رفتارشناسی اصلاحطلبان در دو انتخابات اخیر
چراعارف «باید» کنارمیکشیدوراستگو «نباید» به قالیباف رای میداد
جریانهای سیاسی کشور در ماههای اخیر رفتارهای متفاوتی با اعضای خود داشتهاند، رفتارهایی که میتواند در شناخت هرچه بیشتر ماهیت آنها کمک کند.
به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، مساله کارکرد احزاب سیاسی موضوعی است که همواره مورد توجه کارشناسان سیاسی و در مرحله بعدی مردم است.
این سوال پس از پیروزی جمهوری اسلامی و تلاش برای تعریف اسلامی و ایرانی از احزاب، همواره مطرح بوده که آیا حزب، با توجه به معنای اولیه خود برای تسلط بر قدرت ساخته شکل می گیرد و یا قرار است در کنار تلاش برای رسیدن به جایگاه سیاسی، همواره به آرمان ها و آزادی اعضا و مردم متعهد باشد؟
مساله ای که در سالیان گذشته بارها مورد بحث قرار گرفته و جریان های مختلف سیاسی با فشار بر روی افراد وفادار به حزب تلاش می کردند که در سطوح مختلف قدرت، مانند دولت و مجلس حرف و نظر خود را پیش ببرند.
احزاب در ایران مثل دیگر کشورها دارای ساختارهای مشخص سازمانی هستند ولی رفتارهایی گاها متفاوت با احزاب سیاسی معمول در جهان نشان می دهند.
به عنوان مثال با توجه به آزادی و حق انتخاب در نظر گرفته شده برای هر انسان و تاکید دین اسلام بر این مساله، افراد حاضر در یک حزب هرکدام دارای حق تفکر و انتخاب هستند، البته برخی احزاب رفتارهای متفاوتی را نیز از خود نشان می دهند.
برای درک بهتر این مساله باید انواع احزاب سیاسی و نوع برخورد آن ها با اعضا را مورد بررسی قرار داد؛ این شناخت می تواند به نوع رفتار شناسی احزاب و جریان های سیاسی امروز کشور کمک بسیاری کند.
* حزب های سیاسی با نیروهای خود چگونه رفتار می کنند؟
به طور کلی احزاب سیاسی چه از نوع عوام باشند (یعنی اعضای آن از میان طبقات مختلف جامعه تشکیل شود) یا از نوع خواص (یعنی اعضا از بین طبقه متخصص، متفکر و نخبه انتخاب شوند) برای حضور در قدرت های سیاسی و در مرحله بعد حفظ این قدرت سیاسی تلاش می کنند.
احزاب سیاسی می کوشند تا اعضای خود را در پست ها و جایگاه های مختلف نفوذ داده و با همین روش نظرات خود را در حکومت تاثیر دهند.
اما در این میان سرمایه گذاری احزاب بر روی مجلس نمایندگان و پارلمان های محلی (نظیر شورای شهر) بسیار محسوس تر به نظر می رسد زیرا افراد انتخاب شده دارای پشتوانه مردمی هستند.
در این میان نمایندگان عضو در احزاب مختلف، از نظر حق رای به دو دسته تقسیم می شوند:
احزاب انعطاف پذیر: نمایندگان این نوع حزب در مجلس، بنابر تشخیص مصلحت خود رأى مى دهند؛ خواه با نظر حزب آنها یکسان باشد، خواه نباشد.
در این احزاب افراد برای رای خود به هیچ وجه از سوی حزب مواخذه نشده و هر عضو حق دارد با توجه به واقعیت ها، رای خود را ارائه دهد.
احزاب انعطاف ناپذیر: نمایندگان این نوع حزب در مجلس، بنابر تشخیص مصلحت حزب، رأى مى دهند.
افراد در این حزب سعی می کنند بر خلاف نظر حزب رای ندهند ولی در مقابل، مورد تفتیش رای نیز قرار نمی گیرند ولی در مجموع در این نوع حزب، منافع گروهی به منافع عمومی جامعه دارای اولویت است.
احزاب فاشیستی: در این نوع احزاب سلسله مراتب حزبی بسیار دقیق و شدید است. تمرکز تصمیم گیری در این نوع حزب بسیار شدید و غیرقابل نقض از سوی اعضا است. نمایندگان و اعضای این حزب در مجلس و حکومت تابع مرکزیت حزب بوده و حق اتخاذ تصمیمی جز تصمیم حزبی و تشکیلاتی ندارند.
در ادامه به نمونه هایی از تصمیم گیری های جناحی و حزبی در چندماه اخیر در کشور اشاره می شود.
* انتخابات ۹۲؛ عارف « باید» کناره گیری کند
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ در ایران در شرایطی برگزار شد که گروه های مختلف سیاسی چهره های شاخص خود را به میدان آورده بودند.
