به گزارش پارس به نقل از ایسنا، مسیر حرکت سرزمین فراعنه ظاهرا به یک دوراهی رسیده و در این دوراهی هر یک از دو جناح می کوشد مصر را بدان سو که باب میل خویش است، بکشد.

سرزمینی که تا همین چند ماه و چند سال پیش دموکراسی جزو غایت آمال مردمانش بود، اکنون به صحنه نبردی میان اخوان المسلمین و نیروهای ارتش تبدیل شده تا سلاح به دست، بر پیکر یکدیگر بتازند و بتازند و بتازند… و در میان این تاخت وتازها و کشمکش های جنون آمیز، آنچه برای مردم می ماند، امروز آتش است و خاک و خون و گلوله ای که سینه مردی را می شکافد تا کودکی تمام سال های عمرش را داغدار شود و هر روز یک بار… ده بار… صد بار… شاید هم هزار بار « جنگ» را نفرین کند.

پرسش: جنگ چرا؟

این روزها « رامسیس» ، « التحریر» و « رابعه العدویه» بیش از آن که شبیه میدان های یک شهر باشند، به میدان های یک جنگ تمام عیار می مانند. بر فراز میدان رامسیس هواپیمایی به پرواز در می آید و عده ای می کوشند این هواپیما را سرنگون کنند! کمی آن طرف تر و در یکی از همین میدان ها، خبرنگاری در کنار یک چراغ راهنما -که دست بر قضا از نشانه های وجود تمدن بالابلند بشر است- مورد هدف گلوله سربی قرار می گیرد و می میرد. خون در خیابان جاری می شود… و ما گزارش می دهیم که اینجا در مصر، « کشته شدن» یک رویداد روزمره شده است!

پرسش: تمدن یعنی چه؟ ؟

نگاهی به خیابان های منتهی به این میدان ها اگر بیاندازیم، می بینیم که چراغ های راهنما هنوز سر جایشان ایستاده اند و مدام تکرار می کنند: سبز… زرد… قرمز… البته همه ما می دانیم که این بازی رنگ ها بیهوده است: تانک ها پشت هیچ چراغ قرمزی توقف نمی کنند!

پرسش: قربانی کیست؟ ؟ ؟