و کم عمل کردن قبلاً برای او جواب داده است.
او حتی به این افتخار هم می کند. این جیزی است که او در کتابش در سال ۲۰۱۱ درباره زمانی که سرپرست تیم هسته ای ایران بوده ابراز داشته است: « وقتی که داشتیم با اروپایی ها در تهران صحبت می کردیم، داشتیم در اصفهان تجهیزات نصب می کردیم. »
برای آن دسته از شما که نمی دانید، تأسیسات اصفهان یکی از بخش های اصلی برنامه تسلیحات هسته ای ایران است. در همین جاست که پودر اورانیوم موسوم به کیک زرد به شکل غنی شده آن تبدیل می شود. روحانی به این افتخار می کند و من سخنان او را نقل می کنم: « با ایجاد یک فضای آرام فضای آرام ما توانستیم کار اصفهان را به پایان برسانیم. » او یک بار دنیا را فریب داد. حالا فکر می کند که یک بار دیگر هم می تواند آن را فریب دهد.
می بینید، روحانی فکر می کند می تواند کیک زردش را داشته باشد و آن را بخورد. او دلیل دیگری هم برای اینکه می تواند این کار را انجام دهد، دارد. و اسم این دلیل دیگر، کره شمالی است. کره شمالی هم مثل ایران گفت که برنامه هسته ایش برای هدفهای صلح آمیز است. کره شمالی هم مانند ایران در ازای کاهش تحریم ها پیشنهاد دادن امتیازهای بی معنا و وعده های توخالی داد.
در سال ۲۰۰۵ کره شمالی توافقی انجام داد که در سر تا سر دنیا به عنوان اقدامی پسندیده ستوده شد. این چیزی است که در سرمقاله ای از روزنامه نیویورک تایمز درباره آن آمده و من آن را نقل می کنم: « برای سالهای طولانی، افراد داخل سیاستهای خارجی کره شمالی را کابوس نهایی و یک رژیم بسته، خصمانه و پارانوئید دانسته اند که یک برنامه تسلیحات هسته ای خشن داردوt> افراد انگشت شماری نتیجه موفقیت آمیزی می دیدند، با این حال، کره شمالی این هفته با امحای برنامه تسلیحات اتمی اش و بازگشت به ان پی تی، تبعیت از پادمان های این پیمان و پذیرش بازرس های بین المللی موافقت کرد. »
و در نهایت، دیپلماسی چیزی است که در نهایت کار می کند. آقایان و خانم ها یک سال بعد، کره شمالی، اولین بمب هسته ایش را منفجر کرد.
ارسال نظر