پشت پرده دروغ های غرب درباره سوریه
رویکرد عربستان سعودی، قطر، ترکیه و غرب، با محوریت آمریکا، نسبت به بحران سوریه چگونه باید تبیین شود؟ شکی نیست که سوریه دموکراتیک تر از عربستان و قطر است و باز شکی نیست که همان کسانی که قبلاً توسط دولتهای غربی تروریست خطاب میشدند، اکنون که نوبت به سوریه رسیده است تغییر نام دادهاند و جنگجویان یا مبارزان راه آزادی نامیده میشوند.
به گزارش پارس به نقل از مهر، بررسی بعد اقتصادی تراژدی سوریه به شفاف سازی موضوع کمک خواهد کرد. در واقع، مسئله اصلی تمام این کشورها و ائتلاف آنها علیه دولت سوریه، چیزی جز منابع انرژی و گاز طبیعی – که در حال تبدیل شدن به عمده ترین سوخت در قرن بیست و یکم است- نیست. قطعاً غرب مسائل ژئوپلتیکی مرتبط با تولید، حمل و نقل و مصرف گاز را بیش از هر موضوع دیگری در راهبردهای خود مد نظر قرار می دهد.
سوریه و تأمین گاز اروپا در قرن گازی بیست و یکم
در واقع، دوگانه ای که غرب بر سر راه آن قرار گرفته این است که خطوط لوله گاز از کدام مسیر به اروپا برسد: از ایران به عراق و سواحل سوریه در دریای مدیترانه یا از قطر و عربستان سعودی به سوریه و ترکیه و سپس اروپا. اتحادیه اروپا به خوبی می داند که خطوط لوله ناباکو و ترانس آدریاتیک (تپ) و به طور کلی کریدور جنوبی، تنها به ذخایر گازی آذربایجان متکی است و این برای کنار زدن روسیه و قطع وابستگی گازی اروپا به این کشور کافی نیست. لذا اتحادیه اروپا شدیداً تمایل دارد به منابع گازی واقع در خلیج فارس نیز دسترسی داشته باشد. سوریه یک حلقه اساسی از این زنجیره است و به دلیل نزدیکی استراتژیک دولت سوریه با ایران و روسیه، غرب پروژه تغییر رژیم را در این کشور به صورت جدی و با هر ابزار موجود دنبال می کند. جنگی که هم اکنون با سوریه به نام « دموکراسی» دنبال می شود، هدف اصلی آن نه دموکراسی بلکه هدف های ژئوپلتیک این چنینی است.
به یاد آوردن این نکته اصلاً دشوار نیست که شورش ها تقریباً در سوریه همان زمانی آغاز شد که سوریه، عراق و ایران در سال ۲۰۱۱ برای احداث خط لوله ایران- عراق- سوریه به توافق رسیدند. این خط لوله ۱۵۰۰ کیلومتر طول خواهد داشت که از عسلویه آغاز می شود و ۲۲۵ کیلومتر آن در ایران، ۵۰۰ کیلومتر در عراق و ۵۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر آن در سوریه قرار خواهد داشت. این خط لوله ۱۰ میلیارد دلاری پس از سوریه می تواند از طریق دریای مدیترانه به یونان و اروپا کشیده شود.
قرار بر این بود که عملیات ساخت این خط لوله از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ آغاز شود و روزانه ۱۱۰ میلیون متر مکعب (۴۰ میلیارد متر مکعب در سال) را پمپ نماید. عراق، سوریه و لبنان تا کنون نیاز خود به گاز ایران را اعلام کرده اند و با این حال، این خط لوله توانایی این را خواهد داشت که سالانه ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر کند.
خط لوله ایران- عراق- سوریه برای سوریه کاملاً مقرون به صرفه و سودآور است. با این حال، دولت های غربی، متحدان آنها در خلیج فارس و ترکیه هیچ تمایلی به اجرایی شدن این پروژه ندارند. این پروژه ترکیه را به عنوان گذرگاه شماره یک انتقال گاز به اروپا حذف خواهد کرد و موقعیت ایران را نیز در مقایسه با قطر و عربستان سعودی تقویت خواهد کرد. « ائتلاف نامقدسی» که علیه سوریه توسط دولت های غربی، قطر، عربستان و ترکیه شکل گرفته است، تنها در این چارچوب قابل تبیین است. کمتر کسی در خاورمیانه است که نداند هرگونه ائتلاف برای پروژه دموکراتیزاسیون، قطعاً باید از کشورهایی نظیر قطر و عربستان سعودی آغاز شود.