اصولگرایان با چندین نامزد وارد میدان شده و اصلاح طلبان نیز سرمایه خود را بر روی محمدرضا عارف گذاشته و قرار شد که وی به عنوان کاندیدای نهایی این جریان معرفی شود.
در ادامه راه، البته زمزمه هایی از تمایل برخی چهره های اصلاح طلب به گزینه دیگر به گوش رسید. حجت الاسلام حسن روحانی با گذشت چند روز از موعد تبلیغات نشان داد که به دلیل ابراز تمایل برخی اصلاح طلبان توانسته پایگاه مردمی رای این جریان را نیز تا حدودی به خود جذب کند.
اصلاح طلبان اما در ادامه با مساله ای جدی روبرو بودند؛ « عارف یا روحانی؟ » این موضوعی بود که تا نیمه زمان در نظر گرفته شده برای تبلیغات انتخابات نیز ادامه داشت و گزینه نهایی اصلاح طلبان برای رقابت در انتخابات در هاله ای از ابهام قرار گرفت.
شخص محمدرضا عارف بارها تاکید کرد که به هیچ وجه از رقابت های انتخاباتی کنار نخواهد کشید.
وی که خود را دارای پایگاه رای مردمی اصلاحات و یک اصلاح طلب واقعی می دانست، به صراحت می گفت که در عرصه رقابت های انتخاباتی تا آخر باقی می ماند.
شاه بیت پاسخ های عارف به خبرنگاران در زمان تبلیغات این بود که « من به نفع هیچ کس کنار نمی کشم» ، و حتی در سفر ۱۸ خرداد به مشهد، یعنی تنها ۶ روز مانده به زمان انتخابات، در جمع خبرنگاران و در پاسخ به این سوال که آیا به نفع روحانی انصراف می دهید؟ گفت: نه، تا روز آخر در انتخابات می مانم و به نفع کسی کنار نمی روم.
وی حتی در روز ۲۰ خرداد ماه در دیدار اهالی شهر کرمان دوباره حرفش را تکرار کرد و گفت: از عرصه انتخابات کناره گیری نمی کند.
تاکیدهای عارف تقریبا شک و شبهه های مطرح شده درباره کناره گیری وی را از بین برد.
اما در شامگاه روز دوشنبه، یعنی چند ساعت پس از تاکید بر عدم کناره گیری از رقابت های انتخاباتی، خبر انصراف عارف بر روی خروجی رسانه ها قرار گرفت.
در ادامه، محمدرضا عارف در اطلاعیه ای دلیل کناره گیری اش از انتخابات را مطرح کرد. عارف در این اطلاعیه بدون ذکر این مساله که به نفع چه کسی کنار رفته است، نوشت: « غروب دوشنبه نامه ای از محمد خاتمی، بدستم رسید و ایشان طی این نامه در مقام رهبری اصلاحات، ادامه حضورم را در صحنه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری مصلحت ندانسته اند. »
محمدرضا عارف از عرصه رقابت های انتخاباتی کنار رفت ولی پس از آن هیچگاه مصاحبه ای در حمایت از حسن روحانی انجام نداد و تنها مانند دیگر کاندیداها پس از پیروزی در انتخابات به رئیس جمهور تبریک گفت.
ناراحتی عارف از کنار رفتن به نفع فردی با پیشینه شاخص جناحی اصولگرا موضوعی بود که نمی توان آنرا نادیده گرفت ولی تصمیم اصلاح طلبان این بود که وی « باید» کنار برود و عارف نیز به عنوان عضوی از این جریان به اجبار خاتمی (که خود آن را مصلحتی نامید) از صحنه انتخابات کنار رفت.
* اصولگرایان؛ کاندیداهایی که عامل شکست شدند ولی تخریب نشدند!
در انتخابات سال ریاست جمهوری ۹۲ اصولگرایان نیز با چند کاندیدا وارد عرصه انتخابات شدند. در این بین حدادعادل، ولایتی و قالیباف تصمیم گرفتند پیش از انتخابات با یکدیگر ائتلاف کرده و در نهایت یک نفر به عنوان کاندیدای نهایی در انتخابات حاضر شود ولی با نزدیک شدن به موعد انتخابات علی رغم تاکید های اعضای ائتلاف مبنی بر مشخص شدن یک نفر برای رقابت نهایی، هیچ کدام از اعضا اقدام عملی در این زمینه نکردند.
در ادامه تنها حدادعادل به عهد خود پایبند ماند و به نفع کاندیداهای اصولگرا از عرصه انتخابات کنار رفت ولی دیگر کاندیداهای این جریان (چه اعضا ائتلاف و چه مستقل ها) از عرصه کنار نرفتند.
بنابر این گزارش، همین عدم کناره گیری از سوی اکثر کارشناسان یکی از موارد جدی عدم توفیق کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات سال ۹۲ بود.
بسیاری از بزرگان و چهره های نزدیک به جریان اصولگرا پایبند نبودن اعضای ائتلاف به توافقشان و پافشاری دیگر اصولگرایان حاضر در در عرصه به ماندن در رقابت را عاملی برای شکسته شدن رای این جریان خواندند.
ولی هیچ یک از چهره هایی که با عدم پایبندی به ائتلاف موجب عدم توفیق اصولگرایان در انتخابات را فراهم کرده بودند از گردونه سیاسی اصولگرایی طرد نشدند و برای مثال در مساله انتخاب شهردار تهران، همه جریان های اصولگرا (حتی جبهه پایداری که منتقد جدی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم محسوب می شد) وی را برای شهردار شدن در تهران، مورد حمایت قرار داد.
در حالی که انتظار می رفت بر اساس قوائد برخی احزاب، برهم زنندگان بازی تشکیلاتی از جریان و حزب طرد شوند.
تفاوت برخورد احزاب و جریان های سیاسی در این دو مورد ذکر شده تا حدودی می تواند هویت آنها را در ساختار کلی احزاب و نوع برخوردشان با اعضا (یعنی انعطاف پذیر، انعطاف ناپذیر و فاشیستی) مشخص کند.
* رای اصولگرایانه به کابینه ای با چاشنی اصلاح طلبی!
در جریان رای گیری برگزاری جلسه رای اعتماد به کابینه حسن روحانی در مجلس، به صورت طبیعی برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس در مخالفت و برخی در موافقت با کلیت کابینه و وزرا پشت تریبون مجلس قرار گرفتند اما در این میان برخی وزرا که در مورد آنها شبهاتی درباره دخالت در فتنه وجود داشت، بیشتر کانون توجه بودند.
با این حال برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس با ارائه دلایل خود ضمن رد دخالت برخی وزرای پیشنهادی در فتنه از عملکرد آنها دفاع کرده و در مقابل تعداد دیگری از نمایندگان اصولگرا در مخالفت با همان وزیر پیشنهادی نطق کرده و رای دادند.
اما بعد از برگزاری مراسم رای گیری وزرا و گرفتن رای اعتماد چند تن از وزیران مورد مناقشه، هیچ یک از نمایندگانی که در موافقت آنها سخن گفته بودند از فراکسیون های اصولگرای مجلس اخراج نشده و مورد حمله دیگر نمایندگان نیز قرار نگرفتند.
* انتخاب شهردار تهران؛ هجمه بخاطر رای دادن مستقل از حزب!
در روزهای گذشته اما نمونه ای دیگر از رفتارهای یک جریان سیاسی با اعضا، در فضای سیاسی کشور نمایان شد.
در روز رای گیری شورای شهر جدید تهران برای انتخاب شهردار این کلان شهر، خبری به سرعت در فضای رسانه ای کشور انتشار یافت. رای الهه راستگو، عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران به گزینه اصولگرایان برای شهرداری تهران، فردا به تیتر اصلی روزنامه های اصلاح طلب تبدیل و موج هجمه و حمله به وی آغاز شد.
روزنامه شرق با عنوان « رای غیر تشکیلاتی» این اقدام راستگو را عامل شهردار شدن قالیباف معرفی کرد. این تیتر نشان می داد که راستگو حتی اگر نظری خلاف نظر حزب و جریان خود داشت نیز باید به محسن هاشمی رای می داد!
هجمه ها به راستگو اما به دادن القابی نظیر « خائن» و ارسال پیامک های تهدید آمیز (که وی در نطقش در شورای شهر نیز به آن اشاره داشت) و اقدام برای اخراج وی از حزب اسلامی کار، ختم نشد. برخی از رسانه های نزدیک به جریان اصلاحات از وجود روابط مالی میان برادران الهه راستگو با شهرداری حرف زده و این رای را نوعی معامله میان وی و شهردار جلوه دادند.
البته بعد از شایعه پیمانکار بودن برادر این نماینده شورای شهر در پروژه های شهرداری تهران، این سوال پیش آمد که (در صورت صحت این ادعا) آیا روز پیش از رای گیری و یا زمانی که وی در لیست اصلاح طلبان قرار گرفت، برادر راستگو پیمانکار شهرداری تهران نبوده و دقیقا پس از این رای به اصطلاح « غیرتشکیلاتی» این اتفاق رخ داده است؟
به هرحال نمونه های مختلف مواردی نزدیک از شیوه های عمل دو جریان بزرگ سیاسی کشور و نوع برخورد آنها با اعضا و نزدیکان، بود. رفتارهای می تواند در شناخت ماهیت جریان سیاسی کشور کمک کند.
بدون شک دیکتاتوری حزبی و مجبور کردن اعضا به انجام اقداماتی که مرکزیت جریان آن را مشخص می کند، در ادامه و در صورت رسیدن این جریان به قدرت، می تواند منجر به بروز یک دیکتاتوری دولتی شود؛ دیکتاتوری که حتی می تواند در آینده ای نه چندان دور دولت تدبیر و امید را نیز مورد حمله قرار دهد.
ارسال نظر