جایگزینی دیگر برای گاز اروپا، قطر به جای ایران و روسیه
روزنامه عربی الاخبار اخیراً اطلاعاتی را منتشر کرده است که بنا بر آن دولت آمریکا برنامه احداث خط لوله جدیدی را تصویب کرده است. این خط لوله، گاز را از قطر به اروپا منتقل خواهد کرد و ترکیه و رژیم صهیونیستی را نیز در بر می گیرد. ظرفیت این خط لوله در گزارش روزنامه الاخبار ذکر نشده است اما با توجه به ذخایر گازی خاورمیانه، خط لوله مذکور حتی می تواند صادرات گاز روسیه به اروپا را نیز به چالش بکشد. تدوین کننده این طرح کسی جز فردریک هوف نیست. وی در عین حال یکی از اعضای « کمیته بحران سوریه» در دولت آمریکاست. بر اساس این طرح، خط لوله ذکرشده از قطر شروع شده و با گذشتن از عربستان و اردن، و لذا دور زدن و کنار گذاشتن ایران و عراق، به سوریه می رسد. در نزدیکی حمص واقع در سوریه، این خط لوله به شاخه تقسیم می شود و یکی از این شاخه ها به لاتاکیا، دیگری به طرابلس در شمال لبنان و سومی به ترکیه می رود.
شهر حمص برای این خط لوله، تقاطع اصلی است و عجیب نیست که شدید ترین نبردها در این شهر و همچنین، شهر القصیر در نزدیکی آن صورت می گیرد. قلمروهای اصلی که شورشیان سوری با حمایت دولت های غربی، ترکیه، قطر و عربستان در آن می جنگند، در واقع همان نقاطی است که برای این خط لوله اهمیت بسیار بالایی دارد. مقایسه نقشه مناطقی که شورشیان مایلند آنها را از خاک سوریه جدا کنند و خط لوله گاز قطر به اروپا مؤید این نکته است. در واقع متحدان قطر سه هدف را دنبال می کنند: (۱) شکستن انحصار روسیه بر تأمین گاز اروپا، (۲) قطع وابستگی ترکیه به گاز ایران و (۳) فراهم کردن فرصت برای اسرائیل در جهت صادرات گاز از طرف رژیم صهیونیستی به اروپا با کمترین هزینه ممکن.
همان طور که می بینیم هدف اصلی جنگ علیه سوریه این است که پروژه فوق الذکر با قدرت تمام دنبال شود و توافق نامه بین ایران، عراق و سوریه نیز با شکست روبرو شود. اجرایی شدن این توافق نامه به خاطر عملیات های نظامی در سوریه تاکنون چندین بار متوقف شده است؛ با این حال دولت عراق در ماه فوریه سال ۲۰۱۳ آمادگی خود را برای امضای یک توافق نامه چارچوبی برای احداث این خط لوله اعلام کرد. بعد از اعلام این موضع توسط دولت عراق، گروه های شیعی هرچه بیشتری در عراق حمایت خود را از دولت بشار اسد اعلام کردند.
اکنون کاملاً واضح است که « جنگ ناعادلانه ای» که هم اکنون در سوریه به راه افتاده است، بوی گاز و خون می دهد و مخارج هنگفت دولت های غربی به همراه قطر، عربستان و ترکیه تنها در این راستا است که نقشه ژئوپولتیک جهان آتی را خود ترسیم کنند. در این راستا هرچیزی می تواند دستاویز قرار گیرد؛ وقتی هدف، وسیله را توجیه می کند، جبهه النصره می تواند پرچم « دموکراسی» در دست گیرد و گروه های « سابقاً» تروریست القاعده ای می توانند دریافت کننده سلاح های اروپایی باشند. از زمان اکتشاف نفت تاکنون، هیچگاه مسئله انرژی در چارچوب رقابت در بازار آزاد حل نشده است و همواره، قدرت های استعماری و متحدان آنها به دنبال آن بوده اند که شبکه جهانی انرژی را آن گونه طراحی کنند که خود دست بالا و قدرت برتر را در آن داشته باشند.
ارسال نظر